loading...
فروشگاه اینترنتی 5040
فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 347 پنجشنبه 10 دی 1394 نظرات (0)

همیشه شنیده اید که قبل از ازدواج کردن و بله گفتن، نزد مشاور بروید، تست بدهید و زیر و بم شخصیت همدیگر را از نگاه یک مشاور امین بررسی کنید. اما در مشاوره چه اتفاقاتی قرار است بیفتد؟ تست های ازدواج چه چیزی را به شما می گویند؟

چرا باید مشاوره بگیریم؟
می گویند ازدواج، یک تولد اختیاری است و فرد به اختیار خود تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می گیرد. بنابراین یک مشاور حاذق می تواند به فرد در انتخاب چگونگی این تولد کمک کند. مشاوره یک فرایند کمک کننده است که در آن مشاور نهایت سعی خود را خواهد کرد تا با ایجاد توانایی در فرد متقاضی او را در گرفتن بهترین تصمیم کمک کند. اما این فقط کمک است و تصمیم گیرنده نهایی شما هستید. مشاور سعی می کند هر دو شما را بشناسد، و بعد با تجربه و دانشی که دارد بگوید چه قدر شانس موفقیت دارید و چقدر می توانید خوشبخت شوید. چه مشکلاتی در انتظار شماست و... اما هرگز به شما نخواهد گفت باید با هم ازدواج کنید یا نباید.

در جلسات مشاوره ، ابتدا شما در مرحله اول به سوال های تستی پاسخ می دهید. بعد نتیجه تست توسط نرم افزار مشخص می شود. در گام بعدی ارزیابی و تشخیص روانشناختی صورت می گیرد. تقریبا یک هفته بعد روان سنج تفسیر خودش را از تست ها به مشاور می دهد و مشاور هم در حضور هر دو نفر آنها را راهنمایی و نتیجه تست را تشریح می کند. مهم ترین قضیه در انجام تست، پیگیری و انجام مشاوره بعد از آن است. 3-2 جلسه برای راهگشایی مسائلی که در تست مشخص شده، مناسب است. البته باز هم تعداد جلسات بستگی به طرفین دارد.


تست ها چه می گویند؟
تست های ازدواج در مراکز معتبر شامل 5تست است که سه تای اول جنبه شخصیت شناسی دارند. فارغ از اینکه فرد در پروسه ازدواج و انتخاب همسر هست یا نه، می تواند با همان سه مرحله اول تست، خودش را بسنجد و به خودشناسی برسد.

این تست و مشاوره بعد از آن برای آگاهی و بهبود ارتباط های خانوادگی، شغل و... مناسب است. به اینها تست های شخصیتی می گوییم.


دو دسته تست بعدی این بسته بیشتر به ابعاد زندگی می پردازد. اما انجام تست های شخصیت شناسی برای هر فردی که قصد ازدواج دارد و برای انجام تست به مشاور مراجعه می کند ضروری است. اینکه یک خانم یا آقا چقدر در آستانه امراض روانی است در همین تست ها مشخص می شود. مثلا اگر فردی نزدیک به شخصیت های دو قطبی باشد، افکار وسواسی داشته باشد و... مشاور به شما می گوید تا زمانی که فرد درمان نشده برای ازدواج مناسب نیست و در صورتی که ازدواج صورت گیرد دچار تنش های زیادی می شوید.


تست ها بیشتر پایه روانشناختی دارند. اینکه تفاوت های روانی بین دو فرد تا چه اندازه در زندگی تاثیرگذر است. مشاور اتمام حجت هایی را با طرفین مطرح می کند که در حالت عادی و بین خودشان امکان پذیر نیست؛ تردیدهایی که ته دل آدم هاست و نسبت به آن ناهوشیار هستند یا آن را عیان نمی کنند. در جلسات و باتوجه به تبحر مشاور این موارد مشخص و واضح بیان شده و به همه تردید ها پرداخته می شود تا افراد با ذهن باز تری به شرایط زندگی شان فکر کنند.


من کی ام؟ تو کی هستی؟
در تست ها ، اولویت بندی نیازهای دو طرف مشخص می شود. برای کسانی که قصد ازدواج دارند تفاوت این اولویت بندی ها نباید خیلی زیاد باشد. نتیجه تست ها گاهی به ما می گوید که بین دختر و پسر تفاوت های معناداری وجود دارد. مسلما در این شرایط و با این حجم تفاوت، دو طرف اگر قطعا قصد ازدواج دارند، باید مهارت حل مساله را بلد باشند تا با وجود این تفاوت ها بتوانند با هم ازدواج کنند. درواقع باید یاد بگیرند در چنین شرایطی چطور از ایجاد تنش پیشگیری کنند و در صورت بروز هر مساله ای چه رفتاری داشته باشند. درواقع به دو طرف گفته می شود به چند جلسه مشاوره احتیاج دارند.


دو طرف یک رابطه از زمانی که نیت ازدواج دارند، باید تست بدهند تا متوجه تفاوت ها و شباهت های بین خود بشوند. به همه پیشنهاد می شود این تست را پیش از ازدواج و حتما پیش از دوران نامزدی انجام دهند. تست بیشتر به منظور ایجاد آگاهی مناسب است، وگرنه همه یک شناخت اولیه مناسب یا نسبی به یکدیگر دارند و بعد برای انجام تست مراجعه می کنند. تست زمانی ارزش بیشتری پیدا می کند که اقدام اساسی برای ازدواج صورت نگرفته باشد؛ مثلا زمانی که خواستگاری انجام شده، دختر و پسر یک مدتی نسبت به هم آشنایی پیدا کرده اند و خانواده ها در جریان هستند و قبل از رسمی شدن برای انجام تست مراجعه می کنند.


وقت ازدواجت نرسیده
اگر دختر و پسر تفاوت معناداری در چند آیتم تست داشته باشند به آنها گفته می شود. خیلی موقع ها در همان سه مرحله تست اول مشخص می شود که خانم یا آقا اصلا به بلوغ ازدواج نرسیده اند و آمادگی برای تشکیل زندگی ندارند. مثلا تنش های عصبی دارند که مسلما در طول رابطه اینرسی به وجود می آورد. این رابطه ناامن است و دلبستگی ناایمن به همراه دارد. گاهی از طریق همین تست ها به یک سری خط قرمزهایی مشخص می شود که باید  به طرفین گفته شود : عزیز من شما فعلا اصلا به ازدواج فکر نکنید! بعضی ها اول باید مسائل شان را با کمک یک مشاور حل کنند. وقتی حل شد، می توانند به ازدواج فکر کنند.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 292 پنجشنبه 26 آذر 1394 نظرات (0)

اختلاف ها و مشکلات کمتر پیچیده را خود زوجین می توانند حل کنند، اختلاف های کمی پیچیده تر را می توان با مراجعه به روان شناس و مشاور حل و فصل کرد. ولی برخی اختلاف ها و مشکلات زندگی زناشویی را با هیچ کدام از این راهکارها نمی توان حل کرد و آن زمانی است که رابطه به یک فرآیند آسیب زا بدل شده باشد. «طلاق»؛ عموما فرآیندی پرفشار و فرسایشی است و از طرفی دیگر فرهنگ کشور ما نیز دید مثبتی نسبت به طلاق ندارد و تا جای ممکن سعی در حفظ زندگی دارد، ولی این تلاش همیشه هم سالم نیست.

بعضی ویژگی ها و فرآیندهای ارتباطی، می تواند ما را مجاب کند که طلاق گزینه مناسبی است. بعضی رابطه ها بهتر است تمام شوند، چرا که ادامه آن احتمالا به طرفین رابطه، به فرزندان و خانواده های شان آسیب میر ساند. «جان گاتمن»، یکی از مهم ترین اندیشمندان حوزه رابطه و زندگی زناشویی، جمله معروفی در این باره دارد: «طلاق صلح جویانه، بهتر از زندگی جنگ جویانه است».

جالب است بدانید مطالعات نشان می دهد افرادی که والدینشان یک طلاق آرام و آشتی جویانه ای داشته اند، در آینده زندگی سالم تر و موفق تری نسبت به افرادی دارند که والدینشان طلاق نگرفته اند، ولی رابطه پرتنش و آسیب زایی داشته اند.

منظور ما از رابطه آسیب زا چیست؟ چه رابطه ای استحقاق جدایی دارد؟ من قصد دارم چند مورد را بیان کنم که نشانه های یک رابطه پرخطر را دارند. اگر همسرتان چنین ویژگی هایی دارد، می توانید ادامه ارتباطتان را مورد بازبینی قرار دهید یا به جدایی فکر کنید، ولی قبل از آن بهتر است به یک روان شناس مراجعه کنید تا نظر دقیق تری بگیرید.

۱- وقتی همسرتان دچار اختلال شخصیت است
اختلال های روانی شدید، زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی فرد را دچار اخلال می کنند. برخی از این اختلال ها به گونه ای هستند که فرد نسبت به مشکل خود آگاه است، ولی بعضی دیگر (مثل اختلال های شخصیت) طوری هستند که فرد هیچ آگاهی ای نسبت به آن ندارد و حتی خود را سالم می داند. در حقیقت، اختلال های شخصیت، مهم ترین اختلال هایی هستند که رابطه و زندگی مشترک فرد را مختل می کنند. برخی از اختلال های شخصیت، با همکاری خود فرد قابل درمان هستند، ولی این کار شما نیست که آن ها را درمان کنید. رایج ترین اختلال های شخصیتی:

* اختلال شخصیت شکاک
«بی اعتمادی» ویژگی بارز افرادی است که شخصیت شکاکی دارند یا به زبان روان شناختی «پارانوئید» هستند. ارتباط با این گونه افراد عموما شما را خسته می کند. احساس می کنید که همیشه در حال محاکمه هستید. شما حتی وقتی او را تایید یا تشویق می کنید هم او آن ها را تهدید کننده یا تمسخرآمیز تفسیر می کند.

آن ها به طور دائم به این فکر می کنند که شما به آن ها وفادار نیستید و همواره در این ظن به سر می برند که شما به او خیانت می کنید. در این افراد امکان دارد اقدام به خشونت علیه هسمرشان نیز دیده شود.

* اختلال شخصیت ضداجتماعی
این گونه افراد فاقد آن چیزی هستند که ما در اصطلاح به آن «وجدان» می گوییم. آن ها به راحتی دروغ می گویند و شما را فریب می دهند. امکان دارد سابقه بازداشت قانونی به خاطر رفتارهای خلاف هم داشته باشند.

آن ها عموما به صورت تکانشی عمل می کنند، یعنی از درک پیامد کاری که می کنند عاجز هستند. امکان دارد به شما صدمه بزنند، شما را کتک بزنند، ولی نسبت به این رفتار شرمنده نباشند، یا با سیاست دل شما را به دست آورند، ولی همچنان به این رفتارشان ادامه دهند. آن ها مسئولیت پذیری کمی در قبال زندگی مشترک دارند. با وجود این آن ها می توانند در روابط اجتماعی بسیار پذیرا و با اعتماد به نفس بالا باشند و در برخوردهای اول استعداد بالایی از خود نشان دهند.

* اختلال شخصیت مرزی
آن ها نگرانی دائمی از «طرد شدن» و «کنار گذاشته شدن» دارند. رابطه آن ها عموما پرشور و هیجان ولی بی ثبات و پرتنش است. مرزی ها امکان دارد گاهی اوقات به خودشان آسیب بزنند و حتی امکان دارد افکار خودکشی هم داشته باشند. آن ها عموما نگران تاثیری هستند که روی دیگران می گذارند. شما در ارتباط با یک مرزی هیچوقت از پرخاشگری های کلامی آن ها در امان نیستید. آن ها در اصطلاح عام «دمدمی مزاج» هستند.

در بیشتر اوقات پریشان هستند، احساس پوچی می کنند و نوسانات شدید هیجانی و احساسی را تجربه می کنند. رفتارهای تکانشی هم در آن ها دیده می شود، رفتارهایی که امکان دارد آن ها را در معرض آسیب قرار دهد. نگرانی از کنار گذاشته شدن در آن ها موجب می شود که از همسرشان توجه افراطی بخواهند و همین موجب می شود که بیشتر طرد شوند.

مرزی ها هویت یکپارچه ای ندارند. وقتی شما با یک مرزی زندگی مشترک دارید، همیشه کلافه و سردرگم هستید و تکلیف خودتان را نمی دانید.

* اختلال شخصیت خودشیفته
آن ها همواره خود را فردی منحر به فرد می دانند که تنها افراد خاص و باهوش می توانند آن ها را درک کنند. خودشیفته ها نیاز به تحسین دارند و بنابراین همیشه از شما طلب تایید دارند. در ارتباط با یک فرد خودشیفته، شما همیشه این احساس را دارید که شنیده نمی شوید و فقط شنونده نیازهای او هستید. آن ها خود را همیشه حق به جانب فرض می کنند و عموما خود را فرد مهمی می دانند و در مورد توانایی های خود غلو می کنند.

توقع دریافت توجه خاص از سوی دیگران، مهم ترین ویژگی یک فرد خودشیفته است. او نمی تواند با شما همدلی کند و دنیا را از دریچه دید شما ببیند.

 

طلاق آرام و آشتی جویانه

 

۲ -وقتی همسرتان کنترل شدیدی روی زندگی شما دارد
اگر همسری دارید که تلاش خستگی ناپذیری برای کنترل شما دارد و بر رفتار، دوستان، فعالیت های اجتماعی و اقتصادی شما حد و مرز شدیدی می گذارد، اگر همسری دارید به هر شیوه ای از جمله تهدید، ایجاد فشار، ایجاد تنش در رابطه، ایجاد احساس گناه در شما و با انتقادهای شدید شما را وادار می کند تا به گونه ای که او میل دارد زندگی کنید، لازم است که درباره ادامه ارتباط با چنین فردی تجدیدنظر کنید. درواقع چنین کنترل شدیدی مصداق «سوءاستفاده ارتباطی» است و یکی از نشانه های بارز رابطه ناسالم به شمار می رود.

۳- وقتی همسرتان اعتیاد دارد
اگر همسرتان به سوءمصرف مواد مخدر، مواد محرک و نیروزا، مصرف الکل و قماربازی اعتیاد دارد، اگر شما بارها تلاش کرده اید که وی را به سلامتی برگردانید، یا به اقدام هایی از قبیل بستری برای ترک یا مشاوره های گوناگون برای ترک کردن او دست زده اید ولی موفق نشده اید و اگر این اعتیاد همسرتان به گونه ای به خودتان، به فرزندانتان و خانواده تان آسیب می رساند، می توانید درباره ادامه ارتباطتان تجدیدنظر کنید. با این وجود نمی توان منکر این شد که یکی از دلایل ترک موفقیت آمیز برای معتادین، حمایتی عاطفی اجتماعی است که می تواند از همسرش دریافت کند.

۴ -وقتی همسرتان مکرر به شما خیانت می کند
اگر همسرتان تجربه خیانت به زندگی مشترک، اعم از خیانت عاطفی یا جنسی را دارد و این خیانت به طور مداوم تکرار می شود و به نظر نمی رسد که بهبودی حاصل شود، شما می توانید به جدایی فکر کنید. البته خیانت همیشه به معنای تمام شدن رابطه نیست، خیانت قابل درمان است و نیاز به گذشت شما نیز دارد، ولی اگر متوجه شده اید که همسرتان تمایلی به تغییر رویه اش ندارد و صرفا برای لذت شخصی دست به خیانت می زند، احتمالا تلاش ما ناکام خواهد ماند.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 351 چهارشنبه 25 آذر 1394 نظرات (0)

چرا خواستگارام منو نمی پسندن
دختری هستم ۲۴ ساله که خواستگاران زیادی دارم؛ اما نمی دانم چرا هر کدام که می آیند من را نمی پسندند. با این که سعی می کنم به بهترین نحو ممکن باشم  و ظاهر خوبی هم دارم. اطرافیان هم همیشه بابت این قضیه به من کنایه می زنند. از این موضوع به شدت ناراحتم. لطفا راهنمایی ام کنید.

مخاطب عزیز! در بسیاری از پاسخ هایی که من و همکارانم به مخاطبان در این صفحه ارائه کرده ایم به این نکته اساسی اشاره شده است که در امر انتخاب همسر، مجموعه ویژگی هایی با عنوان هم کفو بودن یا تطابق نسبی معیارها و ملاک های اولیه در ازدواج دخیل هستند.

بنابراین هر شخص برای انتخاب همسر و شریک آینده اش ملاک هایی دارد و بر اساس آن دست به انتخاب می زند.
برداشت اشتباه نکنید

به طور کلی آشنایی هایی که به قصد ازدواج صورت می گیرد، اعم از خواستگاری سنتی، آشنایی در محل تحصیل یا کار یا معرفی توسط دوستان و آشنایان، از بعضی لحاظ ها شرایط یکسانی را دارد؛ یعنی در همه این شرایط دو نفر یکدیگر را می بینند، صحبت و معاشرت می کنند و نهایتا پس از دستیابی به شناخت، تصمیم نهایی خود را مبنی بر قبول یا رد شرایط مورد نظر برای ازدواج اعلام می کنند.

منظور این است  که همه این آشنایی ها، به ازدواج منجر نخواهد شد و بنا نیست با هر بار رد شدن این احساس درون شما ایجاد شود که با وجود ویژگی های خوب و مناسب مورد انتخاب واقع نشده اید، زیرا در ابتدا اشاره کردیم هر شخص معیارها و ملاک های مختص به خود را دارد.

شاید بهتر باشد برای بالا بردن اعتماد به نفس و شناخت بیشتر خود از دوره های آموزشی مراکز روان شناختی بهره بگیرید.

 

اجازه خواستگاری

به همه اجازه خواستگاری ندهید

 

به همه اجازه خواستگاری ندهید
برای کاهش آسیب و ایجاد احساس طرد شدن، لازم است این موضوع را مدنظر قرار دهید: قرار نیست شما همه افرادی را که به هر طریقی جهت آشنایی پیشنهاد ازدواج می دهند، به عنوان خواستگار بپذیرید.

این امر مستلزم این است که با توجه به ملاک های اولیه خود و در میان گذاشتن آن ها با رابط و معرف، حجم بالای رفت و آمد خواستگاران را کاهش دهید. خواستگارانی را برای آشنایی بپذیرید که حداقل 3 ملاک از 5 ملاک اصلی شما را دارند.

 ملاک ها شامل تناسب خانواده های دوطرف، فردیت و بلوغ های چندگانه، تناسب سنی، میزان تحصیلات ، ایمان و دینداری و ... است. بررسی چند ملاک اولیه که با یک پرسش و پاسخ قابل دسترسی است در همان تماس ابتدایی، کار ساده ای است.

ملاک هایتان را یک بار دیگر بررسی کنید
مشکل دیگری که نه تنها شما بلکه دیگر افراد نیز با آن روبه رو هستند سردرگمی و بلاتکلیفی جوانان  در امر ازدواج و مشخص نبودن تکلیف خودشان است که این مسئله تا حد زیادی با نداشتن شناخت از خود و انتخاب ملاک های نادرست در امر ازدواج مرتبط است.

از آن جا که در سوال تان توضیحات زیادی ارائه نکرده اید احتمالات زیادی وجود دارد که باعث می شود به طور مکرر با این موضوع روبه رو شوید. مدنظر داشتن ملاک های ظاهری، رفتارهای ناپخته یا مکانیکی، تناقض در رفتار و گفتار و بسیاری دیگر از عوامل، ممکن است در این امر دخیل باشد که جز با بررسی حضوری و کمک مشاور به نحو دیگری قابل بررسی نخواهد بود.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 222 سه شنبه 24 آذر 1394 نظرات (0)


اهداف ازدواج

لازمه یک انتخاب صحیح در ازدواج هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است


هر انسانی در مراحل مختلف زندگی اش باید تصمیماتی را بگیرد. یکی از مهم ترین این تصمیمات انتخاب همسر است. ازدواج کردن و انتخاب همسر، امروزه اکثرا، به صورت آگاهانه انجام می گیرد. دو جوان آگاهانه تصمیم می گیرند که در کنار هم با یکدیگر زندگی کنند.

لازمه یک انتخاب صحیح در ازدواج هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است. خودآگاهی و خودشناسی مهم ترین مهارت زندگی است.

هر انسانی برای موفق شدن در کارهای روزانه، باید برای خود اهدافی را مشخص کند. مسلما برای ازدواج نیز به همین صورت است.

 

اهداف صحیح ازدواج عبارتند از:
1- رسیدن به آرامش و داشتن یک منبع آرامبخش و دلآرام
2- تامین نیازهای فیزیولوژیک و تولید نسل
3- رسیدن به کمال و پیشرفت در زندگی، خودشناسی و از بین بردن ویژگی های منفی شخصیتی
4-  تامین نیازهای روانی- اجتماعی، احساس ارزشمندی، تعلق پذیری، تحسین و تشویق


اگر افراد برای ازدواج خود هدف صحیح نداشته باشند و انتخاب صحیح نکنند،منجر به ایجاد طلاق عاطفی و فاصله گرفتن زوج ها از یکدیگر می شود و در نهایت طلاق و جدایی کامل ایجاد می شود که آن هم مشکلات و معضلات خاص خودش را برای فرد دارد.


معضلات طلاق عبارتند از:
1- تنها ماندن
2- مشکلات اجتماعی و دید منفی افراد جامعه به فرد
3- مشکلات مالی
4- وضعیت روانی نامتعادل و رسیدن به اضطراب، افسردگی و حتی وسواس
5- ازدواج مجدد و مشکلات مربوط به آن

 

اهداف صحیح ازدواج

هر دختر و پسری حتما باید قبل از ازدواج کردن، دلیل و علت آن را برای خود مشخص نمایند

 

دلایل درست و نادرست ازدواج کردن: 
هر دختر و پسری حتما باید قبل از ازدواج کردن، دلیل و علت آن را برای خود مشخص نمایند. اگر ازدواج کردن جوانان به دلایل زیر باشد، یعنی هدف صحیحی برای ازدواج خود تعیین کرده است. 
1- همراهی و هم صحبتی
2- ابراز محبت و عشق و صمیمیت
3- داشتن شریک حمایت کننده
4- شریک جنسی
5- والد شدن


اما اگر ازدواج کردن جوانان تنها به دلایل زیر باشد، یعنی هدف صحیحی برای ازدواج خود تعیین نکرده است:

1- تضاد با والدین
2- مستقل شدن
3- التیام یک رابطه شکست خورده
4- فشار خانواده یا اجتماع
5- دلایل اقتصادی
6- تنهایی 
7- احساس کمبود اعتماد به نفس 


مهم ترین مهارت پیش از ازدواج چیست؟
لازمه یک انتخاب صحیح در حوزه ازدواج هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است. خودآگاهی و خودشناسی مهم ترین مهارت زندگی است. در خودآگاهی افراد به شناخت درباره ویژگی های منفی و مثبت شخصیتی خود می رسند و سعی می کنند، نقاط مثبت را تقویت و نقاط منفی را کاملا از بین ببرند. در خودشناسی افراد به شناخت ملاک های ازدواج و انتظاراتشان از همسر آینده شان، می رسند. برای رسیدن به خودشناسی راه های متفاوتی وجود دارد. در زیر به دو راه مهم اشاره می شود.


بازخورد اطرافیان
اگر افراد برای ازدواج خود هدف صحیح نداشته باشند و انتخاب صحیح نکنند، منجر به ایجاد طلاق عاطفی و فاصله گرفتن زوج ها از یکدیگر می شود و در نهایت طلاق و جدایی کامل ایجاد می شود.

پیشنهاد می شود از 5 نفر از اطرافیانتان که شناخت کافی نسبت به شما دارند، بخواهید هر کدام 5 ویژگی مثبت و 5 ویژگی منفی شخصیتی شما را بگویند. این اطمینان را بدهید که نسبت به ویژگی هایی که مطرح می شود، هیچگونه جبهه گیری را نمی کنید. اگر 1 ویژگی را حداقل 2 نفر بیان کردند مطمئن باشید که آن ویژگی در شما وجود دارد. اگر ویژگی مثبت باشد باید سعی کنید آن را تقویت نمایید و اگر ویژگی منفی باشد باید سعی در رفع آن داشته باشید.


بعد از اینکه دختر و پسر، به خودشناسی به صورت کلی رسیدند، یعنی توانستند ویژگی های مثبت و منفی شخصیتی و رفتاری خود را بشناسند، زمان آن رسیده است که نسبت به ملاک ها و انتظاراتشان نسبت به ازدواج، به شناخت برسند. هر دختر و پسری قبل از ازدواج باید به صورت شفاف و جزیی و دقیق، مشخص نماید که چه کسی را با چه ویژگی هایی برای ازدواج کردن مناسب می داند. 

در آخر اینکه سعی کنید در تمام ابعاد زندگی مثل، مسائل اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی، شغلی، خانوادگی، ظاهری و ... ، فکر کنید و انتظارات خودتان را دقیق مشخص نمایید تا در زندگی کم نیاورید.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 157 دوشنبه 11 آبان 1394 نظرات (0)


رازهای ازدواج موفق

ازدواج موفق و پايدار شامل متعهد گشتن بي‌قيد و شـرط نـسبت به يك فرد ناكامل است

 

ازدواج خوب و موفقيت‌آميز وجود دارد، اما ازدواج بي‌عيب و نقص ممكن نيست. هر ازدواج موفق و پايداري شامل متعهد گشتن بي‌قيد و شـرط نـسبت به يك فرد ناكامل است. اين كه همسرتان كامـل و فـاقـد هـرگـونه عيبي باشد، انتظار نابجايي است...

امروزه كه جدايي‌ها با كوچك‌ترين اختلاف اتفاق مي‌افتند مهم است كه از خودتان سوال كنيد تعهد شما نسبت به ازدواج چيست؟ تعهد به ازدواج بـه اين مفهوم است كه زن و شوهر به يكديگر چنين گفته باشند: "مـا نسبت به زندگي مـشترك‌مان بي‌اعتنا و بي‌اهميت نيستيم. ما ازدواج‌مان را بر پايه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سويه و خالصانه با يكديگر آغاز كرده‌ايم. ما اعتقاد داشتيم و داريم كه به يكديگر وفادار بمانيم، صادق بـوده و دروغ نگوييم و به يكديگر اعتماد داشته باشيم. چـه در حضور يكديگر، چه در غياب يكديگر." رعايت نكات زير سبب تحكيم تعهد به زندگي مشترك مي‌شود:


سازگاري معنوي
سازگاري شخصيتي
خودشناسي آگاهانه
توانايي در ارتباط برقرار كردن با يكديگر 
علاقه دو سويه به يكديگر

7 راز ازدواج موفق
1- زوج‌هاي موفق خواسته‌ها و انتظارات خود را به صراحت مي‌گويند. آن‌ها قبل از ازدواج، توقعاتي را كه از يكديگر دارند مطرح مي‌كنند، اگر توافق اساسي با هم ندارند (براي مثال مرد فرزند مي‌خواهد ولي خانم مخالف است)، مي‌توانند به شروع و يا خاتمه ازدواج به طور جدي فكر كنند. بعد از ازدواج، زوج‌هاي موفق به طور منظم در مورد توقعات و انتظارات‌شان با هم صحبت مي‌كنند و اگر اختلافي پيش آمد، آن را به زمان ديگري موكول مي‌كنند تا همديگر‌ ‌را درك كرده و به توافق برسند.

2- زوج‌هاي موفق فرديت خود را حفظ مي‌كنند. بعد‌ ‌از ازدواج، استقلال زوج‌ها كم مي‌شود اگر افراد فرزند داشته باشند روز به روز‌ ‌وابستگي بيشتر مي‌شود و گاهي افراد احساس خستگي مي‌كنند. زوج‌هاي موفق مي‌دانند حتي‌ ‌اگر به هم علاقه داشته باشند، گاهي احساس خستگي مي‌كنند. آن‌ها يكديگر را تشويق مي‌كنند تا هميشه ما نباشند و زماني را هم براي خود داشته باشند و به كارهاي مورد علاقه خود بپردازند. بدين ترتيب زوج فرديت خود را حفظ مي‌كند و زندگي، شاداب مي‌شود‌.

3- زوج‌هاي موفق همديگر را مركز توجه قرار مي‌دهند. آن‌ها يكديگر را دست كم‌ ‌نمي‌گيرند و هميشه به فكر خوشبختي همسر خود و خانواده هستند. معمولا افراد چند سال‌ ‌پس از ازدواج مانند سال‌هاي اول به هم توجه نمي‌كنند. ولي زوج‌هاي موفق، كارهاي‌ ‌كوچك نظير در اولويت قرار دادن نيازها و كارهاي همسر و كارهاي بزرگ نظير احترام و گوش‌ ‌كردن به حرف‌هاي يكديگر را مدنظر قرار مي‌دهند. ازدواج، درياي تغييرات است. شما اغلب‌ ‌فراموش مي‌كنيد همسرتان مهم است و به او توجه نمي‌كنيد. در عوض به كار، سرگرمي‌ و‌ ‌دوستان اهميت مي‌دهيد ولي زوج‌هاي موفق همديگر را مركز توجه قرار مي‌دهند.

4- زوج‌هاي موفق روش‌هاي حل اختلاف را مي‌آموزند. جان گاتمن روان‌شناس كه 20 سال‌ ‌زندگي زوج‌ها را مطالعه كرده، عامل اصلي موفقيت يا شكست ازدواج را توانايي، يا عدم‌ ‌توانايي حل اختلافات مي‌داند. حتي اگر شما و همسرتان كاملا با هم يكي باشيد، گاهي‌ ‌با نظر هم موافق نيستيد و اين مخالفت باعث ناراحتي مي‌شود. نبايد به اعتياد، خشونت‌ ‌و ... رو بياوريد. اگر خواسته شما و همسرتان با هم فرق دارد، بايد آن را حل كنيد. زوج‌هاي موفق با هم صحبت مي‌كنند، حتي اگر احساس بدي نسبت به هم دارند. آن‌ها در‌ ‌مورد اختلافات و مخالفت‌ها با هم مذاكره مي‌كنند تا به نتيجه عادلانه برسند. آن‌ها‌ ‌از يكديگر حمايت مي‌كنند و غر نمي‌زنند و مي‌پذيرند در مواردي عشق، برتر از پيروزي است.

5- زوج‌هاي موفق با هم رشد مي‌كنند. مسلما فردي كه امروز با او ازدواج مي‌كنيد10 سال آينده متفاوت خواهد بود. شما هر دو تغيير مي‌كنيد، به ويژه‌ ‌در شرايط سخت زندگي مانند از دست دادن والدين. زوج‌هاي موفق مي‌دانند كه يكي يا هر‌ ‌دو در طول زندگي تغيير مي‌كنند و قواعد عوض مي‌شود. پس لازم است تغيير كنيد تا‌ ‌بتوانيد روابط در حال تغيير را عوض كنيد.

6- زوج‌هاي موفق براي حفظ روابط مي‌كوشند. زوج‌هاي موفق به طور منظم وضعيت زندگي خود را بررسي كرده و با هم صحبت مي‌كنند تا از شادي و رضايت هر دو از زندگي مشترك مطمئن شوند. اگر يكي، يا هر دو ‌از زندگي مشترك ناراضي هستيد، مشكل‌تان را حل كنيد‌.

7- از مراجعه به مشاور خجالت‌ ‌نكشيد. زوج‌هاي موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمي‌كنند. آن‌ها مي‌كوشند تا در اولين فرصت مشكلات را حل كنند.

زوج‌هاي موفق

ازدواج موفق يکي از مهم‌ترين فاکتورهاي کاهش افسردگي محسوب مي‌شود

 

10 قانون طلایی ازدواج موفق
1- سعی كنید بیشتر از آن كه انتظار داشته باشيد چيزي از همسرتان دريافت كنيد، چیزی به او ببخشید. اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختی در همسرتان است، مطمئن باشید فرصت‌های بی شماری برای رسیدن به این هدف پیدا خواهید كرد. در این صورت شما نیز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان‌ها همواره سعی می‌كنند خوبی‌های دیگران را جبران كنند.

2- از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعی می‌تواند از بروز بسیاری درگیری‌ها، عصبانیت‌ها و سرخوردگی‌ها جلوگیری كند. انتظار نداشته باشید همسرتان كامل و بی نقص باشد. در ضمن هیچ‌گاه او را با دیگران مقایسه نكنید.

3- سعی كنید نسبت به همه چیز دیدی مثبت داشته باشید.

4- به راه‌هایی فكر كنید كه می‌توانید همسرتان را نسبت به انجام كارهایی كه دوست دارید، ترغیب كنید. اگر این روش موثر نبود روش‌های دیگر را امتحان كنید و به یاد داشته باشید كه تحسین و تعریف به موقع می‌تواند یك انگیزه قوی باشد.

5- اهداف خود را طبقه‌بندی كرده و افكار خود را بر مهم‌ترین هدف‌تان یعنی داشتن یك محیط خانوادگی آرام و شاد متمركز كنید.

6- هیچ‌گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید؛ به جای این كار با او به توافق برسید.

7- همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنید. در عوض سعی كنید روشی در پیش بگیرید كه از تكرار این اشتباهات جلوگیری كند. وقتی شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش می‌كنید، احساسات او را جریحه‌دار می‌كنید و باعث آزار او می‌شوید.

8- اگر همسرتان به شما توهین کرد، سكوت كرده و با او مقابله به مثل نكنید. با این كار از بروز بسیاری از بحث‌های غیر ضروری جلوگیری می‌كنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما می‌توانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رفتارش صحبت كنید (البته این بدان معنا نیست که تصور کنید الزاما باید با یک همسر بد زبان و بدخو کنار بیایید و همیشه تمام کج‌رفتاری‌های او را تحمل کنید؛ این مشکل دیگری است و راه‌حل‌های دیگری دارد).

9- در زمان حال زندگی كنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را فراموش كنید و سعی كنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.

10- همواره از همسرتان بپرسید: برای این كه زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه كاری می‌توانم انجام بدهم؟

ازدواج موفق از مهم‌ترين فاکتورهاي کاهش افسردگي
زندگي توام با عشق و محبت در کنار همسر، مهم‌ترين فاکتور ايجاد آرامش روحي است.مطالعات اخير پژوهشگران حاکي از آن است: افراد متاهل نسبت به کساني که مجردند زندگي شادتري دارند.

اين مطالعات نشان مي‌دهد: ازدواج موفق يکي از مهم‌ترين فاکتورهاي کاهش افسردگي محسوب مي‌شود. بر اين اساس افرادي که با همسرشان زندگي توام با عشق و محبت را تجربه مي‌کنند از آرامش روحي قابل توجهي برخوردارند.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 331 دوشنبه 11 آبان 1394 نظرات (1)


عاشق شدن در دوران دانشجویی

یکی از دلایل به وجود آمدن علاقه بین دانشجویان دیدن مداوم و طولانی در طی تحصیل می باشد

 

یكی از زمینه‌های آشنایی برای ازدواج، محیط دانشگاه و ازدواج به سبك دانشجویی است.اما بسیاری از روانشناسان معتقدند هنوز هم راه و رسم عشق و عاشقی و ازدواج در فرهنگ ما اصول و قواعد خاص خودش را دارد.

به چه دلیل دانشجویان در طی سالهای تحصیل به همدیگر علاقه مند می شوند؟
دلایل بسیاری را جهت علاقمندی دانشجویان به یکدیگر در حین تحصیل می توان ذکر کرد. این مبحث در  ازدواج دانشجویی بسیار مهم می باشد. با توجه به عدم موفقیت در درصدی از ازدواج های دانشجویی ، دانستن چگونگی این روند علاقه مندی ، ضروری به نظر می رسد. مهم ترین عوامل زمینه ساز این علاقه می تواند موارد زیر باشد :

رویارویی فراوان
در تحقیقات مشخص شده است که گاهی صرف نمایش مکرر یک محرک معین، رفته رفته نگرش خویشاوندتری نسبت به آن پدیده به وجود می آید. شاید دیدن مداوم و طولانی دانشجویان در طی تحصیل یکی از دلایل به وجود آمدن علاقه بین دانشجویان باشد. کلاسهای مکرر، آزمایشگاههای دروس عملی، گردشهای علمی، نشستهای دوستانه جهت حل مشکلات درسی و یا یک ورودی خاص از عوامل این علاقه می تواند به شمار روند.


برخورد هم پایه
بسیاری از دانشمندان جامعه شناسی و روان شناسی بر این باورند که برخوردهای فزاینده اجتماعی می تواند به دوستی بیانجامد. کسانی که یکدیگر را بارها و بارها می بینند، گاهی تنها به همین دلیل با یکدیگر دوست می شوند، به ویژه اگر این برخوردها و دیدارها، میان افراد هم پایه روی دهد.چرا که فرادستان و فرودستان (مثلاً کارفرمایان و کارگران) چنانچه یکدیگر را بیشتر ببینند، همواره به یکدیگر علاقمند تر نمی شوند؛ و همراهی و همگامی زیردستان با رؤسایشان لزوماً به دلیل همکاری زیاد آنها با یکدیگر افزایش نمی یابد. برای آن که برخوردها و دیدارهای افراد و گروههای گوناگون به دوستی بیانجامد، غالباً آنها باید با گونه ای برابر و هم شأن گرد هم آیند.


نزدیکی (مجاورت)
افرادی که نزدیک هم زندگی یا کار می کنند، گاهی به دلیل همین نزدیکی محل کار یا زندگی و نیز احتمالاً داشتن کارها یا خانه های نسبتاً یکسان یا خوابگاههای مشابه، ممکن است به نگرشها و احساس سرنوشت کم و بیش یکسانی دست یابند و این نیز می تواند تا اندازه ای بر دلبستگی میان آنان به هنگام برخورد با یکدیگر کارگر افتد. همچنین پژوهشهای اجتماعی بسیار گویای آن است که کسانی که نزدیک یکدیگر کار، زندگی یا تحصیل می کنند و در نتیجه احتمالاً بیشتر همدیگر را می بینند، امکان دوست شدنشان افزایش می یابد.


برخورد خوشایند
چنانچه دیدارها و  برخورد افراد با یکدیگر با تعاملهای خوشایند همراه باشد، احتمال دلبستگی آنان با یکدیگر افزایش می یابد.

تداعی با رویدادهای خوشایند
برخوردهای اجتماعی و پرآشنایی بیشتر، تنها سرچشمه های ناآگاهانه پیدایش دوستیها نیستند. چرا که گاهی صرفاً به دلیل حضور اتفاقی کسی به هنگام رخدادی خوب و خوشایند، نگرشهای ما نسبت به وی دوستانه می شود. برای نمونه، چنانچه آموزگاران با برخی از کودکان بیش از اندازه مهربانی کنند، این کودکان به دیگر همکلاسان خود بیشتر علاقمند می شوند؛ گویا تنها از آن رو که این همکلاسان به هنگام روی دادن آن رفتار خوشایند در آنجا بوده اند.افزون بر این، شادی و سرزندگی ما دلایل دیگری نیز می تواند داشته باشد؛ همچون بودن در یک محیط خوشایند و آرام بخش که از نظر مادی و ظاهری جالب و زیبا باشد. در اینجا هم احتمالاً نگرشمان به دیگران خوش بینانه تر می شود، در برابر آنان و رفتارهایشان کمتر سخت گیری  می کنیم، با گشاده رویی به سخنانشان گوش فرا می دهیم و سرانجام آن که حتی ممکن است تا اندازه ای به آنها دلبستگی یابیم.


مکمل داشتن
یکی از مفاهیم رایج در بررسی روابط نزدیک، نیاز به مکمل داشتن است. برای نمونه، بسیاری گمان می کنند که اگر نیازها و خواستهای یک زوج بیشتر هماهنگ باشد تا همانند، رابطه آنان خوشایندتر خواهد بود. مثلاً در رابطه یک مرد لاف زن و سلطه جو با یک زن آرام و تسلیم پذیر، چون مرد می تواند نیاز به خودستایی و برتری جویی خود را برآورده سازد و همزمان با آن نیز زن نیاز به تسلیم شوندگی خود را، خواستهای این دو با هم در می آمیزد و آنان ظاهراً شادتر از زن و شوهر خواهند بود که هر دو سلطه طلبند.از طرفی پژوهشهای بیشتر گویای آن است که چنانچه نیازها و ارزشهای دوستان با زنان و شوهران بیشتر موافق باشد تا مخالف، روابط آنان رو هم رفته بهتر خواهد بود. چرا که این گونه همانندیها غالباً به درگیری و کشمکش می انجامد. بلکه اگر انسان به چیزهای یکسانی ارج نهند، دیدگاه کمابیش همانندی درباره زندگی داشته باشد و از شیوه های رفتاری نسبتاً مشابهی پیروی کنند، احتمالاً شادتر خواهد بود.

خاطرخواهی دوران دانشجویی

یكی از زمینه‌های آشنایی برای ازدواج، محیط دانشگاه و ازدواج به سبك دانشجویی است

 

با خاطرخواهی دوران دانشجویی چه كنیم؟
در اوج جوانی عاشق شده اید و نمی‌دانید چه كار باید بكنید؟ تمام شب و روز فكرتان این است كه چطور موضوع را با خانواده مطرح كنید كه با ازدواج شما موافقت كنند؟ یكی از زمینه‌های آشنایی برای ازدواج، محیط دانشگاه و ازدواج به سبك دانشجویی است.اما بسیاری از روانشناسان معتقدند هنوز هم راه و رسم عشق و عاشقی و ازدواج در فرهنگ ما اصول و قواعد خاص خودش را دارد و خانواده طرفین نقش بسزایی در شكل‌گیری آن دارند.

یك ازدواج بدون معطلی
كسی كه شرایط ازدواج دارد، باید زمینه‌اش را هم مهیا كند. حضور در مراسم مختلف، آشنایی با خانواده‌های جدید و دوره‌همی‌ها از گزینه‌های آشنایی برای ازدواج است. حضور در چنین مراسمی فرد را كاندیدای ازدواج می‌كند. در غیر این صورت زمینه‌ای برای ازدواج صورت نمی‌گیرد. به هر حال باتوجه به آمار پایین ازدواج باید از هر امكان و زمینه‌ای برای ازدواج استفاده كرد. آشنایی در یك محیط فرهنگی مثل دانشگاه هم یكی از این زمینه‌هاست كه با موارد قبل متفاوت است.

خانواده‌ها را نادیده نگیرید
مهم‌ترین اشكال ازدواج دانشجویی این است كه پدر و مادرها حس خوبی نسبت به این جریان ندارند. آنها احساس می‌كنند فرد به جای آنكه از در داخل بیاید از پنجره آمده. دختر و پسر هم ندارد؛ پدر و مادر در چنین شرایطی حس می‌كنند نادیده گرفته شده‌اند و اولویت آنها به‌عنوان یك بزرگتر زیر سوال رفته است. اولین پرسش بسیاری از خانواده‌ها از جوان‌ها این است كه چرا سر خود انتخاب كردی؟

وقتی خانواده نگرش مثبتی نسبت به این ازدواج نداشته باشد روی زندگی آینده دختر و پسر اثرگذار است. هنوز در فرهنگ ما جا نیفتاده و خیلی پدر و مادرها به‌خصوص آنهایی كه بیشتر سنتی هستند از اینكه خود بچه‌ها همسرشان را انتخاب می‌كنند ناراضی هستند. البته آشنایی در محیط فرهنگی دانشگاه به‌مراتب پذیرفته‌تر از محیط‌های دیگر اجتماعی است.

 

به خانواده بگویید نظر شما برای‌مان مهم است
بسیاری از ازدواج‌هایی كه خانواده‌های دوطرف هم موافق بوده‌اند در موارد بسیاری منجر به شكست شده؛ چه برسد به اینكه خانواده‌ها موافق ازدواج نباشند. حتما باید رضایت پدر و مادر در ازدواج دانشجویی جلب شود وگرنه پیش رفتن در چنین ازدواجی درصد طلاق را بسیار بالا می‌برد. بعد از اعلام واسطه، دختر و پسر باید به پدر و مادر بگویند كه من این شخص را پسندیده‌ام اما درنهایت نظر شما برایم بسیار مهم است.

یك واسطه اقدام به معرفی كند
معرفی دختر و پسر باید درست انجام شود؛ یعنی نهادهای مسوول این حوزه با یك شناخت صحیح از جانب دو طرف اقدام به معرفی كنند. پیشنهاد می‌شود حتما نماینده‌ای از نهادهایی كه در دانشگاه‌ها مستقر هستند و موجبات آشنایی پسر و دختر را فراهم می‌كنند بحث ازدواج را با خانواده‌ها در میان بگذارند و دختر و پسر هرگز به صورت مستقیم به پدر و مادر مطرح نكنند. جبهه گرفتن خانواده‌ها مقابل فرزندان به خاطر رعایت نكردن اصول فرهنگی غالب كشور ماست.

اگر توسط یك واسطه مقدمات این آشنایی به اطلاع خانواده‌ها برسد شرایط بسیار فرق خواهد كرد. این زمینه را باید یك نفر برای پدر و مادرها ایجاد كند و بعد خود دختر و پسر در مورد ازدواج با بزرگترها صحبت كنند. زمانی هم كه تماس از طرف واسطه صورت می‌گیرد، باید یك آشنایی كلی از پسر و خانواده‌اش به خانواده دختر و بالعكس داده شود تا یك شناخت هر چند كوچك شكل گیرد و بعد وارد فاز آشنایی شوند.

آیا دختر و پسر به رشد مناسب ازدواج رسیده‌اند؟
سن تا حدودی فرآیند مهمی در ازدواج نیست، البته زیر 17 سال برای دختر و زیر 22 سال برای پسرها سن مناسبی نیست. پارامتر مهم در ازدواج رشد عاطفی، اجتماعی و. . . است؛ پس ابدا سن شناسنامه‌ای مطرح نیست. گاهی اوقات اگر رشد اتفاق افتاده باشد در 22-21 سالگی هم می‌توان ازدواج كرد اما اگر رشد در 28سالگی هم ایجاد نشده باشد ازدواج در آن سن هم توصیه نمی‌شود. در ازدواج دانشجویی هم به همین ترتیب است و كاملا به رشد دختر و پسر بستگی دارد.

دنبال یك واسطه باشید
در موقعیتی كه دختر و پسری خودشان و بدون واسطه هیچ نهادی در دانشگاه با هم آشنا شده‌اند و تصمیم‌شان برای زندگی مشترك جدی است چه بهتر كه بزرگتری مثل یك استاد واسطه امر خیر شود. رعایت این اصول حتی در جامعه امروزی ما و با فرهنگ‌مان همخوانی بیشتری دارد و پدر و مادر هم از اینكه واسطه دیگری موضوع را مطرح كرده حس بهتری نسبت به رسمی شدن این رابطه پیدا می‌كنند و در روند ازدواج همراه‌تر می‌شوند. در ضمن مخالفت خانواده با این ازدواج، بدون اینكه آن فرد را دیده باشند به‌مراتب كمتر می‌شود.

اگر عاشق هستید، نگویید به من ربطی ندارد
عشق در یك نگاه قابل پذیرش نیست. عشق هم یك رابطه علت و معلولی است. اینکه دو نفر صرفا لفظی بگویند عاشق هم هستند، کافی نیست؛  مگر آنكه منافع فرد مقابل را به منافع خودشان ترجیح دهند، در غیر این صورت این حس استمرار پیدا نمی‌كند. اگر محركی پاسخ داده شد و منافع طرف مقابل هم در نظر گرفته شد، عشق كم‌كم ایجاد می‌شود. مثلا اینكه اگر عشق در میان باشد فرد با شرایط مالی نه‌چندان باثبات هم می‌سازد.

از طرفی اگر عاشق هم هستند، باید نوع رفتارهای‌شان با هم همخوانی داشته باشد. اگر به همدیگر می‌گویند این مشكل تو است و به من ربطی ندارد، عاشقی معنایی ندارد. اگر فردی در رابطه به طرف مقابل گفت مقصر تو هستی و بعد ادعای عشق هم كرد، بدانید عاشق نیست. عشق یك پروسه طولانی است.

خواستن بدون اقدام بی‌معنی است 
خیلی مواقع در بین افرادی كه برای مشاوره مراجعه می‌كنند دیده‌ام پسر در طول آشنایی سه سال است به دختر می‌گوید من شما را می‌خواهم. خب این خواستنی كه بدون اقدام است به چه دردی می‌خورد؟! خیلی بی‌معنی است. سوال دختر مسلما این است كه اگر من را می‌خواهی چرا اقدامی نكرده‌ای؟ آن پسر حتی خواستگاری هم نمی‌رود. یعنی حداقل به خانواده دختر هم نمی‌گوید فرزند شما را می‌خواهم؛ آن وقت ادعای عاشقی هم دارد. به همین خاطر آشنایی بدون اطلاع خانواده‌ها با درصد احتمال كمتری به نتیجه می‌رسد.
 
نامزدی بیش از یك سال جایز نیست
اگر دو نفر در سن پایین و ترم‌های اول دانشگاه عاشق هم شدند و شرایط ازدواج را نداشتند، باید در وهله اول خانواده‌ها در جریان قرار بگیرند. درصورتی‌كه اگر خانواده‌ها دیر در جریان قرار بگیرند و وابستگی بیش از حد باشد، ممكن است در روند رسمی شدن مخالفت ایجاد كنند. این تنش‌ها آسیب‌های روانی، اضطراب و افسردگی بدی برای دوطرف این رابطه به‌خصوص به دلیل سن و سال كم ایجاد می‌كند.

البته موضوع نداشتن شرایط ازدواج  مهم است که ممکن است فقط شرایط مالی نباشد و موارد دیگری هم از جمله مساله سربازی مطرح باشد اما در صورتی كه خانواده‌ها نگرش مثبتی داشتند، از یك مشاور در چنین شرایطی راهنمایی گرفتن بسیار تاثیرگذار است. در مرحله بعد می‌توانند نامزد كنند اما مدت زمان آن، همان وقت باید تعیین شود. بیش از یک تا دو سال تداوم چنین نامزدی صحیح نیست؛ در غیر این صورت آسیب‌زاست. حتی پروسه زمان عقد و قبل از ازدواج هم بیش از یك سال نباید زمان ببرد. 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3642
  • کل نظرات : 119
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 254
  • آی پی دیروز : 276
  • بازدید امروز : 768
  • باردید دیروز : 1,025
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 768
  • بازدید ماه : 14,703
  • بازدید سال : 137,789
  • بازدید کلی : 2,210,940