loading...
فروشگاه اینترنتی 5040
فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 127 پنجشنبه 04 تیر 1394 نظرات (0)


علت اصلی ترس از ازدواج

ازدواج یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی هر جوانی است

 

ازدواج یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی هر جوانی است و داشتن ترس و اضطراب از این انتخاب سرنوشت‌ساز کاملا طبیعی است. اغلب جوانان به این می‌اندیشند که مبادا ازدواج ناموفقی داشته باشند یا بعدها از ازدواج شان پشیمان شوند، از این می‌ترسند که شاید درباره طرف مقابل قضاوت درستی نداشته باشند و تصمیمی بگیرند که آینده‌شان را تباه کند.
اگر شما هم دچار این ترس ها هستید، برای مقابله با نگرانی هایتان به این راهکارها متوسل شوید:

علت ترس را مشخص کنید
بسیاری از افراد از خود ازدواج نمی‌ترسند، بلکه از حواشی و احتمالاتی که شاید درصد وقوع آنها بسیار اندک است ترس و وحشت زیادی دارند. در جستجوی شناخت عواملی باشید که در اجتناب شما از ازدواج نقش دارد، برای خود معین کنید که دقیقا از چه چیز می‌ترسید؛ با مروری بر گذشته، شرایط زندگی، باورهای خود خواهید توانست علت اصلی مشکل‌تان را پیدا کنید. پس از یافتن عوامل درستی و نادرستی آنها را بر اساس تفکر خود زیر سوال ببرید و نتیجه را در برگه‌ای برای خود یادداشت کنید.

آیا عوامل تاثیرگذار بر ترس شما از ازدواج واقعا موانع غیرقابل حلی است یا این که می‌توان آنها را حل کرد؟ احساس می‌کنید بعد از ازدواج چه تغییری در زندگی‌تان اتفاق بیفتد؟ و... بهتر است تمام صحنه‌هایی که باعث ایجاد ترس در شما می‌شود و بدترین تصویر ذهنی را که باعث انصراف شما از ازدواج می‌شود، مجسم کنید، سپس به این مطلب بیندیشید که چگونه می‌توانید برترس‌تان فائق آیید و اوضاع را بهبود بخشید. 

برای زندگی‌تان برنامه‌ریزی کنید
پیش از اقدام به ازدواج تکلیف خود و زندگی آینده‌تان را معلوم کنید. چقدر برای پذیرفتن یک نفر در کنارتان آمادگی دارید؟ چگونه همسری را دوست دارید؟ چه کسی مسئول تامین مالی زندگی خانوادگی‌تان خواهد بود؟ آیا تمایل دارید شاغل باشید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ هر کس در زندگی مشترک آینده‌تان مسئول چه کارهایی خواهد بود؟ انجام چه کارهایی توسط همسرتان شما را ناراحت می‌کند؟ و...
بعد از یافتن پاسخ پرسش‌ها و مشخص کردن تکلیف زندگی آینده، می‌توانید با در دست داشتن دورنمایی از زندگی مشترک با طرف مقابل‌تان مواجه شوید، اگر چه شاید مطرح کردن نظرات و سوالاتتان قدری مشکل باشد، اما بدانید این امر چیزی از اهمیت قضیه کم نمی‌کند و شما موظفید همه چیز را راجع به خود و برنامه زندگی‌تان‌ با کسی که قصد زندگی با او را دارید در میان بگذارید. بی‌شک مرحله پرسش و پاسخ، شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرده و گاه حتی شما را با مشکلات پیش روی خود آشنا می‌کند.

سراغ مناسب‌ترین‌ها بروید
گاهی شما ترس از ازدواج ندارید بلکه از ازدواج با شخص بخصوصی می‌ترسید، باید بدانید ‌شناخت نداشتن از طرف مقابل علت اصلی ترس از ازدواج و تردید در انتخاب است؛ مثلا او را بدرستی نمی‌شناسید یا در مورد خصوصیات اخلاقی او دچار تردید هستید و واقعا نمی‌دانید بین کلام و عملش هماهنگی وجود دارد یا خیر؟ در چنین شرایطی لازم است اول از همه با خود صادق باشید و به منطق‌تان اعتماد کرده، تصمیم بگیرید و فرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب کنید. بررسی کنید و ببینید معیارهای ازدواج‌تان چیست و این فرد منتخب تا چه حد با معیارهای شما هماهنگی دارد، از سوی دیگر میزان تلاش خود را برای شناختش بیشتر کنید، با بزرگ‌ترها و افراد صاحب‌نظر و اهل فن صحبت کنید و نظر آنها را هم جویا شوید.

انتظارات و توقعات خود را بهینه‌سازی کنید
هیچ‌کس کامل نیست؛ نه شما و نه فرد مقابل‌تان،بنابراین اگر انتظار ازدواج با کسی را دارید که زندگی‌تان را زیر و رو کند، مطمئن باشید سخت در اشتباهید و هیچ فردی را نمی‌توانید پیدا کنید که با چنین خیالات خامی حاضر به زندگی با شما باشد. ساده‌لوحانه است اگر تصور کنید بعد از ازدواج همه چیز خوب و عالی پیش برود و صلح و آرامش کامل در هر ثانیه و هر روز زندگی مشترک‌تان جاری باشد. اختلاف در عقاید و سلایق، سوءتفاهم، اختلاف و مشاجره و... جزء جدایی‌ناپذیر هر ازدواجی است و صد البته جستجوی روش‌هایی برای سازگاری با همسر و یافتن راه‌هایی برای غلبه بر مشکلات از جمله کلیدهای موفقیت در هر ازدواجی است؛ در واقع نگاه منطقی و واقع‌بینانه در مورد ازدواج یکی از راه‌های اصلی غلبه بر ترس از ازدواج است، به همین دلیل توصیه می‌کنیم تفکرات اشتباه خود را اصلاح کنید و بپذیرید که ازدواج فرآیندی پویاست و موفقیت آن منوط به تلاش سخت دوجانبه است، همچنین بهتر است خود را برای عبور از بحران‌های زندگی آماده کنید و برای بهبود آن از خود مایه بگذارید.

مقابله با ترس از ازدواج

در مورد پیامدهای ازدواج‌تان صادق و واقع‌بین باشید

 

شناخت‌تان را عمیق کنید
به دنبال شناخت اولویت‌ها و جنبه‌های مهم زندگی خود و طرف مقابل‌تان باشید و در جنبه‌های مهم ازدواج به توافق برسید. هرچه بیشتر یکدیگر را بشناسید و از روحیات و خلقیات هم آگاه شوید، بهتر می‌توانید به انتخاب‌تان اعتماد کنید و با اطمینان بیشتری به ادامه رابطه بیندیشید. به دنبال رفع ابهامات باشید؛ هرچه مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش می‌یابد، اگرچه وجود اختلاف نظر در هر رابطه‌ای کاملا طبیعی است. به حرف‌های طرف مقابل‌تان به دقت گوش دهید و دیدگاه‌های شخصی او را مدنظر داشته باشید، بهتر است راجع به انتظارات، باورها، عقاید، علاقه مندی‌ها و... سوال کنید و توضیحات بیشتری بخواهید، همچنین در نهایت احترام و ادب نقطه‌نظرهای شخصی‌تان را نیز به او انتقال دهید. اگر در مورد پیامدهای ازدواج‌تان صادق و واقع‌بین باشید بی‌شک خواهید توانست معنا و مفهوم واقعی ازدواج را درک کرده و به راحتی متوجه این مطلب شوید که آیا فرد مورد نظرتان با شرایط فعلی شما همخوانی دارد یا خیر.

 

درباره نگرانی‌هایتان گفت‌وگو کنید
صحبت کردن راجع به ترس‌ها و نگرانی‌ها نه‌تنها نشانه ضعف شما نیست بلکه نشانه‌ای از قدرت شناخت شما نسبت به خویش است. بدون هیچ رودربایستی یا سانسور افکار و هیجاناتتان در مورد علت دلواپسی‌هایتان با طرف مقابل حرف بزنید. مثلا برخی دختران هراس دارند که بعد از ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از دست بدهند و به همین دلیل تا به پایان نرساندن تحصیلاتشان ترجیح می‌دهند به ازدواج فکر نکنند. گاهی در میان گذاشتن نگرانی‌ها با فرد مقابل به شما کمک می‌کند بتوانید مساله را به اتفاق او رفع و رجوع کنید.

رازهای موفقیت را بشناسید
صحبت با افرادی که ازدواج موفقی داشته‌اند، یکی از موثرین روش‌های غلبه بر ترس از ازدواج است. از آنان بخواهید اسرار موفقیت‌شان را با شما در میان بگذارند، این افراد می‌توانند به شما اطمینان دهند که آنها نیز مانند شما قبل از ازدواج ترس‌ها و نگرانی‌هایی داشته‌اند اما بعد از ورود به زندگی مشترک توانسته‌اند نگاه خود را به زندگی تغییر دهند و برای مشکلاتشان دنبال چاره باشند. چگونگی مدیریت زندگی، راهنمایی‌ها و توصیه‌های آنان را جدی بگیرید و برای ازدواج شاد و موفق خود برنامه ریزی کنید. همچنین همیشه یادتان باشد هیچ‌گاه به دنبال کسی نگردید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه همیشه به فکر کسی باشید که بدون او قادر به زندگی نباشید.

مشاوره پیش از ازدواج فراموش نشود
ترس از ازدواج تا حدی طبیعی است اما اگر خارج از حد طبیعی باشد باید آن را جدی بگیرید چه بسا این ترس افراطی نشانه‌ای از عدم آمادگی فرد برای ازدواج محسوب می‌شود. حتما پیش از اقدام برای انتخاب شریک زندگی و تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره‌های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید، البته این بدان معنا نیست که شما مشکل دارید بلکه می‌خواهید از توصیه‌های حرفه‌ای یک متخصص برای انتخاب همسر استفاده کنید. اطلاعات و گفت‌وگوهای صریح و بی‌پرده تحت نظر یک شخص سوم متخصص، می‌تواند به شما کمک کند تا تصمیم نهایی خود را برای ازدواج با اطمینان بیشتری اتخاذ کنید. اگرچه گذراندن دوره‌های آمادگی ازدواج، آموزش‌هایی از قبیل شیوه‌های درست انتخاب همسر، روش‌های شاد زیستن در زندگی زناشویی، آشنایی با تفاوت‌های شخصیتی زنان، مردان و... بسیار مفید است و نقش موثری در کاهش و غلبه بر ترس شما از ازدواج خواهد داشت

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 166 سه شنبه 02 تیر 1394 نظرات (0)


7 دلیل روانی خانم ها در به ارگاسم نرسیدن

میزان اطلاع ما از رفتار جنسی مان چقدر است؟ شاید در پاسخ به این سوال عده ای به این نکته اشاره کنند که داشتن اطلاعات علمی در یک امر غریزی به چه کار می آید؟ و چرا اصولا دانستن درباره اندام جنسی و رفتار جنسی در شرایطی که بدون این اطلاعات نیز می توان نیازهای روزمره انسان در این باره را براورده کرد، لازم است؟ گزارشهایی که نشان می دهد نداشتن اطلاعات کافی در مورد رفتارهای درست جنسی چه آسیبهایی را متوجه افراد می کند و چه بسا ریشه بسیاری از مشکلات خانوادگی را باید در رفتارهای نادرست جنسی دنبال کرد. یکی از بزرگترین مشکلات جنسی حال حاضر نرسیدن به ارگاسم در بسیاری از زنان است.

 

 
اکثر زنان اشکال در رسیدن به اوج لذت جنسی دارند یا هرگز تجربه به ارگاسم رسیدن را ندارند.

تعدادی از عوامل فیزیولوژیکی است که می تواند میل جنسی زن و توانایی رسیدن به اوج لذت جنسی را در زن مهار کند: عدم توازن در هورمون تستوسترون، داروهایی مانند ضد افسردگی، آناتومی او، و البته، مسائل مربوط به شریک زندگی. مورد آخر می تواند شامل در دسترس نبودن همسر، مشکلات آناتومی مرد، زود انزالی و نداشتن اطلاعات کافی از بدن و احساس زن باشد. همچنین تمایل به فشار زیاد در حین ارتباط جنسی نیز می تواند مانع تحریک لازم زن شود. وظایف کاری زیاد، بی محبتی، بی توجهی، مورد ستایش قرار نگرفتن نیز موجب سردی در زنان می شود. دوری از همسر و بی اعتمادی به همسر نیز در زنان مورد توجه قرار میگیرد و موجب عدم تحریک می شود. الگوهای نا امن دلبستگی ( اضطراب و اجتنابی ) که در دوران کودکی توسعه یافته در بزرگسالی باقی می ماند و به شدت جنبه های متعدد ارتباط جنسی را تحت تاثیر قرار می دهند.

در این مقاله ما عامل روانی که تاثیر منفی بر میل جنسی زن، تحریک و ظرفیت ارگاسم دارد را بررسی می کنیم. البته این لیست به این معنا نیست که ما همه عوامل را بررسی کرده ایم ممکن است موارد دیگری هم باشد که در افراد مختلف متفاوت بروز می کند.

 

 

1- داشتن افکار انتقادی نسبت به بدن: بسیاری از زنان افکار مزاحم و یا صدای درونی مهم در مورد بدن خود دارند، که هیجان جنسی را قطع می کند و مانع تجربه اوج لذت می شود. آنها می توانند افکار خود آگاه در مورد سایز اندام تناسلی داشته باشند. همچنین افکاری در مورد اینکه آلوده هستند و تمیز نیستند مانع برقرای ارتباط جنسی دهانی می شود. بسیاری از زنان نگرش منفی پدر و مادر خود نسبت به عملکردهای بدن در طول آموزش توالت را درونی کرده اند، در نتیجه در شناخت تصورات بدنی افکار کثیف بودن برای آن ها تداعی می شود. به طور خاص ، ناحیه تناسلی بامفهوم مقعد آغشته است و با عملکرد دفعی اشتباه گرفته می شود. احساس شرم آور زنان در مورد این منطقه به هر چیزی در زیر کمر، (از جمله عادت ماهانه ) گسترش یافته و آنها در نهایت احساس کثیف یا آلوده بودن کرده و این شیوه ای است که می تواند در رسیدن به تحریک و اوج لذت جنسی تداخل ایجاد کند. هنگامی که زنان افکار منفی در مورد قسمت های مختلف بدن خود دارند، پیدا کردن نقطه حساس آن منطقه زمانی که لمس می شود کار دشواری است. اگر آن ها احساس بدی در مورد بدن خود داشته باشند به راحتی از رابطه جنسی لذت نمی برند.

 

 

2- درک رابطه جنسی به عنوان عملی غیر اخلاقی یا بد: بسیاری از زنان افکار تحریف شده در مورد رابطه جنسی در اوایل زندگی در طول فرآیند اجتماعی شدن به دست آورده اند. به طور کلی، نگرش منفی پدر و مادر نسبت به برهنگی، استمناء و س ک س یک نفوذ قوی بر احساسات هر دو نوع کودکان پسر و دختر در مورد روابط جنسی و عمل جنسی دارد. در نتیجه ، مردم به طور معمول اطلاعات کمی در مورد ارتباط جنسی قابل قبول و خوب دارند. علاوه بر این، برخی از ادیان، نظام های باوری خیلی سفت و سخت، در مورد ارتباط جنسی دارند و آن را گناه و کثیف می دانند. زنانی که در این نگرش ها پرورش می یابند، رابطه جنسی را ممنوع ، شرم آور و بد می دانند. آنها در برابر معاشقه و ارتباط جنسی احساس بدی دارند و منتظر عواقب بد و مجازات هستند.

 

 

3- ترس از غم و اندوه: برای بسیاری از زنان، احساس غم و اندوه مربوط به درد عاطفی در دورانی از زندگی که یک تجربه جنسی داشته اند، به ویژه هنگامی که روابط جنسی با صمیمیت عاطفی ترکیب شده است، به صورت سرکوب شده وجود دارد. برای زنانی که مورد سوء رفتار قرار گرفته اند این احساس عمیق تر نیز می باشد. هنگامی که زنان سعی می کنند به احساس غم فکر نکنند، اوج لذت جنسی را از دست می دهند.

 

 

4- نگرانی مربوط به لذت بردن همسر: بسیاری از زنان در ارتباط جنسی به جای تمرکز به خود و لذت بردن خودشان در طول رابطه تمام تفکرشان بر این است که آیا همسرم لذت می برد؟ آیا از روی اجبار با من در ارتباط است؟ آیا فکر فرد بهتری در سر دارد؟ همین موضوع باعث می شود از رابطه جنسی عقب مانده و تجربه ارگاسم را از دست بدهند.

 

 

5- ترس از دست دادن کنترل: زنانی که به شدت بر حفظ کنترل به عنوان یک مکانیسم دفاعی محافظت از خود تکیه می کنند، به صورت ناخود آگاه رابطه جنسی را عامل مخل کنترل و امنیت درونی خود تلقی می کنند. این نگرانی ها می تواند حوزه های مختلفی داشته باشد مثلا نگرانی از ایجاد سر و صدایی که خارج از کنترل آن هاست، نگرانی از خروج بی اختیار ادرار و یا مدفوع . این اضطراب به صورت ناخود آگاه تجربه ارگاسم را غیر ممکن می کند.

 

 

6- داشتن ذهن بسیار مشغول: اکثر زنان در طول رابطه جنسی ذهن فعالی دارند و نمی توانند آن را بر این فعالیت متمرکز کنند. فکرهایی که تمام مغز را اشغال می کنند و به جای تحریک و تشویق جنسی منجر به واپس زدگی میل جنسی می شود. خیلی از زنان نمی توانند افکارشان در مورد فرزندان، وظایف خانه دار، مشکلات شغلی و … را در طول ارتباط جنسی مهار کنند و همین ضعف باعث عدم تمرکز کامل و نرسیدن به ارگاسم می شود.

 

 

7- نگرانی از متهم شدن: دختران در همه جای جهان همیشه به با حیا بودن تشویق شده اند. زمانی که همان دختر وارد رابطه می شود و حالا به عنوان یک زن و شریک جنسی هم باید وظایفی را انجام بدهد، شکستن حریمی که در آن در ساعاتی از شبانه روز فرد باید حجب و حیا را کنار گذاشته و از رابطه جنسی با همسرش لذت ببرد خیلی دشوار است. این طرز فکر که نهادینه شده، نمی تواند مانند یک کلید روشن و خاموش بشود. بنابراین فرد نمی تواند مهارهای ذهنی اش را بشکند و گاهی حتی اگر لذت هم ببرد نمی تواند و یا نمی خواهد آن را بروز دهد، از ترس اینکه مورد قضاوت قرار بگیرد و متهم شود که زن سبک و هرزه ای است. بنابراین به مرور این حالت رابطه جنسی را برای فرد از یک حالت خوش آیند به حالت وظیفه و بعضا توام با ترس تبدیل می کند. ترس از اینکه مبادا عکس العملی نشان بدهد که همسرش تصور کند او هرزه است. بنابراین تجربه ارگاسم با چنین افکاری تقریبا غیر ممکن است.

 

 

 

دانستن این مطلب که چرا او نمی تواند ارگاسم را تجربه کند، قدری دشوار است اما اگر شما افکاری مانند نمونه های بالا را دارید از تلاش دست نکشید. برای تجربه ارگاسم می توانید از یک روانشناس مسائل جنسی کمک بگیرید.

 

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 115 سه شنبه 02 تیر 1394 نظرات (0)


راز افزایش لذت جنسی در رابطه زناشویی (18+)
در رابطه جنسی، دو قطب مخالف وجود دارد:‌ لذت بخشیدن و لذت بردن،‌ وقتی یکی لذت می‌بخشد و دیگری لذت می‌برد، لذت جنسی به سادگی ایجاد می‌شود. در رابطه جنسی دو قطبی، طرفین به نوبت و به طور آگاهانه در قطب‌های مخالف جابه‌جا می‌شوند تا خواهش و لذت را به اوج برسانند. در حالی که یکی لذت می‌دهد، دیگری لذت می‌برد؛ و سپس چرخه‌ عوض می‌شود: اولی باز می‌ایستد تا دومی لذت دریافت کند.

این رابطه دو مرحله دارد:‌ ابتدا مرد دریافت می‌کند و زن می‌بخشد؛ سپس مرد به لذت دادن و برآوردن نیازهای زن می‌پردازد و زن توجه‌اش را به بهره‌بردن معطوف می‌کند. در مرحله‌ی اول رابطه جنسی دو قطبی،‌ مرد مقدم بر هر چیز در پی لذت خود است، مطمئناً دلش خواهان لذت بردن زن نیز هست، ‌ولی فعلاً به آن توجهی ندارد. در این حالت،‌ زن در قطب مخالف به سر برده،‌ به فکر تحریک مرد است و انتظار تحریک شدن ندارد.

اما، در مرحله‌ی دوم، نوبت به زن می‌رسد که دریافت کند و مرد لذت ببخشد. زن هر آنچه می‌توانسته برای لذت دادن به مرد صرف کرده و حال زمان آن است که لذت ببرد. به این طریق،‌ هر دو آنچه را که می‌خواهند به دست می‌آورند.

ابداع رابطه جنسی به صورت دو قطبی

مرد دوست ندارد همیشه بدون هیچ چشم‌داشتی وقت طولانی‌ای را صرف پیش نوازش شریک جنسی‌اش کند تا او را به ارگاسم برساند.

اگر مرد علاقه‌ به پیش نوازش همیشگی ندارد، به دلیل اهمیت ندان به لذت زن نیست،‌ بلکه بنا به شرایطی است که خود او دارد. تفاوت زمانی میان تحریک‌پذیری مرد با زن در برخی موارد مسئله‌‌ساز است.

مر با توجه به خود و بدون پیش‌نوازش زن، باعث ایجاد مقاومت در زن می‌شود. انتظارهای طولانی نیز مرد را مستأصل می‌کند. اگر مرد ابتدا ارگاسم داشته باشد، انرژی کافی برای برآوردن نیاز زن نخواهد داشت. بنابراین، در فقدان مطلوبیت، مرد علاقه به نزدیکی را از دست می‌دهد؛ زیرا دیگر حاضر نیست آن زمان طولانی را صرف کند. به او حق هم باید داد. در انتهای یک روز کاری پرمشغله، گاه واقعاً خسته و بی‌حوصله می‌شود. فکر این که باید تمام آن پیش‌نوازش‌ها را انجام دهد، به راستی مأیوس کننده و از تحرک اندازنده است.

البته آن طرف قضیه، برای زن نیز شرایط مشابه‌ای وجود دارد. زن نسبت به نزدیکی سرد می‌شود، زیرا وقتی مرد می‌کوشد سریع به او ارگاسم دهد، مایل نیست با واکنش مثبت نداشتن مرد را مستأصل کند. به این علت، لذت رابطه جنسی برایش کاهش می‌یابد و او علاقه‌اش را از دست می‌دهد. در واقع، رابطه جنسی وقتی خوشایند است که زن خود را ناگزیر به برانگیخته شدن فوری نبیند. او هیچگاه به درستی نمی‌داند چقدر طول خواهد کشید و یا این بار رخ خواهد داد یا نه.

رابطه جنسی دو قطبی راه حل مشکل را به دست می‌دهد و (همان طور که خواهید دید) مزایای بسیار دیگری نیز دارد. مرد به جای انتظار کشیدن و احساس حرمان کردن، می‌تواند ابتدا به کار خود بپردازد و هرکاری که موجب برانگیختنش می‌شود انجام دهد. سپس وقتی به آستانه‌ی ارگاسم رسید، وقتش رسیده متوقف شود و شروع به تحریک همسرش کند. در این مواقع،‌ همه‌ی پیش‌نوازش‌هایی که زن نیاز دارد به او می‌دهد تا او ارگاسم را تجربه کند. آنگاه خود نیز به ارگاسم می‌رسد.

غالباً رابطه جنسی دو قطبی با تحریک مرد و رشد خواهشش برای رهایی شروع می‌شود و زن فقط از تحریک مرد و دیدن برانگیختگی او لذت می‌برد.

زن همانند مرد تحریک نمی‌شود. هدف هم این نیست. او صرفاً شوهر را تحریک می‌کند. برای این منظور نیز می‌تواند به نوازش یا در آغوش گرفتن مرد بپردازد یا از شیوه‌های دیگری استفاده کند. تمام کارها برای ایجاد برانگیختگی در مرد است. در این زمان، مرد در حال دریافت کردن و لذت بردن است و زن در حال لذت بخشیدن به اوست.

بعد از حدود پنج دقیقه،‌ مرد که به اوج نزدیک شده و در مرزهای ارگاسم به سر می‌برد، علامتی به زن می‌دهد تا از تحریک بیشتر او باز ایستد.

مرد آمادگی یافته تمام لذتی را که از زن برده به او بدهد. همچنان که مرد به آهستگی تحریک را شروع می‌کند، ‌زن می‌تواند بیاساید و به لذت بردن و احساس کردن بدن خویش بپردازد. این را به یاد بسپارید، مرد دو تا سه دقیقه برای برانگیخته شدن نیاز دارد، اما زن ده برابرش را می‌خواهد.

از نظر علمی مرد دو تا سه دقیقه بیشتر برای برانگیختگی و به ارگاسم رسیدن نیاز ندارد، ولی باید به خود یادآور شود زن به ده برابر آن، یعنی بیست تا سی‌ دقیقه وقت نیاز دارد.

عوض کردن قطب‌ها

در دفعات اول، برای مرد متوقف شدن،‌ عوض کردن قطب‌ها و به مرحله‌ی دوم رفتن بسیار سخت به نظر می‌رسد. به خصوص، هنگامی که در مرحله‌ی اول به مقاربت پرداخته باشند، ممکن است به شدت تحریک شده باشد. خوشبختانه مرد نسبت به نیازهای همسرش بسیار حساس است و وقتی حس کند زن برای تحریک شدن و رسیدن به ارگاسم نیازمند خودداری اوست؛ کنترل مورد نیاز را بر خود اعمال می‌کند.

بیولوژی متفاوت زنان و مردان باعث می‌شود بعد از ارگاسم تجارب متفاوتی داشته باشند. برانگیختگی زن بعد از ارگاسم حفظ می‌شود و حتی می‌تواند لذت بیشتری از مقاربت ببرد. در این حالت،‌ هورمون‌های لذت‌بخش زن در سطح بالایی باقی می‌مانند. مرد این گونه نیست. او بلافاصله بعد از ارگاسم برانگیختگی‌اش را از دست می‌دهد و هورمون‌های لذت‌بخشش بی‌درنگ پراکنده و ناپدید می‌شوند. وقتی مرد کارش تمام شد،‌ تمام شده است.

اکنون بهتر می‌توانید بفهمید چرا تقدم ارگاسم زن بر مرد اهمیت دارد. اگر مرد ابتدا ارگاسم داشته باشد، دیگر انرژی‌ای برایش باقی نمی‌ماند تا زن را سیراب کند؛ اما زن پس از ارگاسم داشتن، چون همچنان برانگیخته است،‌ هم به مرد ارگاسمش را می‌دهد و هم خود از ادامه یافتن مقاربت، لذت بیشتری می‌برد.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 135 سه شنبه 26 خرداد 1394 نظرات (0)


برخورد با افراد بد دهن

بددهنی و هرزه گویی از خصایص زشت افراد فاسد، عاجز، ناتوان و بی منطق است

 

بددهنی و هرزه گویی، و بیان كلمات ركیك، یكی از خصایص زشت افراد فاسد، عاجز، ناتوان و بی منطق است.

افراد سفیه بی خرد، در برخورد با مردم چون از منطق و كلام درستی برخوردار نیستند و از دادن جواب صحیح عاجز هستند، بی پروا دهان را باز می كنند و زبان خویش را حركت می دهند و با الفاظ ركیك، فحاشی می كنند. افراد جاهل و نادانی كه با كوچكترین بهانه خشمگین شده، به دور از شرم و حیا، فحش و دشنام می دهند. و آبروی دیگران را مورد هجوم قرار داده و از بین می برند.

بددهنی گر چه ممکن است در لحظه‎های اول آدم‎ها را آرام کند، اما عواقبی دارد که بالاخره دامنشان را می‎گیرد و از سوی دیگر، ناسزاگو ها پس از مدتی دیگر با به زبان آوردن حرف‎های ناخوشایند آرام نمی‎شوند و فحش دادن حالشان را بدتر می‎کند.

متأسفانه ناهنجاری بددهنی و فحاشی به طرز فجیعی در جامعه ما رواج دارد، مردم با صدای بلند سر هم فریاد می زنند و الفاظ  رکیکی به زبان می آورند، در شوخی ها و جمع های دوستی هم برای شوخی و خنده بد دهنی و فحاشی بسیار رایج شده، به طرزی گاهی دشنام های ناموسی به همدیگر می دهند و می خندند، و این بسیار اسفناک است.

راههای برخورد با افراد بد دهن

بددهنی درابتدا فرد را آرام میکند،ولی عواقب زیادی دارد

 

برخورد با افراد بد دهن
- نصیحت و خیرخواهی: متاسفانه برخی افراد در جامعه هستند که برای تخلیه عصبانیت و ناراحتی‌های خود کنترل زبان را از دست داده و هر حرف زشت و ناپسندی از زبانشان خارج می‌شود، در این زمان است که یک دوست دل سوز و انسان فهمیده و انسان فهمیده با بهترین زبان و از سر دلسوزی آن‌ها را از این عمل زشتشان آگاه می‌سازد .
با زبان دوستانه‌ای که دارید به آن ها بگویید: فحش و ناسزا آن قدر زشت و ناپسند است که حتی اگر مخاطب‌شان انسان بت‌پرست باشد که گمراه‌ترین و بدترین انسان روی زمین است، نیز زشتی فحش را کم نمی‌کند.


- عوض کردن فضا: اگر در جمع دوستان هستند و فضای فحش دادن به استاد و یا مدیر مدرسه و دانشگاه و فلان مسئول فراهم شد شما با هوشیاری و دقت این فضای گناه آلود را به سمت یک مساله علمی یا معنوی سوق دهید و یا با بیان خوبی‌های استاد  از ایشان دفاع کنید 
هر چند گاهی دفاع کردن از ایشان کار سختی است و ممکن است دوستان به حرف انسان توجه نکنند یا ناراحت شوند ولی تحمل این سختی به پاداشی که در مقابل آن است می‌ارزد. 

- ترک مجلس گناه : واقعا گاهی اوقات چاره‌ای جز ترک کردن مجلس نیست چرا که افراد نه قابل نصیحت هستند و نه موقعیت دفاع از شخصی که مورد فحش قرار می‌گیرد وجود دارد؛ در این جا بهترین راه حل ترک این گونه مجالس است .

- برخورد شدید : برخی افراد هستند که نه با نصیحت به خود می آیند و نه ابراز ناراحتی به خود می آیند با این افراد بهتر است یک رفتار جدی داشت مثلا تذکر داده شود که اگر دست از این طرز صحبت کردن بر ندارد هرگز با او معاشرت نخواهیم کرد. و این هشدار در حد یک حرف باقی نماند و جدا عمل شود.

با توجه به مطالب فوق به این نتیجه می‌رسیم؛ در برخورد با چنین دوستانی اولین راه نصیحت و خیر خواهی است و در مرحله بعد عوض کردن فضای گفتگو است و اگر این دو راه اثر نداشت مجلس گناه را ترک کنید و خود را از آلودگی که در این گونه مجالس است حفظ کنید.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 194 سه شنبه 26 خرداد 1394 نظرات (0)


میل جنسی, رابطه زناشویی,علل بی میلی جنسی

مشکلات جسمی، عاطفی، افسردگی از  عوامل موثر در کاهش میل جنسی هستند

 

چه چیزی باعث شده میل جنسی ام کم شود؟
آیا به دلیل دردهای بدنی و مشکلات این چنینی از برقراری رابطه زناشویی واهمه دارید و از آن اجتناب می کنید؟ با همسر، پزشک یا مشاورتان صحبت کنید تا بتوانید علت را پیدا کنید.

 

در موردش صحبت کنید
شاید این کار به شجاعت نیاز داشته باشد، اما یک گفت و گوی صادقانه در این مورد که دردهای مختلف چطور رابطه زناشویی تان را تحت تاثیر قرار می دهد، می تواند همسرتان را از احساساتتان مطمئن کند. اگر مردد هستید، با یک مشاور صحبت کنید؛ تنها یا همراه با همسرتان.
با همسرتان در این موارد صحبت کنید:
- علت این که به نظر می رسد هیجانتان کم شده.
- حالت ها و موقعیت هایی که در آن راحت تر هستید.
- زمان هایی که در طول روز بیشترین درد را دارید.


چه چیزی می تواند رابطه زناشویی را برایتان لذت بخش و صمیمیت رابطه تان را حفظ کند؟ شاید نیاز داشته باشید مشکل اصلی تان حل شود و دوست داشته باشید در این مورد صحبت کنید اما پزشکتان همچنان توجه اش به حل مشکلات جسمی تان باشد. برای کاهش اضطراب و فشار، به جای کلمات خیلی ادبی یا زیادی خودمانی، از واژه های علمی تر استفاده کنید.


از پزشکتان بپرسید:
- چه تغییراتی می تواند در طول رابطه زناشویی، دردم را کمتر و قابل تحمل کند؟
- چه چیزی باعث کاهش میلی جنسی ام شده؟
- آیا علائم و نشانه هایم باید به وسیله آزمایش های تخصصی مورد بررسی قرار گیرد؟
- آیا متخصصی می شناسید که برای درمان دردم به او مراجعه کنم؟

 

شناسایی سایر بازدارنده های جنسی
ممکن است درد تنها عامل بروز مشکلات جنسی شما نباشد. مشکلات جسمی و عاطفی، از خستگی و ترس از درد گرفته تا افسردگی و عوارض ناشی از مصرف برخی داروها، همگی از دیگر عوامل موثر در بروز این معضل هستند. در مورد نگرانی هایتان با پزشک خود مشورت کنید و نظرش را بپرسید. بعد گام به گام پیش بروید تا مشکلتان حل شود.

 

فواید رابطه جنسی
اگر درد یا موارد دیگر باعث شده رابطه زناشویی برای شما به یک چالش جدی تبدیل شود و نمی خواهید در موردش صحبت کنید، خود را ترغیب کنید که با واقعیت روبرو شوید و برای حل مشکل اقدام کنید؛ یک زندگی جنسی سالم برای سلامت شما بسیار خوب است. رابطه زناشویی نه تنها باعث صمیمیت و تقویت رابطه شما و همسرتان می شود که ترشح اندروفین ها را بهبود می دهد. اندروفین ها، اوپیوییدهای (مخدرها) طبیعی بدنتان هستند. این مواد به کاهش درد و افزایش حس شادابی و سلامت کمک زیادی می کند.

 

علل بی میلی جنسی,میل جنسی, رابطه زناشویی

برای رفع مشکلات جنسی از مشاوران و درمانگران جنسی کمک بگیرید

 

 برای حل مشکلات زناشویی از مشاوره های جنسی بهره بگیرید
با متخصصان رابطه زناشویی صحبت کنید که می توانند راهنمایی های مفیدی را برایتان داشته باشند که چطور:
- با همسرتان صحبت کنید.
- مشکلات جنسی تان که باعث استرس و نگرانی هایتان شده، کنترل کنید.
اصلا شاید بهتر باشد متخصصی پیدا کنید که به راحتی و بدون خجالت، در مورد این مساله خصوصی تان صحبت و راه حل رفع مشکل را پیدا کنید.

 

رابطه زناشوییتان را از نو بسازید
با کمک همسرتان راه ها و ایده های خوب و ناگهانی پیدا خواهید کرد که می تواند کیفیت زندگی جنسی تان را بهبود دهد. برای مثال: روزهایی که حس بهتری دارید، رفتارهای غافلگیرکننده از خود نشان دهید!
سعی کنید زمانی رابطه زناشویی داشته باشید که عوارض جانبی داروهایتان در حداقل میزان خود است. دردتان را با یک دوش آب گرم، گرفتن ماساژ یا انجام ورزش های سبک، آرام کنید تا رابطه لذت بخش تری داشته باشید. عجله نکنید و حوصله به خرج دهید؛ روش های پیش نوازی و معاشقه را دوباره کشف کنید! به همسرتان بگویید در چه حالتی راحت ترید و چه وضعیت هایی آزارتان می دهد. قبل از تغییر وضعیت، همسرتان را در جریان بگذارید و بر سر یک وضعیت ایمن به توافق برسید، بعد اقدام کنید.

 

در مورد پیشنهاد برقراری رابطه و رد کردن پیشنهاد (در صورت عدم آمادگی و تمایل) بدون آسیب زدن به عواطف یکدیگر، با همسرتان صحبت کنید. برخی کتاب های مفید هم در این زمینه وجود دارند که می توانند کیفیت زندگی جنسی تان را بهبود دهند. از مشاور یا پزشک متخصص بخواهید چند کتاب خوب در مورد روابط زناشویی سالم و شاد به شما معرفی کند. برخی متخصصان دوره تخصصی خود را در زمینه موضوع های جنسی گذرانده اند.


درمانگران جنسی (سکس تراپییست ها) جوانب جسمانی و روانی نزدیکی را به خوبی می شناسند. گاهی متخصصان به صورت مشترک با پزشکان دیگر کار می کنند تا در زمینه نگرانی های جنسی فرد، به نتیجه ای کلی برسند. حواستان باشد در انتخاب متخصص سکسولوژی دقت کنید و از افرادی که مدرک قانونی برای درمان دارند، کمک بگیرید تا هم خیال خودتان راحت باشد و هم از درمانتان نتیجه بگیرید.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 131 شنبه 23 خرداد 1394 نظرات (0)


عصبانیت های زنانه

همیشه یادتان باشد همسرتان بی دلیل با شما سرد نمی شود

 

به خانه می آیید و می بینید همسرتان با شما سرسنگین است.... از محل کارتان به او تلفن می زنید با بی میلی پاسختان را می دهد.... اما هرچه فکر میکنید که چه کاری انجام داده اید که مستحق این نوع برخورد سرد و بی عاطفه او شده اید، پاسخی پیدا نمی کنید! این مقاله به شما کمک می کند علتش را پیدا کنید! و مهمتر از آن، راه حل این مشکل را بیاموزید!

همیشه یادتان باشد همسرتان بی دلیل با شما سرد نمی شود!
این اصل اول است! اگر فکر میکنید که همسرتان بی دلیل به شما کم توجهی می کند، باید بگویم که سخت در اشتباه هستید! پس هر وقت که برخورد سردی از همسرتان دریافت کردید، این اصل مهم اولیه را به خاطر بیاورید ، بهتر می توانید به دنبال علت آن بگردید.

به من بگو چرا؟
اصل دوم این است که انتظار نداشته باشید همسرتان، با صراحت به شما بگوید که از چه چیزی ناراحت شده است! هرچند چنین روشی، بهترین حالت برای بیان مشکلات بین همسران است ولی گاهی اوقات، همسرتان نمیتواند مستقیماً علت ناراحتی اش را به زبان بیاورد و یا اینکه دوست دارد شما خودتان متوجه آن شوید.

راه حل: به طور مستقیم، صریح و با آرامش و مهربانی از او بپرسید که چه چیزی آزارش داده است؟
بسیار مهم است که در این مسیر، صبور باشید و خودتان نیز عصبانی نشوید. هر چند سخت است ولی سعی کنید با یادآوری پاداش عظیم اخروی و نتیجه فوق العاده دنیوی آن در همسرتان، صبور باشید! رسول اکرم (ص) فرمودند: «هر مردی که بر بداخلاقی همسرش، برای خدا صبر کند خدا برای صبر وی در هر بار، پاداشی همانند پاداش صبر ایوب (ع) در برابر بلایش به او می دهد .»

تو به من بی توجه هستی!
شاید برایتان جالب باشد که بدانید مهمترین دلیلی که یک خانم را از همسرش می رنجاند، این موضوع است که فکر می کند همسرش به او بی توجه است! علت آن هم این است که مهمترین چیزی که یک زن در رابطه عاشقانه به دنبال آن است این است که مورد توجه قرار بگیرد. شاید بگویید: «معلوم است که من به او توجه میکنم!» و لیستی از کارهایی که برای او انجام داده اید را بشمارید. بله، شما راست می گویید وکارهای زیادی انجام داده اید که «از نظر خودتان» نشاندهنده توجه شما به همسرتان بوده است. ولی آیا این کارها «از نظر همسرتان» نیز نشاندهنده توجه شما هستند؟

راه حل: بهترین راه ممکن این است که در مواقعی که با هم خوب و گرم هستید، با پرسشهای مستقیم یا غیرمستقیم از همسرتان متوجه شوید که او چه نوع رفتارهایی را نشاندهنده توجه مرد خود می داند؟

عصبانیت های زنانه  با علت مردانه

مهمترین رنجش یک زن بی توجهی همسرش است

 

تو مرا دوست نداری!
ممکن است «از نظر شما» بعضی رفتارهای شما اصلاً بار عاطفی نداشته باشد ولی همسرتان اینگونه فکر نمیکند. مثلاً تصور کنید که قرار بوده جمعه را با هم بگذرانید ولی شما ناگهان به دلیل مشغله کاری، مجبور می شوید قسمتی از روز جمعه را سرکار بروید. «شما» فکر می کنید همسرتان می داند که بخاطر راحتی او و علاقه ای که به او دارید، از روز تعطیلتان زده اید که به سرکار بروید ولی «او» فکر می کند که شما آنقدرها هم او را دوست نداشته اید که نخواستید یک روز تعطیل را هم کاملا با او باشید!

راه حل: اگر به طور غیر منتظره ای، برنامه ای برایتان پیش می آید که مجبورید دور از همسرتان باشید، حتماً قبل از رفتنتان، شرایط را با آرامش برای او توضیح دهید و تأکید کنید که از اینکه این مسئله شما را از هم دور کرده ناراحتید و سعی خواهید کرد که در اولین فرصت، جبران کنید.
امیر مومنان (علیه السلام ) به محمد حنفیه فرمودند: «به راستی زن ریحانه (شاخه گل) است و قهرمان نیست. پس در هر حال با وی مدارا کن و همراهی نیکو داشته باش تا زندگیت باصفا گردد .

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 108 شنبه 23 خرداد 1394 نظرات (0)


خشونت خانگي,آزار جسمي همسر

تنها برخي از افرادي كه دست به خشونت‌ مي‌زنند، دچار اختلالات رواني هستند

 

خشونتگرها چه شخصيتي دارند و چه كساني حاضر نمي‌شوند از يك رابطه خشونت بار بيرون بيايند؟

چهار سال است كه از همسرش جدا شده اما پشیمان است. دليل طلاقش فحاشي و كتك‌زدن‌هاي شوهرش بوده اما حالا كه تنها شده، مي‌گويد كاش حتي به قيمت كبودي‌هاي روي بدنم، در خانه شوهرم مي‌ماندم. اينكه سرنوشت يك زن پس از طلاق به كجا مي‌رسد كه هر روز دشنام شنيدن و آسيب ديدن را بر به دست آوردن آزادي‌اش ارجح مي‌داند، موضوع اين مطلب نيست اما در ادامه، با كمك هراير دانليان، روانشناس و زوج درمانگر، به شما مي‌گوييم كساني كه با همسرشان رفتاري خشونتگرانه دارند چه کسانی هستند و آنهايي كه ترجيح مي‌دهند جسم و روان‌شان در رابطه زن و شوهري آسيب ببيند اما مهر طلاق به شناسنامه‌شان وارد نشود، چه ويژگي‌هايي دارند.

بيمار رواني است؟
تنها برخي از افرادي كه دست به خشونت‌ مي‌زنند، دچار اختلالات رواني هستند. گرچه برخي از افرادي كه دست به خشونت خانگي مي‌زنند دچار اختلال شخصيت هستند، اما هميشه بيماران رواني نيستند كه مرتكب اين رفتارها مي‌شوند.

در صورتي كه فرد مقابل شما به اختلال شخصيت دچار باشد، مي‌توانيد پيش از اينكه پاي خشونت به رابطه‌تان باز شود، با تشخيص برخي رفتارهاي شديد و كاملا مشخص از بيماري او باخبر شويد. اين افراد داراي افكاري ناسالم هستند و البته از نظر خودشان رفتارهاي‌شان كاملا طبيعي و سالم است. آنها ناگهان خشمگين مي‌شوند، از كوره در مي‌روند، در كنترل رفتارهاي‌شان ناتوان هستند و گاهي دچار سوء‌مصرف مواد مخدر هم مي‌شوند كه باعث تشديد رفتارهاي نادرست‌شان مي‌شود.

چهار ستون روانش سالم است؟
تنها مبتلايان اختلال شخصيت نيستند كه دست به خشونت خانگي مي‌زنند. گاهي فرد دچار اين اختلال نشده اما رگه‌هايي از آن را در رفتارها و شخصيتش می‌توان دید. فردي كه همه علائم اين اختلال را ندارد اما رگه‌هايش را در رفتارهاي خود نشان مي‌دهد، تكانه‌اي است. يعني نمي‌تواند هيجان‌هايش را كنترل كند و به اين هيجانات اجازه مي‌دهد كه ناگهان به عمل تبديل شوند.

خشم آنها مي‌تواند به آزار جسمي هم تبديل شود و نشان دادن رفتار انفجاري هم مي‌تواند يكي ديگر از ويژگي‌هاي اين افراد باشد. اين افراد گرچه به‌طور كامل علائم اختلال شخصيت را ندارند، اما مي‌توانند به‌شدت آسيب‌زننده باشند و خشمشان به سادگي به رفتار تبديل شود. البته اگر آنها را در شرايط و محيطي ديگر ببینيد، ممكن است از اين واقعيت بي‌خبر بمانيد، چراكه اين افراد در مواقع ديگر مي‌توانند بسيار آرام و راحت به نظربرسند.

ظاهري مودب و باوقار دارد؟
براي تشخيص اينكه آیا فرد در آينده رفتارهاي خشونت‌آميز در محيط خانه از خود نشان دهد یا نه، نمي‌توانيد رفتارهاي اجتماعي او را مبناي قضاوت قرار دهيد. شما به محيطي نياز داريد كه فرد معمولا در آن به چنين رفتارهايي دست مي‌زند و واقعيت تلخ اين است كه در بسياري موارد، شكل‌گيري رابطه زن و شوهري است كه به او بستري براي نشان دادن اين رفتارها مي‌دهد.

 گذشته از اين، در اغلب موارد حتي خود فرد هم نمي‌داند كه قرار است در آينده به يك خشونتگر تبديل شود. براي مثال همسرش را كتك بزند و اگر پيش از اين چنين رابطه‌اي را تجربه نكرده باشد، احتمالا از داشتن چنین قابلیتی، بي‌خبر خواهد بود. در بسياري موارد دشواري تشخيص اين آدم‌ها بيشتر از آنچه تاكنون گفتيم، است چراكه آنها ممكن است با روي آوردن به يك مكانيسم دفاعي، در مواقع ديگر رفتاري كاملا متضاد از خود نشان دهند و كاملا آرام و مبادي آداب باشند.

زود از كوره در مي‌رود؟
آدم‌هايي كه كمي تند مزاج هستند، پتانسيل تبديل شدن به يك خشونتگر را دارند اما هميشه به چنين فردي تبديل نمي‌شوند اما اگر فردي كه اهل خشونت است، به شكل مرضي اين رفتار را ابراز كند، خشونتگري‌ او تنهامحدود به چهارديواري خانه نمی‌شود؛ چنين فردي ممكن است هر كسي را مورد ضرب و شتم قرار دهد و مشكلش آنقدر واضح است كه به راحتي مي‌‌توان آن را تشخيص داد. اما همان‌طور كه گفتيم، همه خشونتگر‌ها بيمار نيستند و در بسياري مواقع، در مقابل كسي دست به خشونت مي‌زنند، آزار جسمي مي‌رسانند، فحاشي مي‌كنند و او را در معرض آزار رواني قرار مي‌دهند كه اجازه اين كار را به آنها مي‌دهد.

رفتارهاي خشونت‌آميز در محيط خانه

خشونت خانگي تنها كتك زدن نيست

 

قربانيان چه کسانی هستند؟
خشونت خانگي تنها كتك زدن نيست؛ ما در ادامه به شما مي‌گوييم كه چه كساني در يك رابطه پر از خشونت قرار می‌گیرند؟

اعتماد به نفس‌شان پايين است
كساني كه به فرد خشونتگر اجازه نشان دادن چنين رفتار‌هايي را مي‌دهند، اغلب اعتماد به نفس پاييني دارند. اين افراد قدرت بيان خواسته‌هاي‌شان را ندارند و نمي‌توانند در مقابل آنچه كه از نظرشان نادرست يا حتي ظالمانه‌ است، ايستادگي كنند.

مي‌ترسند
ترس از آينده باعث مي‌شود قربانيان در رابطه‌اي ناسالم بمانند. ازدواج به دليل ترس از ماندن در خانه پدر، ترس از تنها ماندن، ترس از مسخره شدن به خاطر تجرد در سن بالا و. . . قطعا تبعات خوشايندي نخواهد داشت.

به‌خاطر ترس به خانه بخت رفته‌اند
افرادي كه از سر ترس ازدواج مي‌كنند، حتي اگر خودشان هم ندانند اين پيام را به فرد مقابل‌شان هم منتقل مي‌كنند. همسر آنها فكر مي‌كند «هركاري بكنم او می‌ماند» و به همين دليل تلاشي براي هدايت رابطه به مسيري سالم نمي‌كند. همه ما از لحظه‌اي كه با هم آشنا مي‌شويم به شكل خودآگاه و ناخودآگاه همديگر را چك مي‌كنيم و با جمله‌هايي كه مي‌گوييم و رفتارهايي كه انجام می‌دهیم، خود را به ديگري معرفي مي‌كنيم و حتي به بخش گسترده‌اي از رفتار او هم شكل مي‌دهيم.

آدمي كه ناخودآگاه اين باور را منتقل مي‌كند كه من از تنهايي مي‌ترسم و از اينكه تو از رابطه بيرون بروي مي‌ترسم، به فرد مقابلش اين پيام را مي‌دهد كه حتي اگر قرباني خشونت شوم هم چاره‌اي جز ماندن در اين رابطه ندارم. مثال ساده‌اش خانمي است كه مي‌گفت: «به خواستگارم گفتم كه من از پدرم خيلي مي‌ترسم و نبايد بعد از ساعت 10 به خانه ما زنگ بزني.» آقاي خواستگار بعد از اين ساعت به او زنگ زده بود و خانم مي‌گفت: «من 45 دقيقه با او صحبت كردم كه چرا 10 به بعد زنگ زدي.» همين اتفاق ساده چه پيامي را به مردي كه در اين رابطه‌است مي‌دهد؟ درواقع به او مي‌گويد كه من از تو بيشتر از پدرم مي‌ترسم و به سادگي زمينه قرار گرفتن در رابطه‌اي يكطرفه و حتي خشونت‌آميز را فراهم مي‌كند.

حواس‌شان به خط‌قرمز‌ها نيست
هر فرد خط قرمزهايي براي خودش دارد و وقتي طرف مقابل آگاهانه يا ناآگاهانه آنها را زير پا بگذارد، به او واكنش نشان مي‌دهد. اين واكنش مي‌تواند كلامي يا غيركلامي باشد و باعث شود در آينده اين خطوط قرمز به رسميت شناخته شده يا شكسته شوند. وقتي فرد به شكسته شدن اين مرز‌ها واكنش نشان مي‌دهد اما فرد مقابل دوباره اين رفتار را تكرار مي‌كند، چه پيامي منتقل مي‌شود؟ اين پيام كه «هركاري مي‌خواهي بكن؛ من خيلي ناراحت مي‌شوم اما در رابطه مي‌مانم».

 

جاي بهتري براي رفتن ندارند
همه افرادي كه مورد خشونت خانگي قرار مي‌گيرند به بيرون آمدن از رابطه ناسالم فكر نمي‌كنند. در شرايطي كه حمايت اجتماعي چنداني از اين افراد صورت نمي‌گيرد، قرباني به خود مي‌گويد اگر رنج ماندن در اين رابطه را بكشم، بهتر از آن است كه تنها شوم و به خيال خودش بين بد و بدتر يكي را انتخاب مي‌كند. طلاق و زن مطلقه بودن در جامعه ما هنوز کاملاً پذيرفته شده نيست و از آنجا كه هر كشوري فرهنگ خود را دارد، نمي‌توان انتظار داشت فردي كه بعد از طلاق آينده تلخ‌تري در انتظارش است و از حمايت اجتماعي و حتي خانوادگي برخوردار نيست، به‌خاطر ترك اين خشونت، به بستر خشونت‌بارتري وارد نشود.

نمي‌خواهند به ضعف‌شان اعتراف كنند
كتك خوردن به معنی ضعيف بودن است و خيلي سخت است كه فرد اعتراف كند كه «من ضعيف هستم!». بيان خشونت و صحبت كردن در مورد آن، در درجه اول يعني قبول چنين ضعفي. به همين دليل بسياري از قربانيان سكوت را انتخاب مي‌كنند و توان به اشتراك گذاشتن اندوه‌شان را با ديگران ندارند.

آينده روشني براي خود نمي‌بينند
«طلاق بگيرم بعد چه كنم؟» اين سوالي است كه خيلي از قربانيان پاسخ خوشايندي برايش ندارند. اگر به خانه پدرم برگردم و آنجا هم مورد خشونت قرار بگيرم چه؟ اگر از پس تنها زندگي كردن بر نيايم چه؟ اگر دوباره با كسي ازدواج كنم كه من را كتك بزند چه؟ پاسخ مبهمي كه براي همه اين سوالات وجود دارد، مي‌تواند ميل قرباني به ماندن در رابطه را بيشتر از ترك كردن همسر خشونتگرش كند.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 166 چهارشنبه 20 خرداد 1394 نظرات (0)


زوج‌های جوان,پس از ازدواج

اغلب زوج‌ها در سال اول ازدواج روزهای سختی را سپری می‌کنند

 

نوعروس‌ها و تازه دامادها انتظار دارند که سال اول زندگی‌شان هم درست مانند ایام ماه عسل شیرین و بدون هر گونه مشکل، دعوا و جر و بحثی باشد.

اگر شما هم جزو این دسته هستید جدا دچار سوء تفاهم شده اید! اغلب زوج‌ها در این دوازده ماه روزهای سختی را سپری می‌کنند و اگر بلد نباشند که چطور رابطه شان را مدیریت کنند و از پس مشکلات بربیایند دچار مشکلات جدی می‌شوند. مهم ترین این مشکلات در سال اول ازدواج چیست؟ ادامه مطلب را از دست ندهید.

1. یک لحظه هم از من جدا نشو!
بعد از ماه عسل معمولا مردها توقع دارند که زندگی شان روال عادی خودش را پیدا کند. حالا که مراسم عروسی تمام شده و دیگر درگیر جزئیات مراسم و خرید و... نیستند دلشان می‌خواهد بعضی وقت‌ها باشگاه بروند، دوستانشان را ببینند در حالیکه معمولا نوعروس‌ها می‌خواهند شوهرشان هر ثانیه از وقت‌هایی را که سرکار نیستند با آنها بگذرانند و اگر احساس کنند که حواس همسرشان حتی برای چند دقیقه معطوف به موضوع دیگری شود ناراحت می‌شوند و حتی بهشان بر میخورد.
این مساله در مورد زوج‌هایی رخ می‌دهد که از نظر شخصیتی با هم متفاوتند. یعنی مرد می‌خواهد کمی فضای به اصطلاح تک نفره در اختیار داشته باشید و همسرش می‌خواهد هر طور شده در هر ساعتی از شبانه روز تمام حواس مرد را به خودش جلب کند و مدام در تلاش برای حفظ رابطه است. برای این که این مسئله اسباب دردسرتان نشود حتما درباره انتظاراتی که از همسرتان دارید با او صحبت کرده و البته هر دو نفرتان هم تفریحات و سرگرمی‌های منحصر به فردی برای خودتان داشته باشید و گاهی اوقات اجازه دهید طرف مقابل وقتش را با دوستانش بگذارند. 

2. چرا مرد من اینقدر اعصاب خردکن است؟
همیشه آن ویژگی همسرتان که در اولین دیدار تبدیل به آهن ربایی برای جذب شما به او شده معمولا جزو اولین خصوصیات اخلاقی اوست که در سال اول ازدواج برای‌تان آزار دهنده می‌شود. علتش هم این است که مامعمولا جذب آن خصوصیت یا ویژگی طرف مقابل مان می‌شویم که خودمان آن ویژگی را نداریم. این مساله خیلی هم طبیعی است و در واقع یکی از مراحلی است که باید برای تطبیق دادن خودتان با هم طی کنید. پس سعی کنید به جای نشان دادن واکنش منفی تلاش خود را بکنید تا با همسرتان همراه شوید و کم کم می‌بینید که علاقه‌تان به این ویژگی خاص از همسرتان سرجای خودش بر می‌گردد.

3. باید همیشه طرف من را بگیری
یکی از مسائلی که زوج‌های جوان در سال اول ازدواج خود با آن رو به رو می‌شوند و واقعا نمی‌دانند که باید چه عکس العملی نشان بدهد، توقع طرف مقابل از آنهاست تا در همه مسائل خانوادگی طرف همسرشان را بگیرند و از او دفاع کنند. بد نیست این طور وقت‌ها در مورد مسائل خانوادگی با هم صحبت کنید و به این نتیجه برسید که چطور می‌توانید این موقعیت‌ها را بدون دشمن تراشی مدیریت کنید. 

4. چرا دیگر میلی به من نداری؟
خیلی از نوعروس‌ها می‌گویند چه اتفاقی افتاده که همسرشان دیگر شور و حرارت دوران عقد را ندارد و هر روز هوس نزدیکی کردن به سرش نمی‌زند! خیلی‌ها به اشتباه شروع به سرزنش کردن خودشان می‌کنند و مدام دنبال عیب و ایرادی در وجودشان می‌گردند که باعث سردی شوهر شده است. اما آیا این فکرها واقعیت دارد؟ این مساله تا حدی طبیعی است چون پس از ازدواج اولویت‌های دو طرف تا حدی تغییر می‌کند. معنایش این نیست که رابطه زناشویی اهمیتی ندارد یا فراموش شده است ولی موضوع این است که رابطه جنسی یکی از اولویت‌های زندگی در کنار کار و مسئولیت‌های خانوادگی و... است.

5. چرا ما هیچ علاقه مشترکی نداریم؟!
دو نفری که با هم ازدواج می‌کنند لزوما علاقه مندی‌های مشترکی ندارند و اگر برای یافتن زمینه‌های مشترک بیش از حد تلاش کنند فقط خودشان را خسته می‌کنند. یادتان باشد که ازدواج شما لزوما بر پایه علاقه مندی‌های مشترک بنا نشده و اگر احساس می‌کنید از سرگرمی‌های همسرتان خوشتان نمی‌آید یا دوست ندارید در آنها سهیم شود، نگران نشوید که مبادا ازدواج‌تان در حال از بین رفتن است.

راه هایی برای حل مشکلات سال اول ازدواج

بعد از ازدواج، همسر مهمترین شخص در زندگی‌ است

 

راهکارهایی برای شیرین شدن سال اول زندگی

انتظارات خود را مدیریت کنید
هیچکس همسر کاملی نیست و هیچ کسی پیدا نمی شود که دقیقا نیمه دوم شما باشد. مناسب بودن همسرتان موضوعی نسبی است و شما نباید توقع داشته باشید که تفاهمی کامل با هم داشته باشید یا از تمام حرکات و افکار همسرتان راضی باشید. گاهی در مورد موضوعاتی پیش پا افتاده باید کوتاه بیایید و یا به موضوعی عادت کنید. این موضوعات می تواند طریقه مسواک کردن همسرتان و یا عادت صحبت کردن باشد. حتی ازدواجی که با عشقی عمیق شروع شده است در همان ماه‌های اول روی دیگر خود را نشان می دهد، تفاوت‌های جزیی در رفتارها گاهی شما را عصبانی می کند. هروقت دچار چنین مشکلاتی شدید نفسی عمیق بکشید، سعی کنید در همان لحظه بحث نکنید، به خوبی‌های همسرتان فکر کنید. بعد ازمدتی اگر نتوانستید با موضوع کنار بیایید، با آرامش آن را با همسرتان مطرح کنید.

وفادار باشید
بعد از ازدواج، همسرتان مهمترین شخص در زندگی‌تان است و مهم ترین دغدغه ذهنی‌تان است. شما باید کمی مرزهایتان را با خانواده، دوستان و همکارانتان پر رنگ کنید تا در آن میان یک سرزمین با مرزهای مشخص برای خودتان و همسرتان داشته باشید و برای تحکیم ارتباط و استقلالتان تلاش کنید. از این به بعد باید در مراحل زندگی با هم باشید و خوشی‌های مشترکی را تجربه کنید و در سختی‌ها کنار هم باشید. یکی دیگر از جنبه‌های وفاداری این است که هیچگاه با هیچ کس در مورد کمبودها و مشکلات و بدی‌های همسرتان صحبت نکنید. اگر در زندگی مشترکتان دچار مشکلی شدید در مورد آن تنها با همسرتان صحبت کنید، نه با دوستان و یا خانواده تان.

زبان مشترک پیدا کنید
در رابطه زناشویی مرزی برای ارتباط وجود ندارد. نباید از هم خجالت بکشید و چیزی از احساساتتان را پنهان کنید. یاد بگیرید چگونه به بهترین وجه به همسرتان بفهمانید که در یک لحظه حوصله ادامه بحث را ندارید و یا موضوعی برای شما جالب نیست. ابراز احساسات کنید، از او تشکر کنید و یا معذرت خواهی کنید و هربار این جملات را به کار ببرید. سعی کنید مکالمات‌تان تا آنجا که می تواند پر از شوق و مثبت اندیشی باشد.

از یکدیگر حمایت کنید
سخنان حمایتی شیرین تر از انتقاد است، پس سعی کنید انتقاد را با محبت همراه کنید. باید تلاش کنید که هر چند اندک زندگی روزمره همسرتان را ساده و شیرین تر کنید. در طول روز، زمانی هر چند کوتاه را برای توجه به هم و گفت وگو باهم در نظر بگیرید. با این کار احساس بهتری نسبت به هم خواهید داشت. سعی کنید هروقت که برایتان ممکن است در کارها به هم کمک کنید. گاهی شما ظرف‌ها را جمع کنید و یا حمام را بشویید. هیچگاه منتظر نباشید که کاری را که به طور مشخص وظیفه هیچکدامتان نیست را همسرتان انجام دهد، سعی کنید پیش دستی کنید. شاید این توصیه‌ها بسیار ساده و ابتدایی به نظر بیایند اما همین نکته‌های جزیی رابطه‌تان را می سازد.

به زندگی شخصی‌تان اهمیت بدهید
درست است که رابطه زناشویی مهمترین رابطه شما است اما شما نقش‌های دیگری نیز در جامعه دارید. یکی از بزرگ ترین دغدغه‌های ذهنی زوج‌های جوان چگونگی نگاه داشتن ارتباط قدیمی‌شان بعد از ازدواج است. ازدواج هیچگاه نباید باعث شود که شما با خانواده و دوستان قطع رابطه کنید. این در مورد علاقه‌ها و فعالیت‌های شخصی‌تان نیز صدق می کند. نیازی نیست که شما تمام سرگرمی هایتان را کنار بگذارید، بلکه باید توجه کنید که با ازدواج شما در مورد رابطه‌تان مسئولید و باید مسئولانه زندگی‌تان را برنامه‌ریزی کنید و در مورد آنها باید همراه همسرتان تصمیم بگیرید. 

تعداد صفحات : 18

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3642
  • کل نظرات : 119
  • افراد آنلاین : 144
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 512
  • آی پی دیروز : 148
  • بازدید امروز : 1,168
  • باردید دیروز : 360
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17,013
  • بازدید ماه : 17,013
  • بازدید سال : 165,670
  • بازدید کلی : 2,238,821