نازوب، یكی از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی، حفظ حرمت یكدیگر است که در زندگی زناشویی خودش را بیشتر نشان میدهد. حولا از پیغمبر ( ص ) پرسید : زن چه حقی بر مرد دارد ؟ آن حضرت فرمود : جبرئیل همواره سفارش زنها را می کرد ، چنان که خیال کردم مرد حق ندارد حتی کوچکترین کلمه توهین آمیزی مثل « اوه » به او بگوید .1 یكی از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی، حفظ حرمت یكدیگر است. احترام به مۆمن به طور عام، زمینهای مناسب برای سازگاری در زندگی اجتماعی است. در روایتی، امام صادق(ع) میفرماید: «المۆمن اعظم حرمةً من الكعبة؛ احترام مۆمن از احترام كعبه بیشتر است».2 بر این اساس، بیاحترامی به مۆمن از بیاحترامی نسبت به كعبه ناپسندتر است. به قدری این مسئله از اهمّیّت برخورداراست كه بدن فاقد روح مۆمن را نیز باید احترام كرد؛ چرا كه روزگاری این بدن با روح یك مۆمن ارتباط داشته است. گرچه اكنون بیجان بر زمین افتاده است. امام رضا(ع) میفرماید: «كان ابی یقول انّ حرمة بدن المۆمن میّتا كحرمته حیّا؛ پدرم امام كاظم(ع) میفرمود: احترام بدن مۆمن پس از مرگ همانند احترام آن در زمان حیات است».٣ شناخت جایگاه هر یك از زن و شوهر در زندگی مشترك، حقوقی كه هر یك بر دیگری دارند و فضایلی كه برای آنان مطرح است، معنای احترام به همسر را مشخص میسازد. برایم عجیب است که چرا با وجود احادیث بسیار در مورد «احترام شوهر به زن»، از این مسئلهی مهم صحبت چندانی به میان نمیآید و گاه عملا مسئلهی اصلی را تأکید بر «احترام زن به شوهر» قرار میدهند (که البته آن هم در جای خود قابل بحث است، اما نکتهی اساسی، احترامِ بسیار به زن توسط شوهر میباشد که بیتوجهی به آن میتواند ریشهی بسیاری از درگیریهای خانوادگی باشد). بنابراین، با توجه به مظلوم و کمرنگ واقع شدن اصل مطلب، یعنی احترام شوهر به زن، در برخی سخنرانیهای مربوطه در جامعهی کنونی، لازم به نظر میرسد در اینجا نکاتی در این رابطه ارائه شود: واضح است که هر انسانی باید به انسانهای دیگر احترام بگذارد و زن و شوهر هم هر دو باید به یکدیگر احترام بگذارند؛ اما در این میان، اکرام و احترام نسبت به زن جایگاه خاص و ممتازی دارد . اینکه بهطور خاص بر «احترام شوهر به زن» سفارش شده، به این دلیل است که احترام به زن، نه از جنس و نه به میزان احترامهای دیگر است؛ بلکه سطحی بسیار بالاتر دارد، که البته آن هم به دلیل نوع آفرینش و ویژگیهای خاص زن و شخصیت ویژهی اوست. انسان شخصیت دارد، اما در زنان این شخصیت و شأن، بسیار ویژهتر و به نوعی مضاعف میباشد (به همین دلیل حتی مردانی که کمترین بویی از انسانیت بردهاند نیز، بهطور بدیهی و بدون نیاز به استدلال و منطق خاصی، در درون خودشان یک حس احترام ویژه نسبت به زنان احساس میکنند). افرادی که این مسئله (احترام ویژهی شوهر به زن) را نادیده میگیرند یا کمرنگ مینمایانند، مشکلشان این است که آن قابلیت احترام ویژهی زن را نمیبینند یا از آن اطلاعی ندارند و فکر میکنند همان احترامی که به مردها و به انسانها بهطور کلی گذاشته میشود، برای زنها کافی است! حال آنکه زن به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد، احترام بیشتر و ویژهتری را نیز میطلبد و تنها در این صورت است که در جایگاه واقعی خود دیده شده است. نمونهی عمدهی این نگاه اشتباه را در جوامع غربی میتوان دید که مدام از تساوی حقوق زن و مرد دم میزنند و در واقع با این کار، در بسیاری از موارد، شأن و جایگاه واقعی زنان را پایین میآورند. نگاهی به جوامع غربی نشان میدهد که زن بهطور کلی از چندان احترام و ارزش خاصی (آنطور که باید) برخوردار نیست (گاهی با دیدن برخی صحنهها در جوامع غربی حالم بد میشود. مثلا رفتار عدهای از مأموران پلیس با برخی زنان و مواردی از این قبیل)؛ دلیلش این است که آنها تفاوتی میان دو مقولهی «نوع رفتار با زنان» و «نوع رفتار با مردان» نمیبینند و میزان احترام به زن و مرد را یکسان میپندارند (که همانطور که گفته شد، هر دو محترم هستند، اما زنان قابلیت احترام بیشتری را دارند). آنها نمیخواهند بپذیرند که احترام به زن، مقولهای بسیار ویژه و نه از جنس احترام کلی به همهی افراد جامعه است. اما اسلام بر این جایگاه واقعی زن تأکید دارد و دستورات اسلام درمورد زنان کمک میکند که آن احترام ویژهی زن حفظ شود؛ یعنی همه بدانند که نگاه به زن باید نگاهی فوقالعاده ممتاز و با احترام ویژه باشد. برخیها را میبینیم که فقط بلدند بگویند وظیفهی مرد محبت است (و نه احترام خاص)، و اتفاقا بر این تأکید دارند که وظیفهی زن احترام است، به علاوهی سایر موارد (مسلما آن هم در جای خود باید بحث شود، اما نه اینکه جای صحبت بر سر مسائل مهمتر را بگیرد). البته آنها بعضا بحثشان بر سر این است که زن نباید غرور مرد را بشکند و باید از او یک قهرمان بسازد. این صحیح است، اما نه اینکه بیایند و تا این حد تأکید را از وظیفهی مهم مرد یعنی «احترام به زن» بردارند و بدون ذکر آن به موارد دیگر بپردازند؛ در حالی که در روایات بسیاری مشاهده میشود که احترام به زن، از وظایف مهم شوهر ذکر شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «من اتّخذ زوجة فلیکرمها»؛ کسی که زنی را به همسری برمیگزیند، بر وی واجب است که او را احترام کند. 4 همچنین امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز در بخشی از روایتی، چنین جملهای فرمودهاند. 5 امام سجّاد (علیه السلام) در بیان حقوق زن بر شوهر میفرمایند: حق همسر تو آن است که بدانی خدا او را مایهی آرامش و الفت تو قرار داده و این را از جمله نعمتهای بزرگ خدا بشماری و از این رو او را احترام کرده و نسبت به او مهربان باشی. 6 برایم جای تعجب است که چطور مسئلهی مهم احترام شوهر به زن، از سوی برخی کارشناسان مربوطه اینقدر نادیده گرفته میشود، و فقط بر مهربان بودن مرد نسبت به همسر تأکید دارند؛ در حالی که واقعیت این است که محبت بدون احترامی که در شأن زن باشد، به هیچ وجه کافی نیست و هرگز آن فایدهای را که باید داشته باشد، ندارد. احترام (در حد بسیار)، شرط لازم و اساسی است و به نظر من مهمترین وظیفهی مرد نسبت به زن، در درجهی اول احترام است و در کنار آن محبت و مهربانی. به هر حال، یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه زن به دلیل ویژگیهای زن بودنش قابلیت احترام بیشتری دارد و هر مردی که فطرت خود را بیدار نگاه داشته باشد، این حقیقت را در درون خود مییابد. همانطور که از برخی روایات هم استفاده میشود، احترام به زنان از نشانههای بالا بودن سطح انسانیت مردان است (نقل به مضمون). پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «فقط انسانهای بزرگوار زنان را گرامی میدارند.» 7 زن مانند گوهری است که مرد برای خود میپسندد و باید قدر این گوهر را دانسته و ارزشش را بشناسد و او را گرامی بدارد. بهطور خلاصه، اگر مردان همواره موقعیت خاص و شأن بالای زن خود را بشناسند، و با حالت شکوه و احترامی که شایستهی زن است، به او بنگرند (که همهی اینها بسته به میزان انسانیت در مرد است و عمل به آنها برای مردان سخت نیست؛ بلکه مطابق با فطرت آنهاست)، زنان نیز در این شرایط که در جایگاه واقعی خود قرار گرفتهاند، به خودی خود وظایف بیشمار خود را در مقابل همسر به بهترین شکل ممکن و بدون هیچ توقعی از او انجام میدهند، و در این حالت است که همه چیز در جای خود قرار میگیرد. این بحث حتی درمورد آنهایی که هیچ بویی از انسانیت نبردهاند، جواب میدهد. البته یک زن مۆمن و برخوردار از انسانیت، حتی در صورتی که همسر او هیچ یک از وظایفش را در مقابل او انجام ندهد، باز هم وظایف بیشمار خود را در مقابل همسر به بهترین شکل ممکن به انجام میرساند.
خجالت کشیدن از پرسیدن سوال، از بزرگ ترین اشتباهاتی است که می توانید انجام بدهید. اشتباهاتی که ممکن است به قیمت همه عمرتان تمام شود. پس خجالت و رودربایستی را کنار بگذارید و واقعا دو تا فهرست درست کنید. فهرستی از عقاید خودتان که به طرف مقابل برای شناخت تان کمک می کند. فهرستی از سوال که به خودتان برای شناخت طرف کمک می کند. برای نوشتن این فهرست، به این سوال ها فکر کنید.
درباره خانواده
- نظر تو در مورد زندگی مشترک یا مستقل از خانواده ها چیست؟ آیا تصمیم داری بعد از ازدواج مستقل از خانواده باشی؟
- خانواده تو در مورد استقلال ما چه نظری دارند و آیا این اجازه را به تو می دهند؟ آیا خود تو توانایی عاطفی و روانی مستقل شدن از والدین خود را داری؟ آیا بیش از حد به آنها وابسته نیستی؟
- ممکن است به خاطر رهاشدن از شرایط خانوادگی ازدواج کنی؟
درباره چرایی ازدواج
- آیا ممکن است به خاطر نگرانی از بالارفتن سنت ازدواج کنی؟ آیا ممکن است به خاطر گریز از تنهایی ازدواج کنی؟
- آیا انگیزه ات از ازدواج به خاطر نیاز خودت است یا به دلیل وسوسه ها یا فشار دیگران می خواهی ازدواج کنی؟
- آیا تردیدی هم درخصوص ازدواج داری؟ چه تردیی داری؟ آیا حاضری درخصوص تردیدت با طرف مقابل صحبت کنی؟
درباره هدف و آرزو
- هدف هایت در زندگی تا به حال چه بوده اند و بعد از این چه خواهند بود؟
- هدف هایت را اولویت بندی کن و بگو.
- چه آروزهایی داری؟ از چه چیزهایی خوشت می آید؟ چه چزهایی را دوست داری که داشته باشی. آرزو داری که چه چیزهایی در زندگی ات اتفاق نیفتد؟
درباره علایق و ارزش ها
- چه چیزهایی برای تو مهم هستند در حدی که به آنها می گویی ارزش؟ اولویت ارزش های تو چیست؟
- چقدر مذهبی هستی؟ خانواده ات چطور؟
- به چه چیزهایی علاقه داری؟ (مسافرت، شغل، مطالعه، فرزندپروری و...)
درباره ملاک های ازدواج
- به نظرت همسر ایده آل چه جور آدمی است؟ آیا همیشه همین طور فکر می کردی؟ خانواده ات در این مورد چه فکری می کنند؟ آیا تفاوتی در نظرات تو و خانواده ات در مورد همسر ایده آل وجوددارد؟
- قبل از من هم به خواستگاری کس دیگری رفته ای (و یا قبل از من هم خواستگار داشته ای؟)، دلیل رد آنها چه بوده است؟
- نظرت در مورد جذابیت ظاهری/ باطنی طرف مقابل چیست؟
- خصوصیات فردی مانند چاقی و لاغری، زیبایی، قد و وزن چقدربرایت مهم است؟ آیا طرف مقابل خود را از این لحاظ می پسندی؟
- چه نقطه قوت ها و چه نقطه ضعف هایی در طرف مقابل می بینی؟
درباره شغل
- الان درآمد ماهیانه ات چقدر است؟ آیا از عهده تامین زندگی بر می آیی؟
- در مورد کارکردن زن در بیرون خانه چه نظری داری؟
- اگر به ناچار شوهر یا زن به خاطر شغلش به جای دیگری منتقل شد، تو چه خواهی کرد؟
درباره آینده
- نظرت در مورد زمان بچه دار شدن چیست؟ نظر خاصی داری؟ چرا؟
- می خواهی چقدر با خانواده ات ارتباط داشته باشی؟ اگر لازم باشد بین خانواده و همسر یکی را انتخاب کنی چه کار می کنی؟
- آیا در مورد خانه، ماشین، شهر محل سکونت... نظر خاصی داری؟
- نظرت در مورد تقسیم کار در منزل چیست؟ نظرت در مورد کمک به همسر در امور منزل چیست؟
- اگر یک وقتی در مورد تفریح آخر هفته اختلاف پیدا کنیم، چطور به تفاهم می رسیم؟
- تا چه حد در تصمیم گیری هایت مستقل عمل می کنی؟ در تصمیم گیری هایت تا چه حد با دیگران مشورت می کنی؟ تا چه حد در تصمیم گیری ها از همسرت کمک خواهی گرفت؟
- اگر اشکالی در طرف مقابل دیدی چه طور مطرح می کنی تضادهای بین خودت و طرف مقابل را چه طور برطرف می کنی؟
- نظرت درمورد مراسم و تشریفات ازدواج چیست؟ چقدر خرج کنیم؟ در این مورد چقدر با خانواده توافق داری؟
- به طور کلی در مورد مسائل جنسی در زندگی زناشویی چه نظری داری؟
- اگر مشکلی بین تو و همسرت پیش بیاید، آن را چگونه برطرف می کنی؟
درباره شخصیت
- چند تا دوست صمیمی داری؟ کلا آدم معاشرتی ای هستی یا نه؟
- چه بیماری هایی تا به حال داشته ای؟ سلامت روانی ات چطور است؟
- به نظر شما چه اشکالاتی هست که از همین الان نباید در طرف مقابلت وجود داشته باشد؟
- محل کار و زندگی ات کجاست، در کجا تحصیل کرده ای؟ آیا امکان تحقیق در محل کار، تحصیل و زندگی ات وجود دارد؟
درباره عشق
- میزان دوست داشتن هر کدامتان نسبت به طرف مقابل چقدر است؟
- راه های نشان دادن علاقه و محبت کدام ها هستند؟ فکر می کنید تا چه حد باید احساسات و محبت را نسبت به همسرت بیان کنی؟
- وقتی از کسی ناراحت می شوی، چه می کنی؟
- به نظرت نشانه های علاقه همسرت چیست یا چه باید باشد؟
چرا پرسیدن این سوال ها مهم است؟
به من بگو چرا؟
واقعا دانستن این چیزها خوشبختی آدم را تضمین می کند؟ یعنی هرکس این سوال ها را بپرسد دیگر در زندگی اش روی مشکل را نخواهد دید؟ نه این حرف ها نیست. پرسیدن این سوال ها هیچ چیز را تضمین نمی کند. تضمین خوشبختی، بیشتر از هرچیز به عقل و مهارت های زندگی مشترک بر می گردد. اما پرسیدن این سوالات هم فایده هایی دارد.
اختلاف در انگیزه
اینکه چرا دارید ازدواج می کنید، معنای دقیقش این است که انتظار دارید بعد از ازدواج چه چیزی عوض شود. دختری که به خاطر فشار زندان خانواده پدری ازدواج می کند و پسری که به خاطر ایجاد هیبتی مردانه از خودش ازدواج می کند، نتیجه اش یک زندان جدید برای زن است که از همان ابتدا زن از آن متنفر است.
اختلاف در تصور
یکی تصورش از زندگی مشترک، یک زندگی آرام و بی دغدغه با همسر و بچه هایش و در کنار خانواده اش است، آن یکی جاه طلب است و با تصور ریسک های بزرگ و هیجان های دونفره و سفر ازدواج می کند. این دو نفر چطور قرار است با هم زندگی کنند؟
اختلاف در آرزو
لزومی ندارد آروزهای آدم مثل هم باشد، ولی اقلا نباید متناقض همدیگر باشند. وقتی زن آرزویش رسیدن به یک جایگاه بالای شغلی است که باید برای آن حسابی وقت بگذارد، اما مرد آرزویش داشتن چهار تا بچه است که یک مادر در خانه لازم دارند، کی کوتاه می آید؟
اختلاف در اعتقادات
بعضی چیزها را در آدم ها می شود عوض کرد، اما با اعتقادات کسی که سرسختانه به چیزی اعتقاد دارد، نمی شود شوخی کرد. شاید بتوانید سلیقه غذایی او را طی چند سال عوض کنید، اما جا به جا کردن خط قرمزهای یک آدم ممکن است تمام عمرتان طول بکشد.
اختلاف در ظاهر
دو نفری که با هم ازدواج می کنند، باید به لحاظ ظاهری برای همدیگر مطلوبیت داشته باشند. نمی توانید بگویید از ظاهرش خوشم نمی آید ولی چون تحصیلاتش بالا است، او را می پذیرم، به هر حال باید بتوانید به همدیگر علاقه مند شوید.
اختلاف در پول
لازم نیست حتما طرف کارمند باشد، اما زندگی با کسانی که هی از این شاخه به آن شاخه می پرند، ممکن است دو روی هیجان انگیز و سخت داشته باشد. اگر واقعا از این مقدار هیجان خوشتان می آید، با آمادگی برای آن روزهای بی پولی پا به زندگی مشترک بگذارید.
اختلاف در تا ببینیم چی می شه؟
هیچ سوالی را نباید با این جواب پذیرفت. وقتی کسی در مورد اشتغال یا تحصیل زن، تعداد بچه، اختلافات خانوادگی و... این جواب را بدهد، یعنی خودش هم نمی داند برنامه اش چیست. آن وقت ممکن است وقتی که می بینید چه می شود، چیزهای ناخوشایندی ببینید!
اختلاف در مسائل جنسی
وقتی هیچ آموزش مدونی در زمینه مسائل جنسی وجود ندارد، ممکن است تصور طرف مقابل متفاوت باشد. سعی کنید تا حد امکان بفهمید تصور او از رابطه جنسی چیست و چه توقعی از همسرش دارد. هروقت به خاطر خجالت از این بخش خواستید صرفنظر کنید، به خودتان یادآوری کنید که حدود نیمی از طلاق های کشور ریشه اش در مشکلات جنسی است.
اختلاف در معنا
خیلی وقت ها ما یک آدم مذهبی هستیم و می رویم سراغ یک آدم مذهبی و خوشحالیم که چقدر شبیه همیم. بعد می بینیم او منظورش از مذهبی بودن این است که نماز می خواند، ما منظورمان این است که موسیقی حرام است. آن وقت است که دو آدم مذهبی هستیم که کارمان به اختلاف می کشد. پرسیدن سوال در مورد جزئیات هر ویژگی، فایده اشت این است که دیگر چنین اتفاقی نمی افتد.
منبع:مجله همشهری جوان
راهکارهای افزایش قوای جنسی
بسیارند
همسرانی که از کمبود، کاهش یا تحلیل میل و قوای جنسی خود رنج میبرند و
میتوان گفت که حتی در برخی افراد، این مسئله اصلیترین یا دستکم یکی از
مشکلاتی است که زندگی مشترک آنها را تحت الشعاع خود قرار داده. از این رو،
در مطلب پیش رو برخی خوردنیها، ویتامینها، مواد معدنی و گیاهی را ذکر
کردهایم که از نظر طب سنتی موجد افزایش قوا و میل جنسی میشوند. ناگفته
پیداست که در هر راهکار درمانی، پیروی از اصول و مبانی پزشکی مدرن، روشی
بهتر و سریعتر محسوب میشود و بایسته است که در عمل، این اصول و مبانی را
نیز در نظر داشته باشید.
ویتامین A
یکی
از مواد موثر در تقویت جنسی ویتامین A است،ویتامین A از ویتامین های محلول
درچربی است که نقشی اساسی را در تولید مثل ایفا می کند. این ویتامین در
هویج، کلم، شلغم، اسفناج، بروکلی، کاهو، فلفل قرمز و انبه یافت می شود.
ویتامین های گروه B
ویتامین
های گروه B نیز در تقویت جنسی نقش دارند.از ویتامین های گروه B،
تیامین(B1)، ریبوفلاوین (B2) و نیاسین (B3) بسیار حایز اهمیت می باشند.
البته ویتامین های B5، B6، B12 نیز برای کاهش استرس و تنظیم مقدار هورمون
های بدن لازم هستند.ویتامین B3 (نیاسین) باعث اتساع عروق شده و گردش خون را
بهبود می بخشد.
این ویتامین همچنین باعث ساخته شدن هورمون های جنسی می شود. مصرف نیاسین نیم ساعت قبل از فعالیت جنسی، هیجان جنسی را افزایش می دهد.ویتامین B6 از افزایش میزان پرولاکتین که خود باعث کاهش میل جنسی می شود، جلوگیری می کند. همچنین باعث افزایش باروری در زنان می گردد. ویتامین B12 در مردانی که اسپرم کافی ندارند، موثر است.
منابع سرشار از ویتامین های گروه B
عبارت اند از نان و غلات سبوس دار، تخم مرغ، حبوبات (نخود و لوبیا و..)،
محصولات سویا، ماهی سالمون و دیگر ماهی های آزاد، آجیل، بروکلی، گوشت کم
چرب و موز.موز دارای آنزیم بروملین (Bromelain) است که در تقویت نیروی جنسی
مردان موثر است. همچنین سرشار از پتاسیم و ویتامین های گروه B می
باشد.باید توجه داشت که مصرف نوشیدنی های الکلی باعث از بین رفتن ویتامین
های گروه B می شوند.
ویتامین C
ویتامین
C نیز از ویتامیهای موثر در تقویت نیروی جنسی است. ویتامین C جهت عملکرد
سالم غدد جنسی لازم است. همچنین اسپرم ها را در برابر اثر رادیکال های آزاد
که باعث چسبیدن و عدم تحرک آن ها می شود، محافظت می کند.ویتامین C احتمال
بارور شدن تخمک توسط اسپرم را افزایش می دهد. منابع سرشار از این ویتامین
انواع مرکبات، توت فرنگی، کیوی، هلو، انبه، گوجه فرنگی و سبزیجات برگ سبز
می باشد.
ویتامین E
ویتامین
E به تولید هورمون های جنسی کمک کرده و گردش آن ها را بهتر می کند و در
تقویت جنسی موثر است. همچنین اکسیژن لازم برای اندام های تناسلی را فراهم
می کند و باعث بهبود استقامت جنسی و رسیدن به ارگاسم (اوج لذت جنسی) می
شود. این ویتامین در لقاح سلول تخم موثر است. ویتامین E در مغزها، حبوبات،
غلات سبوس دار، میوه ها و سبزیجات یافت می شود.
روی
روی
از آنتی اکسیدان هایی است که باعث عملکرد صحیح غده فوق کلیه می شود. روی
برای تولید هورمون تستوسترون (مردانه) و افزایش تعداد اسپرم لازم است.
همچنین باعث افزایش استقامت جنسی می شود و احساس خستگی را از بین می برد.
در ضمن اسپرم را در برابر باکتری های واژن محافظت می کند. مقدار مورد نیاز
روی، ۴۰ میلی گرم در روز می باشد. روی در تخمه کدو تنبل، تخمه گل
آفتابگردان، سیر و اسفناج یافت می شود.
منیزیم
یکی
دیگر ازعناصر موثر در تقویت جنسی منیزیم است. منیزیم استقامت ماهیچه ها را
افزایش می دهد و باعث افزایش تمدد اعصاب (Relaxation) می گردد. همچنین
باعث فعال شدن آنزیم های لازم برای متابولیسم کربوهیدرات ها و پروتئین ها
می شود. کمبود منیزیم باعث کاهش اکسیژن رسانی به بافت های ماهیچه ای می
شود. منابع غنی از منیزیم آجیل و غلات سبوس دار می باشند.
اسیدهای چرب ضروری
اسیدهای
چرب ضروری در تقویت جنسی موثرند.اسیدهای چرب ضروری در تولید هورمون های
جنسی نقش دارند و همچنین به ذخیره ی ویتامین های محلول در چربی مثل D ،E و K
کمک کرده و فرد را از نظر جنسی فعال نگه می دارند. اسیدهای چرب ضروری در
ماهی ها، دانه کتان، کنجد، بادام، جوانه گندم و کدو تنبل به وفور یافت می
شود.
دی هیدرو اپی آندوسترون
DHEA)
Dihydroepiandostron)، هورمونی است که توسط غدد فوق کلیوی ترشح می شود.
محققان معتقدند DHEA به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک می کند و باعث کاهش
استرس و بهبود خلق و خو می گردد. DHEA را نمی توان از طریق مواد غذایی
تامین کرد و باید مکمل های DHEA مصرف شود.
این مکمل به عنوان افرودیت (داروی موثر بر میل جنسی) مصرف می شود و دارای عوارض جانبی است. پس توصیه می گردد تجویرآن توسط پزشک صورت گیرد. البته هیچ دلیلی بر اثبات اینکه این مکمل ها موثر واقع می شوند، وجود ندارد، ولی بسیاری از مردم معتقدند که این ترکیبات، موثر هستند.
آثار سوء این مکمل ها عبارتند از: سردرد، اختلال بینایی و حتی نابینایی و اختلالات جنسی دراز مدت.
اسید فولیک
اسید
فولیک یکی از مواد موثر در تقویت جنسی است،اسید فولیک از ایجاد نقایص
مادرزادی جلوگیری می کند و باروری را بهبود می بخشد. همچنین باعث افزایش
تعداد اسپرم می شود. فقدان هیستامین در بدن با اختلالات جنسی مرتبط است و
اسید فولیک در تولید هیستامین نقش موثری دارد. اسید فولیک در سبزیجات برگ
سبز، نان سبوس دار، مغزها، جوانه ها، پرتقال، گریپ فروت، جگر، دل و قلوه،
ماکیان و حبوبات یافت می شود.
سلنیوم
سلنیوم
نیز یکی از مواد موثر در تقویت جنسی است.سلنیوم آنتی اکسیدانی است که بدن
را در برابر اثر رادیکال های آزاد محافظت می کند. همچنین در کاهش نقایص
مادرزادی و افزایش تعداد اسپرم در مردان موثر می باشد. سلنیوم در گوشت
قرمز، ماهی تن، ماکارونی و نان سبوس دار یافت می شود.
ورزش
تاثیر
ورزش در تقویت نیروی جنسی-ورزش باعث می شود که گردش هورمون ها در بدن به
راحتی انجام گیرد. افرادی که ورزش می کنند، انرژی بیشتری داشته و در نتیجه
از نظر جنسی فعال تر هستند.به طور خلاصه می توان گفت که برای افزایش
توانایی جنسی باید تغذیه سالم داشته باشید، در صورت نیاز از مکمل ها
استفاده نموده و ورزش کنید.
تقویت جنسی
افزایش تقویت جنسی با ۵ ماده غذایی زیر :
برخی
از مواد غذایی میتواند به شما انرژی مضاعف دهد و نیروی جنسیتان را تقویت
میکند.طبیعت، پر از مواد غذایی طبیعی است که شما را به اوج لذت جنسی نزدیک
میکند. در این مطلب شما را با تعدادی ازمواد غذایی موثر در تقویت جنسی
آشنا میکنیم.
۱- کنگرفرنگی یا آرتیشو
یکی
از گیاهان موثر در تقویت جنسی کنگر فرنگی است.بدون شک کنگرفرنگی یکی از
سبزیجاتی است که بیشترین خواص محرک جنسی را دارد.اگر چه دلیل علمی برای
اثبات این خاصیت کنگر وجود ندارد اما این مادهی غذایی برای تقویت قوای
جنسی افراد بسیار موثر است.
۲- هل
یکی
دیگر از مواد غذایی موثر در تقویت جنسی هل است. هل، این دانههای خوشبو و
معطر تقویت کننده و تسکین دهنده است. هل همانند ادویههایی مثل کاری، زیره،
زردچوبه و گشنیز جریان خون را تحریک و بیشتر میکند و برای همین انرژی
جنسی شما را بالا میبرد.
۳- بادام
از
دورهی باستان این اعتقاد وجود دارد که بادام میل جنسی را افزایش میدهد.
در سال ۲۰۰۷، محققان ایتالیایی اعلام کردند عملکرد و قوای جنسی زنانی که از
سندرم متابولیک رنج میبرند پس از دو سال مصرف بادام، میوه و سبزیجات،
آجیل، مغزها و دانههای کامل و روغن زیتون بهبود یافته است.
۴- زنجبیل
زنجبیل
نیز یکی از مواد غذایی مفید در تقویت جنسی است.در طب سنتی چینی زنجبیل را
به عنوان مادهی غذایی «یانگ» توصیه میکنند. یعنی مادهی غذایی که باعث
گرمی میشود. برای همین زنجبیل میل و قوای جنسی را بالا برده و در شرایط
مطلوب نگه میدارد. نامی که چینیها به زنجبیل دادهاند به معنی «مردی و
چیزی است که دارای نیروی جسمی و جنسی مردانه» است. پس جای تعجب نیست که
زنجبیل در بین خوراکیهای تقویت کنندهی قوای جنسی قرار بگیرد.
۵- گیاه مریم گلی
یکی
دیگر از گیاهان موثر در تقویت جنسی گیاه مریم گلی است.مریم گلی سرشار از
هورمونهایی است که قوای جنسی زنانه را تقویت میکند به خاطر این که این
هورمونها عملکردی مثل هورمون استروژن دارند. این گیاه برای زنانی که با
سردمزاجی و کاهش میل جنسی مواجه هستند درمان فوقالعادهای محسوب میشود.
اگر شما هم جزو آن دسته از پسرهایی هستید
که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هر جا که به خواستگاری
میروید پاسخ منفی میشنوید این مطلب را بخوانید.
در خواستگاریهایی
که به جواب «نه» میانجامد، گاهی اوقات پای هیچ نقطه ضعف بزرگی مثل نداشتن
اخلاق پسندیده، اعتیاد، بیکاری و بیعاری، مخالفت و همراهی نکردن خانواده
و... در میان نیست. این مسئله زمانی بغرنج میشود که نه فقط در یکی دو
خواستگاری بلکه هر جا که خانواده پسر برای خواستگاری میروند با پاسخ منفی
عروس و خانوادهاش مواجه میشوند.
اگر شما هم جزو آن دسته از
پسرهایی هستید که با وجود داشتن شرایط و ملزومات اولیه ازدواج هرجا که به
خواستگاری میروید پاسخ منفی میشنوید و خودتان هم نمیدانید دقیقا عیب کار
کجاست قبل از اینکه دچار افسردگی شوید و زانوی غم بغل بگیرید، این مطلب را
بخوانید چون تا حدودی به شما کمک میکند متوجه نقطه ضعفتان بشوید، ضعفی که
شاید پیش از این آن را چندان مهم به حساب نمیآوردید.
توجه نداشتن به آراستگی :
بیخودی
به فکر برداشتن ابروهایتان نباشید، چون دخترهایی که به بلوغ فکری و
اجتماعی رسیدهاند دید خوبی نسبت به پسرهایی که همچون زنان صورت خود را
آرایش و پیرایش میکنند، ندارند. اما شما در موقعیتی هستید که نظافت و
آراستگی اهمیت زیادی دارد.
این مسئله نه تنها با مردانگی منافات ندارد
بلکه در گرفتن پاسخ بله بسیار مهم است. پس مطمئن شوید که نظافتتان در
بهترین و کاملترین وضعیت باشد.
تمیز بودن دندانها اهمیت زیادی دارد و
نشانه مسلم این است که شما به خودتان میرسید. بدبو بودن نفستان هم
میتواند یک نشانه خیلی بد برای خانمها باشد. حتماً از خوشبو کننده
استفاده کنید.
ظاهر موها و لباسهایتان هم خیلی مهم
است؛ این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار گران قیمت تنتان کنید.
فقط کافی است خوش لباس و مرتب باشید. لباسهای کثیف باعث میشود نامرتب به
نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تی شرت و شلوار جین، دقت
کنید که تمیز باشد، پارگی نداشته باشد و مناسب یک جلسه خواستگاری باشد.
ناامید بودن :
خانمها
میتوانند یأس و نومیدی شما را به خوبی تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس
شما را میگیرد و موجب اضطراب و استرس زیاد میشود. این در نظر خانم یک
نقطه منفی است و به یک «نه» محکم میانجامد. زمانهایی هست که این نومیدی
میتواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را
تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.
نداشتن چشم انداز برای زندگی :
در
نظر خانمها فقدان آینده نگری در آقایان یک نکته منفی است. خانمها معمولا
مردهایی را دوست دارند که مسیری مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز
سردرگم هستید و دقیقا نمیدانید میخواهید با زندگیتان چه کنید، مطمئن
باشید که جواب «نه» میشنوید. هیچ کس انتظار ندارد که در سطح «بیل گیتس»
باشید اما لازم است که بدانید که میخواهید با زندگیتان چه بکنید، مخصوصاً
اگر ۲۰ سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه ۳۰ زندگی خود باشید.
داشتن چشم انداز شغلی هم برای خانمها
خیلی مهم است؛ زیرا به آنها نشان میدهد که میتوانید از عهده حمایت مالی
خانواده برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانمها ترجیح میدهند همسر
آیندهشان استقلال مالی داشته باشد نه اینکه هنوز به خانواده پدری و دیگران
متکی باشد، حتی اگر خانواده شما وضع اقتصادی خوبی داشته باشد ولی خودتان
کار و شغل مشخص و مناسبی نداشته باشید چندان به شنیدن «بله» در جلسات
خواستگاری امیدوار نباشید.
خسته کننده بودن :
زنها
معمولاً به مردهایی که خسته کننده هستند و هیچ حرفی برای گفتن ندارند روی
خوش نشان نمیدهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درون گرا هستید، باید قبل از
خواستگاری، حرفهایتان را آماده کنید. حرف زدن درباره موضوعی که طرف مقابل
هیچ علاقهای به آن ندارد یا خسته کننده به نظر میرسد مطمئناً به یک پاسخ
«نه» محکم منجر خواهد شد.
اگر واقعاً نمیدانید درباره چه باید صحبت
کنید، یکی از موضوعاتی را که طرف مقابل دوست دارد انتخاب کنید. توانایی حفظ
مکالمه فراتر از پاسخهای بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این
اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبتهای
کلیشهای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما خوب است.
ضعیف بودن زبان بدن :
زبان
بدن، سلاحی سرد در جنگ افزار شماست که اگر درست استفاده شود نتایج مثبتی
به دنبال خواهد داشت. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا
تکان دادن پاها از نشانههای نداشتن اعتمادبه نفس است. اگر در جایی شلوغ
هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید.
اگر چشمهایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصلهتان سر رفته است.
اگر دائم پایین را نگاه کنید نشانه این است که کم رو هستید و اعتمادبه نفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانمها نیست.
میزان معقولی از شوخ طبع بودن را یادتان نرود. خانمها اغلب میتوانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتوگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید کار را برای هر دو شما راحتتر میکند.
داشتن عادتهای ناپسند :
تشخیص عادتهای آزاردهنده کار سختی است اما میتواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما در جلسه خواستگاری باشد. عادتهای بد و آزاردهنده مثل خندههای وحشتناک، بازی با دسته کلید، پاک کردن بینی و... در بسیاری از افراد وجود دارد. تشخیص این عادتها کار سختی است چون معمولاً خودمان متوجه انجام آن نیستیم. بهترین راه برای تشخیص این عادتهای بد، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادتهای بد ما را میبینند و متوجه میشوند اما چون دوستمان هستند ممکن است چیزی نگویند. باید بفهمید عادتهای بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.
پُرحرفی :
تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و اینکه خودتان باشید در جلسات خواستگاری خیلی مهم است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید وبه آنچه از شما پرسیده میشود به درستی پاسخ دهید، به هیچ وجه درباره هیچ موضوعی دروغ نگویید و اگر مسئلهای هست که مطمئن هستید دانستن آن بعدها زندگی مشترکتان را تهدید میکند بهتر است در کمال شجاعت و بدون هراس از شنیدن «نه» آن مسئله را بازگو کنید اما گفتن حرفهای بیخاصیت و به زبان آوردن هر چه در ذهنتان میگذرد اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان داریم که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفتهاند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید.
نازک نارنجی بودن :
زنها تحمل مردان نازک نارنجی، لطیف و حساس و نازنازی را ندارند. اگر جلوی او نشان بدهید که از سوسک یا سگ و گربه میترسید، اگر از خانه با شما تماس میگیرند و یادآوری میکنند ساعت ۱۱ قرصتان را بخورید، اگر موقع دیدن خون رنگ از چهرهتان میپرد و به لرز میافتید، بدانید مرد قابل اتکایی برای یک زن به نظر نمیرسید و احتمال جواب رد شنیدن شما زیاد است.
داشتن حال و هوای مجردی :
زنان برای ازدواج به دنبال مرد خانواده هستند. کسی که برای عزیزانش وقت میگذارد نه برای مجردیهایش، دوستهای قدیمی و برنامههای شخصیاش. زنان به دنبال همسری میگردند که بچهها را دوست داشته باشد و با افراد خانواده آنان رابطه خوبی برقرار و با آنان با احترام و مهربانی برخورد کند.
«از همون روز اول که ديدمش، فهميدم اين
آدم زندگي منه!»، «خيلي زود عاشق هم شديم و خيلي زود هم تصميم گرفتيم
ازدواج کنيم و حالا هم که يک ماه از ازدواجمون ميگذره، خيلي خوشبختيم!» و
هزاران جمله آشناي ديگر که با شور و حرارتي وصفناشدني گفته ميشوند اما
زماني از گفتن اين جملهها نميگذرد که ميشنويم: «اصلا نميدونم چرا
اينجوري شد! ما که عاشق هم بوديم...» يا بعضيهاي ديگر که ميگويند: «از
اولش هم منو دوست نداشت؛ هرکاري کردم عاشقم نشد و حالا هم اين وضع زندگيمه
...» واقعا داستان چيست؟ چرا بعضي از زوجهايي که زندگيشان را با عشق آغاز
ميکنند، ناگهان به بنبست ميرسند راه را اشتباه ميروند يا از اول در
مسير اشتباهي بودهاند؟ چهطور بايد تفاوت بين عشقهاي زودگذر و عشق واقعي
را بفهميم؟
آيا واقعا هر علاقهاي به جنس مخالف ميتواند سرآغاز عشق و در پي آن ازدواج باشد؟!
عشق اسطورهاي مال کتابهاست!
متاسفانه
در ادبيات کلمات مشابه بسياري به اشتباه جاي يکديگر استفاده ميشوند و عشق
هم از همين گروه است. عشقي به عنوان عشق اسطورهاي در ادبيات ما وجود دارد
که احتمال وقوعش در دنياي واقعي بسيار کم است. حتي وقتي فردي ادعا ميکند
آنقدر فرد ديگري را ميخواهد که حاضر است همه را بدهد تا او را بهدست
بياورد، جدا از واکنش طرف مقابل، جاي بحث و بررسي دارد که آيا واقعا چنين
چيزي ممکن است يا خير. در مفاهيم انساني اين نوع رابطه بعيد است اما
غيرممکن نيست؛ مثلا اين عشق بين انسان و خداوند متعال امکانپذير است. ما
وقتي به فردي علاقه داريم، دوست داريم تمام توجه او به ما باشد و اگر به
ديگري توجه کند، آزرده ميشويم. تنها خداوند است که ما دوستش داريم و وقتي
ديگران مورد توجه خداوند قرار ميگيرند، ناراحت نميشويم که هيچ، خوشحال هم
ميشويم. اين تنها مثالي بود که مشخص شود عشق انساني با عشقهاي اسطورهاي
بسيار متفاوت است.
عشقي که زود نفرتانگيز ميشود!
نکتهديگري
که در روابط انساني بايد به آن دقت داشته باشيم اين است که شايد فردي را
بينهايت دوست داشته باشيم و به اشتباه اسم عشق هم روي رابطهمان بگذاريم،
اما مهم اين است که ما هم آن فرد را براي خودمان ميخواهيم و هرقدر براي ما
عزيز باشد، اگر طردمان کند يا فرد ديگري را به ما ترجيح دهد، آرزو ميکنيم
همان آدم خيليخيلي عزيز اصلا ديگر در اين دنيا نباشد! به همين دليل
کاربرد واژه عشق بايد با دقت بيشتري انتخاب شود.
عامل محرکه را بشناسيد!
وقتي
دو جنس مخالف يکديگر را در محل کار، خواستگاري و... ميبينند يا جايي
ارتباط اجتماعي برقرار ميکنند و هر دو احساس نزديکي زيادي به يکديگر
دارند، اين حسشان هر روز بيشتر ميشود تا اينکه به رابطه نزديکتري تبديل
ميشود و افراد متوجه ميشوند به طور اختصاصي به هم احساس وابستگي دارند.
اولين سوالي که افراد بايد از خود بپرسند اين است علاقهاي که حالا نسبت به
ديگري دارند و به وابستگي تبديل شده، از کجا شروع شده؟ يعني عامل محرکش
چيست؟ ظاهر و حالت فيزيکي اوست يا نوع و سبک ارتباطي که با ما برقرار
ميکند، شايد هم ديدگاهش در مسائل اجتماعي توجهمان را جلب کرده يا حتي
ممکن است موقعيت اقتصادي و اجتماعي فرد و شايد هم ترکيبي از چند عامل
برايمان جذاب بوده، پس در اولين مرحله بايد صادقانه عامل محرک را مشخص کنيم
چراکه ارزشگذاري همين عوامل محرک است که نقش کليدي در ايجاد علاقه و
وابستگي ما به ديگري دارد.
«هيجان ناپايدار» يا «عشق زودگذر»
وقتي
بعضي افراد ميگويند در همان اول حس عجيبي نسبت به فلاني داشتم و احساس
کردم خيلي دوستش دارم و... اين حالتها هيجانهايي هستند که عامل محرکهاش
هيجاني و زودگذر است. چراکه همه هيجانها عمر مشخصي دارند و در بستر زمان
حتي ممکن است از بين بروند. پس چيزي به اسم «عشق گذرا» وجود ندارد؛ هيجاني
ناپايدار است که بر اساس نيازهاي مختلف افراد بروز ميکند و اين نيازها
ممکن است زماني وجود داشته باشند و در موقعيتي ديگر نباشند. پس اگر
ميخواهيم به احساسي عميق و پايدار برسيم و رابطهاي داشته باشيم که منجر
به ازدواج پايدار شود، بايد فرايند شکلگيري احساساتمان را مرور کنيم. اگر
در روابط، چنين فرايندي- که در ادامه خواهيم گفت- شکل بگيرد، طبيعي و
قابلاستناد است و ميتواند حقيقي بودن يک علاقه را مشخص کند.
از عشقتان مراقبت کنيد تا زنده بماند!
«عاشق
مني؟! پس فقط من بايد در اولويت باشم!» اما در روابط سالم انساني چنين
چيزي امکانپذير نيست؛ حتي در دوستداشتنهاي فوقالعادهاي که بين يک زوج
برقرار است. در يک رابطه سالم، همهچيز بايد سرجايش باشد. مهمترين نکتهاي
که افراد بايد به خاطر بسپارند اين است که هيچ رابطه يکطرفهاي پايدار
نيست و پايدار نخواهد ماند بنابراين وقتي همسرمان عشق و علاقهاش را به ما
ابراز ميکند، به هر شکلي از ما مراقبت ميکند و توجهش را به هر وسيلهاي
به ما نشان ميدهد، ما هم در اين رابطه بايد وظايف خود را انجام دهيم و
براي پابرجا نگه داشتن اين احساس، تلاش کنيم.
پس بعد از گذراندن
فرايند لازم و شکل گرفتن احساس عميق بين زوج، نوبت به «مراقبت» ميرسد تا
رابطه آسيب نبيند. نکتهاي که بسيار مهم است و خطاي زيادي در آن رخ ميدهد،
اين است که بسياري از افراد به شريک زندگيشان ميگويند: «تو همسر مني،
«بايد» من را دوست داشته باشي!» اما دوست داشتن احساسي است که بايد شکل
بگيرد و بايدي در کارش نيست. پس اگر اوايل ازدواج احساس دوست داشتن شکل
ميگيرد اما از آن مراقبت نميشود و از بين ميرود، نياز به بازسازي وجود
دارد اما بايدي در کار نيست.
پيشنيازها را پاس کنيد؛ بعدا عاشق شويد!
در
جمع، دانشگاه، محل کار... فردي توجه شما را (از نظر ظاهر، مهارتها و...)
به خود جلب ميکند. به همين دليل يک گرايش ذهني براي شما ايجاد ميشود؛ پس
دقت بيشتري به فرد ميکنيد، رفتارها، مهارتها، شخصيت و... او را مورد
ارزيابي بيشتر قرار ميدهيد و کمکم ممکن است به اين نتيجه برسيد که وقتي
کنار او هستيد، حال خوبي داريد. بنابراين احساس ميکنيد دوست داريد زمان
بيشتري را با اين فرد بگذرانيد و به اين ترتيب به مرحله بعد، يعني «تمايل»
ميرسيد. وقتي اين تمايل ايجاد شد، مرحله «وابستگي» پيش ميآيد. يعني در پي
رفتوآمدهاي اجتماعي اين احساس به وجود ميآيد و سر ساعت مشخص دوست داريد
طرف مقابل را ببينيد، با او صحبت کنيد، براي هم وقت بيشتري بگذاريد و.... و
وقتي اين اتفاقها نيفتد، احساس کمبود و دلتنگي ميکنيد.
در واقع
بعد از وابستگي است که مرحله دلبستگي پيش ميآيد. يعني نهتنها حضور فرد
براي شما مهم شده، بلکه عاطفهاي هم نسبت به او پيدا کردهايد. اگر مرحله
دلبستگي تداوم پيدا کند و در موقعيتها و شرايط مختلف تکرار شود، شرايط
براي دوست داشتن طرف مقابل مطرح ميشود پس اين فرايند بايد در روابط بين دو
جنس که ميخواهند به ازدواج ختم شود، شکل بگيرد. وقتي فرد به قدري طرف
مقابل را دوست دارد که حاضر است هر کاري از دستش برميآيد انجام دهد تا او
خوشحال باشد، آرامش داشته باشد، امکانات متفاوتي برايش فراهم شود و ترجيحش
در زمانهاي متفاوت اوست، اين «دوست داشتن عميق»ي است که اسمش را هرچيزي
حتي «عشق» ميتوان گذاشت!
تعداد صفحات : 3