loading...
فروشگاه اینترنتی 5040
فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 230 پنجشنبه 18 دی 1393 نظرات (0)

هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست.

رازداری بر دو گونه است: یکی، راز دیگران را نگاه داشتن و دیگری، اسرار خود را پوشیدن و آشکار نکردن. کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند.

راز داری,اسرار مگو,حفظ راز دیگران

دكتر پورفرخ روان شناس گفت: رازداری یکی از ویژگی‌های مثبت انسان‌هاست که نه تنها در زندگی فردی و شخصی می‌تواند به آنها کمک کند که حتی برای داشتن یک زندگی اجتماعی موفق هم موثر خواهد بود. کسی که می‌داند و می‌تواند راز دیگران را پیش خودش نگه دارد و با شخص دیگری در آن باره صحبت نمی‌کند، مسلما به عنوان فردی قابل اعتماد شناخته می‌شود و دیگران بیش از پیش به او روی می‌آورند.

وي ادامه داد: البته باید بدانیم چه حرفی راز به حساب می‌آید و باید مخفی نگه داشته شود و چه حرفی راز نیست و مخفی نگه داشتنش مهم نیست. همین طور باید بدانیم چه زمانی رازی می‌تواند فاش شود و چه رازی را تا ابد باید مخفی نگه داریم؟!

خیلی‌ وقت‌ها فکر می‌کنیم اگر کسی رازی را به ما می‌گوید، باید آن را تا ابد حفظ کنیم و درباره آن با کسی حرفی نزنیم، ولی گاهی همین رازداری‌ها می‌تواند مشکلاتی را به وجود آورد که به نفع هیچ‌کس نیست؛ مانند دوستانی که رازدار یکدیگر هستند و هیچ‌وقت حاضر نمی‌شوند با خانواده دوستشان درباره مشکلاتی که برای فرد پیش آمده، صحبت کنند یا آنهایی که زندگی مخفیانه دوستشان را از خانواده همسرش مخفی نگه می‌دارند یا خیلی‌های دیگر که مخفیکاری و دروغگویی را با رازداری و صداقت اشتباه گرفته‌اند.

راز داری,اسرار مگو,حفظ راز دیگران

اين روان شناس در ادامه افزود: پس یادمان باشد، رازداری از ویژگی‌های مثبت شخصیتی است، ولی باید بموقع و براساس عقل و منطق از آن استفاده شود؛ نه رازداری‌هایی که بیشتر به معنای پنهانکاری و فریب دیگران است.

چرا بعضی در هیچ شرایطی و به هیچ قیمتی، راز دیگران را فاش نمی‌کنند؟ چه چیزی باعث می‌شود حرف دیگران را پیش خودشان نگه دارند و به بقیه مردم چیزی درباره آن نگویند؟ شاید این پرسش برای ​بسیاری مطرح شود و نتوانند جواب قانع کننده‌ای برایش پیدا کنند، اما متخصصان دلایل متفاوتی را در این باره بیان می‌کنند؛ مواردی که افراد را ترغیب می‌کند، رازدار باشند و راز مردم را افشا نکنند.


وي بيان كرد: یکی از مهم‌ترین دلایل حفظ راز، پایبندی به مسائل و موضوعات اخلاقی است و این‌که آنها افشای راز را کاری خلاف اخلاق می‌دانند. همچنین بسیاری ممکن است از ترس عواقب افشای راز، آن را فاش نکنند و هیچ‌وقت درباره آنچه شنیده‌اند، صحبتی به میان نیاورند.

آنها نگران نظر مردم و همچنین نظر خود فرد گوینده راز، نسبت به خودشان می‌شوند و دوست ندارند قضاوت نادرستی درباره آنها وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی می‌‌کنند، راز را پیش خودشان نگه دارند و درباره آن صحبتی نکنند.

از طرفی، رازداری باعث رشد شخصیت و احساس استقلال فرد نیز خواهد شد و به او انگیزه بیشتری برای حفظ رازها می‌دهد. دیگران هم اعتماد بیشتری نسبت به او خواهند داشت و در نتیجه دوستان بیشتری پیدا خواهد کرد.

بنابراین طبیعی است برای داشتن رضایت و همین‌طور لذت‌بردن بیشتر از زندگی و روابط دوستانه، افراد بخواهند رازداری را در وجودشان پرورش دهند و آن را تقویت کنند.

چرا رازها افشا می‌شود؟
پورفرخ در ادامه گفت: اگر رازداری خوب است، اگر صفتی پسندیده به حساب می‌آید و اگر همه انسان‌ها دوست دارند با انسان‌های رازدار معاشرت کنند، پس چرا خیلی​ها‌ نمی‌توانند راز دیگران را پیش خودشان حفظ کنند و خیلی راحت آن را فاش می‌کنند؟

بعضی‌ شاید علت این کار را ندانند، ولی خواسته یا ناخواسته، راز افراد را به دیگران می‌‌گویند و نمی‌توانند در حفظ رازها موفق باشند. برخی هم اینقدر این کار را تکرار کرده‌اند که دیگر برایشان به یک عادت تبدیل شده و اصلا به فکر برطرف کردنش هم نیستند.

اين روان شناس ادامه داد: گاهی افراد اینقدر به یکدیگر اعتماد دارند و به دوستی‌هایشان مطمئن هستند که فکر می‌کنند هیچ رازی میان آنها وجود ندارد. برای همین ممکن است راز دیگران را هم خیلی راحت مطرح کنند و درباره آن با یکدیگر حرف بزنند. در صورتی که حتی میان دوستان صمیمی و اعضای خانواده هم باید حریم رازها را مشخص و حفظ کرد.

نکته مهم این است که رازهای مردم به هیچ بهانه‌ای نباید موضوع صحبت‌های دسته‌جمعی دوستان و آشنایان باشد و به همین دلیل، توصیه می‌شود هر حرفی را قبل از این‌که مطرح کنیم، بسنجیم و درباره‌اش بیندیشیم؛ چراکه گفتن همین رازهای به ظاهر ساده، می‌تواند خانواده‌ها را از هم بپاشد و مشکلاتی را برای آنها فراهم کند.

وي بيان كرد: رازداری نه تنها از ویژگی‌های مثبت اخلاقی به حساب می‌آید که حتی می‌تواند زندگی فردی و اجتماعی انسان را نیز تغییر دهد؛ تغییرات مثبتی که فقط به دلیل حفظ راز دیگران، برای فرد ایجاد می‌شود.

به عنوان مثال، کسی که به عنوان فردی رازدار در جمع شناخته می‌شود، دوستان بیشتری خواهد داشت و افراد زیادی به او اعتماد خواهند کرد. به همین دلیل هم دیگران با احترام خاصی با او برخورد می‌کنند.


پورفرخ در پايان اظهاركرد: از طرف دیگر، انسان‌های رازدار می‌توانند این خصوصیت را به دیگران بیاموزند و با رفتارهایشان آنها را هم تشویق به رازداری کنند. برای همین اعضای خانواده و به ویژه فرزندان این افراد هم اهمیت رازداری را بخوبی درک خواهند کرد و انسان‌های رازداری خواهند بود.

پس آنها هم می‌توانند در گفت‌وگوهایشان به دیگران اعتماد کنند و از آنها بخواهند رازها را پیش خود نگه دارند. همچنین، خوب است به این نکته هم توجه کنیم که یکی از بدترین اتفاقاتی که پس از افشای راز برای فرد افشاکننده پیش می‌آید، اضطراب و نگرانی است و درست از لحظه‌ای که حرف از دهانش خارج می‌شود باید نگران این باشد که چه کسی این موضوع را می‌فهمد و چه زمانی خبر به گوش خود فرد گوینده می‌رسد؟! به همین دلیل، آنهایی که رازدار مردم هستند، آرامش خاصی را احساس می‌کنند و هیچ‌وقت با چنین مشکلاتی روبه‌رو نخواهند شد.
منبع:سلامت نیوز

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 183 پنجشنبه 18 دی 1393 نظرات (0)

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

اگر تمایل به پرورش صفات نیکو در خود داریم و می خواهیم ویژگی های شخصیتی مان را بهبود ببخشیم و به طور خاص حریم شخصی دیگران را محترم بداریم، لازم است پیش از هر چیز کاستی ها یا ناآگاهی هایمان را نزد خود بازگو کنیم.

«من و خانواده همسرم در یک ساختمان زندگی می کنیم و گرچه واحدهای جداگانه ای داریم اما متاسفانه از نظر آنها واحد جداگانه و حریم شخصی معنایی ندارد؛ چون آنها اعتقاد دارند هر موردی که برای افراد خانواده اتفاق می افتد، حتی اگر رخدادی بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد، بقیه هم باید بی کم و کاست از آن باخبر شوند؛ آنها حتی در جزیی ترین گفتگوهای میان من و همسرم یا کوچکترین رفتارم برای تربیت فرزندم دخالت و اظهارنظر می کنند و بی شک توقع حرف شنوی دارند.

ساده ترین نکته های آداب اجتماعی را که برای بسیاری از افراد عادی و پذیرفته شده است، رعایت نمی کنند؛ مثلا در زدن برای آنها هیچ معنایی ندارد چون خودشان کلید دارند و هر وقت که دلشان بخواهد، در منزل را باز می کنند و وارد می شوند! درِ اتاق ها، کشوها و کمدها که دیگر جای خود دارد. فقط کافی است چند ساعت از خانه بیرون بروم؛ چون وقتی برمی گردم، همه خانه ام را زیر و رو شده می بینم. یادداشت های شخصی، دل نوشته ها، فایل های داخل لپ تاپم و حتی کشوهای اتاق، آشپزخانه و ... همه و همه بازرسی می شوند. به هر زبان التماس و تقاضا می کنم و حتی تذکر می دهم که حریمی برای ما قائل شوند، نه تنها قبول نمی کنند بلکه آن را نوعی توهین به بزرگترهای خانواده می دانند و معتقدند اینها همه نشانه موذی گری و آب زیرکاهی من است.

همه این رفتارها، تعرض ها، دخالت ها و اظهارنظرهای مستبدانه اعتماد به نفسم را از من گرفته است. دخالت هایشان حتی به محل کارم هم کشیده شد و مجبور شدم شغلم را که خیلی هم دوستش داشتم و دارم و بابتش سال ها درس خوانده و تجربه کسب کرده ام، کنار بگذارم تا شاید کمی دست از سرم بردارند. می دانم گفتنش چندان مودبانه نیست اما باور کنید از دید آنها فقط سرویس بهداشتی حریم شخصی و خصوصی من به حساب می آید.»

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

درد دل دوست و هموطنمان را خواندیم. آیا چنین تجربه ای برای خود ما هم به نوعی آشنا و ملموس نیست؟ بسیاری از ما عادت داریم انتقادها، دخالت ها و کنجکاوی هایمان را در قالب دلسوزی، خیرخواهی، محبت، صمیمیت، انجام وظیفه اجتماعی و اخلاقی و ... بر سر شخص مقابل آوار کنیم و دست آخر هم برای تبرئه کردن خودمان بگوییم: «اصلا به من چه مربوط! از ما گفتن بود که گفتیم. باقی اش، دیگه با خودت» یا «بیا و محبت کن! کو کسی که قدر بدونه؟!» یا «بد دورانی شده. صفا و صمیمیت از بین رفت و همه می خوان زندگی شون رو از همدیگه پنهان کنن» یا مواردی از این دست. ای کاش کار به همینجا ختم شود...

مقوله حریم شخصی، موضوعی است که بسته به فرهنگ، آداب و رسوم، باورها و حتی پیشینه تاریخی هر گروه از مردم، نمودهای بسیار گوناگون و چه بسا متضادی دارد؛ رفتاری که در یک کشور، شهر، شهرستان، روستا یا میان افراد یک قوم و عشیره بسیار مقبول و پسندیده است، شاید در جایی دیگر موجب حیرت، سرزنش یا حتی برانگیختن خشم و ایجاد کدورت و کینه شود.

اصلا شاید بتوان پا را از این هم فراتر نهاد و به جرأت گفت که به تعداد آدم های روی کره زمین و به تعدادس لایق و علایق آنها می توان برای حریم شخصی تعریف ارائه داد اما میان همه این تعریف ها یک نکته مشترک است: «هیچ کس دوست ندارد از دیگران آزار ببیند یا آرامش و آسایشش را بر هم بزند.»

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

در این مقاله قصد نداریم وارد مباحث حقوقی شویم یا موضوع را از دیدگاه قوانین شرع بررسی کنیم یا بایدها و نبایدهایی قاطعانه درباره «رعایت حریم شخصی دیگران» ارائه بدهیم بله هدف این است که نگرشمان را در این زمینه بازبینی کنیم و به چگونگی رفتارهایمان با دیگران نگاهی منصفانه و صادقانه بیندازیم؛ زیرا تا هنگامی که شخصا به این باور و برداشت نرسیم که در رفتارمان با دیگران و دررعایت حریم آنها نقص هایی وجود دارد که نیازمند تغییر و اصلاح است، اگر همه جهانیان هم بسیج شوند، نمی توانند ما را متقاعد و وادار به تغییر رفتار کنند. اولین گام برای برطرف کردن هر ضعف اخلاقی، شناختن و یافتن نمودهای گوناگون آن در «خود» است.

اگر تمایل به پرورش صفات نیکو در خود داریم و می خواهیم ویژگی های شخصیتی مان را بهبود ببخشیم و به طور خاص حریم شخصی دیگران را محترم بداریم، لازم است پیش از هر چیز کاستی ها یا ناآگاهی هایمان را نزد خود بازگو کنیم؛ سپس بی آنکه به خاطر اشتباهات گذشته مان ناامید شویم، در جهت تغییر رفتار به سوی تعادل، گام برداریم.

در ادامه، برخی عادت های رفتاری را برای ژرف اندیشی و کمک به خودشناسی مطرح می کنیم. اگر عقل سلیم، ندای وجدان و اخلاق اصیل الهی را معیار سنجش قرار دهیم، شاید تعمق و تفکر درباره مفهوم هر یک از رفتارهای زیر، به تغییر رفتارمان برای رعایت حریم شخصی دیگران کمک کند:

حریم شخصی,حریم شخصی دیگران,رعایت حریم شخصی دیگران

1- پرس و جو درباره میزان درآمد یا پس انداز اشخاص.

2- کندوکاو درباره شغل، حرفه و تخصص افراد در محیط های غیررسمی و در شرایط غیرضروری.

3- پرسیدن درباره میزان تحصیلات افراد در محیط های غیررسمی و در شرایط غیرضروری.

4- کنجکاوی و پرسش درباره سن افراد.

5- جستجو درباره مالک یا مستاجر بودن افراد.

6- پرس و جو درباره میزان رهن و اجاره پرداختی دیگران یا متراژ و قیمت منزل.

7- پرسیدن قیمت و محل خرید هر چیزی که به نظر می آید اطرافیان به تازگی خریده اند.

8- کندوکاو درباره نوع، مدل و قیمت خودروی افراد و نقد یا اقساط بودن آن.

9- سرک کشیدن داخل یخچال، فریزر و کابینت های آشپزخانه منزل دیگران.

10- پرس و جو درباره مارک، قیمت موبایل وتبلت و لپ تاپ دیگران.

11- پرسش درباره وزن دیگران و اظهارنظر درباره رژیم غذایی مناسب شان.

12- پرسیدن درباره علت نقص های جسمانی ظاهری افراد و اظهارنظر درباره آنها.

13- پرسیدن و اصرار برای دانستن نوع و قیمت درمان های زیبایی که احیانا افراد انجام داده اند.

14- پرسش درباره زیر و بم رابطه شخص با خانواده همسرش.

15- نگاه انداختن و سرک کشیدن درون خانه مردم از پنجره، درِ باز منزل یا از درِ باز پارکینگ.

16- کندوکاو میان اطلاعات درون تلفن همراه، رایانه یا تبلت دیگران.

17- پرسیدن درباره دولتی یا غیرانتفاعی بودن مدرسه فرزندان افراد و نیز پرسش درباره مبلغ شهریه.

18- خواندن پیامک ها، ایمیل ها، قبض ها، یادداشت ها و همچنین گوش دادن به مکالمات تلفنی افراد.

19- سر زده رفتن به منزل دیگران، حتی اگر از نزدیکانمان باشند.

20- تجسس درباره گرایش های اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی افراد.

21- کندوکاو درباره وضعیت تاهل یا تجرد افراد؛ مثلا پرسش در مورد اینکه رابطه ات با همسرت چطور است؟ چطور با هم آشنا شدید؟ یا اینکه مجردی؟ چرا ازدواج نمی کنی؟

خوب است برای دو هفته آینده درباره این رفتارها یا رفتارهایی مشابه، منصفانه بیندیشیم و به یاد داشته باشیم تجسس در کار دیگران، چنان ذهن مان را مشغول می کند که فرصت های طلایی زندگی خودمان را نمی بینیم و از دست می دهیم.
منبع:مجله موفقیت

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 142 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)

صحبت‌های زنانه؛ گوش نکردن‌های مردانه!

صحبت‌های زنانه, دلیلى براى صحبت

ما زن‌ها نیاز داریم تا با همسرمان صحبت كنیم، از كمبود جا در خانه و مشكلات درسی بچه‌ها گرفته تا دل‌تنگی‌های بی دلیل. گاهی دوست داریم، درد دل كنیم و بدون آنكه قصدی داشته باشیم، برای خالی شدن از دل‌شوره ها و دغدغه ها، حرف بزنیم. اما گاهی اوقات می‌خواهیم كسی به كمك مان بیاید، تغییری در رفتارش و نحوه‌ تعاملش ایجاد كند و یا راه چاره ای به ما پیشنهاد دهد. نیاز به داشتن یك همدم و هم صحبت، مختص همه‌ انسان‌هاست اما ما خانم‌ها كمی بیشتر! دوستان، خواهر، مادر و هم صحبت‌های همجنس مان خیلی از مواقع به رفع این نیاز كمك می‌كنند، ولی آنچه در حقیقت به آن محتاجیم اما شاید خودمان هم نمی‌دانیم این است كه به مرد زندگی‌مان به بهانه‌ هم صحبت شدن، نزدیك‌تر شویم. برای رسیدن به این خواسته، لازم است بیاموزیم چگونه با همسرمان صحبت كنیم و هر حرفی را در چه شرایطی و با چه ادبیاتی بیان كنیم. در غیر این صورت همان قصه‌ تكراری می‌شود كه در خیلی از زندگی‌ها اتفاق می‌افتد.
 
در یک زمان مناسب گفتگو کنید
خانم‌هایی كه از آشپزخانه، پشت سر هم صحبت می‌كنند و می‌خواهند همه‌ موضوعات را كنار هم و به صورت معجونی به خورد همسرشان دهند و مردانی كه مقابل بازی فوتبال یا اخبار تلویزیون، ذهنشان جای دیگری است و چند وقت یك‌بار تنها سری تكان می‌دهند و خیلی زود هر دو از این شرایط خسته می‌شوند.

نتیجه این خواهد بود كه خانم به این نتیجه می‌رسد كه شوهرش شنونده‌ خوبی برای حرف‌های او نیست و به این ترتیب دیگر سعی نمی‌كند با او حرف بزند یا همیشه به جای گفتگو كارشان به دعوا می‌كشد و گله و شكایت كه : تو به حرف‌های من گوش نمی‌دهی و جواب كه : تو خیلی حرف می‌زنی. من خسته از سر كار می‌آیم و تازه باید اخبار تو را گوش دهم.

یادتان باشد وقتى مرد از شما فاصله مى ‏گیرد، وقت خوبى براى گفتگوى با او براى نزدیك‏تر شدن به وى نیست. بگذارید كناره بگیرد. بعد از مدتى بر مى‏ گردد. او باز هم عاشقانه و دلسوز خواهد بود و به گونه ‏اى عمل خواهد كرد كه گویى هیچ اتفاقى نیفتاده است. آن گاه وقت گفتگو با او خواهد بود.
 
پیشقدم گفتگو شوید
اگر زن منتظر بماند تا همسرش آغازگر گفتگو باشد ممكن است هرگز شانسى براى حرف ‏زدن بدست نیاورد زیرا مردان، خودبه ‏خود حرف زیادى براى گفتن ندارند. قوانین ناگفته مردان مى‏گوید: اگر حرفى براى گفتن دارى آن را بگو. آنها نمى ‏دانند كه باید منتظر بمانند تا از آنها سۆال شود، اگر بخواهد حرف بزند، می زند.

لذا، وقتى زن مى‏خواهد صحبت كند یا براى نزدیك شدن به همسر احساس نیاز مى‏كند، باید حرف بزند و انتظار نداشته باشد كه مرد گفتگو را آغاز كند براى آغاز گفتگو ابتدا زن باید احساساتش را در میان بگذارد حتى اگر شریكش حرف زیادى براى زدن نداشته باشد.

صحبت‌های زنانه, دلیلى براى صحبت

دلیلی برای حرف زدن با مریخی‌ها پیدا کنید
مرد براى گفتگو با زن مى‏تواند خیلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد. چیزى كه زنان درباره مریخى ‏ها نمى ‏دانند، این است كه آنها باید دلیلى براى صحبت داشته باشند. آنها صرفا براى در میان گذاشتن احساساتشان صحبت نمى ‏كنند.اگر زن كمى حرف بزند، مرد كم كم درباره ارتباطش با او صحبت مى‏كند.مثلا اگر زن درباره بعضى از مشكلاتى كه در طول روز داشته، صحبت كند، مرد نیز ممكن است در این باره گفتگو كند و بنابراین آنها مى‏توانند یكدیگر را درك كنند. اگر زن درباره احساسش درباره بچه‏ ها حرف بزند، مرد نیز ممكن است در این مورد شروع به صحبت كند. اگر مرد هنگام صحبت كردن زن، احساس سرزش یا فشار نكند، به تدریج شروع به صحبت خواهد كرد.
 
با زبان مخصوص یکدیگر، صحبت کنید
درست است كه زن و شوهر باید با هم حرف بزنند اما با زبان مخصوص یكدیگر. ما زن‌ها می‌توانیم با یكدیگر در یك ساعت راجع به 10 موضوع كاملاً نامربوط حرف بزنیم و لذت ببریم اما مردها این‌گونه نیستند. آن‌ها از این شاخه به آن شاخه پریدن و طول و تفسیر زیاد راجع به یك موضوع را دوست ندارند. باید طرز حرف زدنمان را تغییر دهیم تا همسرمان قدم قدم بیاموزد به احساسات ما گوش دهد.
 
گوینده‌ای خوب، شنونده‌ای خوب دارد!
حتماً شما هم شنیده‌اید كه ما را محكوم به غر زدن می‌كنند ، اما اگر به همسرمان توضیح دهیم كه به حمایت و گوش شنوایش چقدر نیاز داریم و تا چه حد می‌تواند برای ما آرامش بخش باشد، در این صورت شاید او داوطلبانه شنونده‌ ما باشد .

البته انصاف هم چیز خوبی است. اینكه همسرمان بداند گوش دادن به حرف‌های ما، می‌تواند كمك بزرگی به رابطه مان كند، كافی نیست. ما باید گوینده‌ خوبی هم باشیم. حتی یك گوینده‌ خبر هم اگر هر روز اخبار بد و منفی بگوید و با قیافه‌ ناراحت یا عصبانی و لحن نامناسب حرف بزند باعث می‌شود مخاطبانش خسته شوند و كنترل را به دست بگیرند و كانال دیگری را انتخاب كنند.

گله و شکایت ممنوع!
ما زن‌ها هم باید بیاموزیم با لحنی دلنشین، جذاب و دوست داشتنی با همسرمان گفتگو كنیم و مدام گله و شكایت نداشته باشیم در غیر این صورت كنترل ذهن همسرمان خیلی سریع كانال را عوض می‌كند و دیگر حرف‌هایمان را نمی‌شنود حتی اگر سرش را به علامت تایید تكان دهد.
 
قدردانی کنید
وقتى زن پیشاپیش حس مى‏كند كه مرد قصد گوش‏كردن ندارد، مى‏تواند از روش‏هاى جدیدى استفاده كند، آنقدر كه مرد به راحتى مى‏تواند از گوش‏ دادن طفره برود و كناره‏گیرى كند.

مثلا، به همسرتان بگوئید، «ممنون كه اینجا به من كمك كردى، واقعا از تلاش تو براى طفره ‏رفتن از گوش‏ كردن به حرفهایم سپاسگزارى مى‏كنم. مى‏دانم كه گوش‏دادن باید كار سختى باشد.» این یك روش مهارتى كاملاً پیشرفته مى‏باشد، زیرا اكثر مواقع هنگامیكه از مرد براى انجام‏دادن كار سخت، تشكر مى‏شود او از پذیرفتن آن كار خوشحال مى‏شود.

بنابراین، وقتى زن به روشى متفاوت از مرد تشكر مى‏كند (مثل همان تشكر براى طفره‏رفتن) در نتیجه مرد براى انجام كارهایى كه باعث گوش‏دادن مى‏شود رغبت بیشترى پیدا مى‏كند. از سوی دیگر، وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهایش قدردانى مى‏كند به تدریج مرد نیز حرف بیشترى براى زدن خواهد داشت.
منابع: جام جم/عصر ایران همراه با تغییرات و اضافات/تبیان

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 98 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)

شاد بودن,شاد بودن در لحظه‌,دلیل شاد بودن

«شاد بودن به این معنی نیست که همه چیز در ایده آل‌ترین حالت ممکن باشد. به این معنی است که تصمیم گرفته‌اید فراتر از نقص‌های زندگی را ببینید.» 

بااینکه بارانی تن نکرده بودم و چتر هم نداشتم، در یک صبح بارانی هفته گذشته حدود ۱۵ دقیقه به حرف‌هایش گوش دادم.

این پسر با پیراهن جلو دکمه‌دار رنگی که تن کرده بود و کلاه خنده‌داری هم که روی سرش گذاشته بود، روز فوق‌العاده‌ای برای من ساخت. او در کافه‌ای کار می‌کرد که من قهوه‌ام را از آنجا می‌گیرم. او همیشه به نظر شاد می‌رسد.

اوایل فکر می‌کردم که یک لبخند نمایشی روی صورتش است و سعی می‌کند از شرایط سختش بهترین را بسازد. مطمئناً نمی‌توانست «واقعاً» از کار کردن در چنین جایی اینقدر لذت ببرد.

بعد فهمیدم که مهمترین چیز را درمورد او نفهمیده بودم: او «واقعاً» از کارش لذت می‌برد، به همین خاطر شاد به نظر می‌رسید.
شاید هر کسی دوست داشته باشد که مثل او باشد.


زندگی من همیشه آنطور که دوست دارم پیش نمی‌رود. خیلی روزها را به تنهایی در اتاق نشیمنم به نوشتن می‌گذرانم درحالیکه می‌توانستم در یک دفترکار ساحلی کنار دوستانم کار کنم. ماشینم یک تویوتا قدیمی است و واقعاً ترجیح می‌دهم ماشینی داشته باشم که حداقل شیشه‌هایش دستی بالا و پایین نشود و ضبطش به جای نوار کاست، CD پخش کند.

اما اگر پول بیشتری داشتم، محل‌کارم جای دیگری بود یا ماشینی با مدل بالاتر سوار می‌شدم، زندگی‌ام آنقدرها فرق نمی‌کرد. فقط بسته‌بندی آنهاست که فرق می‌کند، هدیه داخلش یکی است.

احساسی که نسبت به خودم دارم، اینکه چقدر علاقه‌مند به آشنایی با آدم‌ها و تجربیات جدید هستم، چند وقت یکبار پیش می‌آید که بی‌دلیل لبخند بزنم، هیچکدام به موقعیت زندگی‌ام بستگی ندارند. آن پسر پیراهن‌رنگی این را خیلی خوب می‌داند. حدسم این است که این ۷ دلیل که برایتان می‌نویسم را هم خیلی خوب می‌داند:

 

۱. لذت بردن از زمان حال عادتی است که نیاز به تمرین دارد.
اگر برای شاد بودن همیشه نگاهتان به سمت فردا باشد، این احتمال وجود دارد که وقتی به چیزی که می‌خواستید رسیدید، باز همین دیدگاه را داشته باشید. همانطور که عجیب به نظر می‌رسد، توانایی تشخیص و قدردانی از چیزی که جلو رویتان است هیچ ارتباطی با چیزهایی که اکنون صاحب آنها هستید، ندارد. بیشتر به ارزیابی شما از چیزهای خوبی که در هر لحظه در زندگی‌تان است بستگی دارد. 

خواستن چیزهایی که دارید را تمرین کنید و وقتی چیزی که می‌خواهید را به دست آورید، شیرینی بیشتری احساس خواهید کرد. به اطرافتان نگاه کنید - چه چیزهایی می‌بینید که می‌توانید از آنها لذت ببرید؟

۲. پیدا کردن دلیل برای شاد بودن در لحظه‌، به نفع آینده‌تان است.
دکتر داچر کلتنر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، ادعا می‌کند که می‌تواند آینده هر فرد را با قضاوت درمورد قدرت لبخند آنها پیش‌بینی کند. این محقق بر روی عکس‌های سالانه ۱۱۱ دانشجوی زن که بین سال‌های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ گرفته شده بود تحقیق کرد. 

نتایج این تحقیق نشان داد که زنانی که احساسات مثبت‌تری را در این عکس‌ها نشان داده بودند، از نظر ذهنی متمرکزتر بوده، ازدواج‌های موفق‌تری داشته و از سلامت بهتری برخوردار شده‌اند.

در این مقاله تحقیقی می‌خوانیم:
«باتوجه به اینکه احساسات مثبت فکر را باز می‌کند، احساسات منفی آن را باریک کرده و جلو پیشرفت را می‌گیرد… یافته‌های دکتر کلتنر و همکارانش ازجمله اولین تحقیقاتی است که نشان می‌دهد تفاوت در میزان ابراز احساسات افراد می‌تواند در طول زندگی‌شان ثابت بوده و گویای موفقیت فردی و اجتماعی آنها باشد.» 

۳. شاد بودن می‌تواند سلامتتان را ارتقا دهد و سلامتی چیزی است که فرصت‌های بسیاری را در زندگی سر راهتان قرار می‌دهد.
سلامتی همان چیزی است که خیلی‌ها نادیده می‌گیرند تا زمانی که به خطر می‌افتد. 
دکتر کریستوفر پیترسون، استاد دانشگاه میشیگان، که بیش از بیست سال درمورد ارتباط خوش‌بینی و سلامتی تحقیق کرده است، نشان می‌دهد که افراد خوش‌بین و مثبت‌اندیش سیستم ایمنی قوی‌تری نسبت به افراد منفی‌گرا دارند. این می‌تواند بخاطر میل به مراقبت کردن بیشتر از خودشان باشد.

همین الان تصمیم بگیرید که شاد باشید و مطمئن باشید با این تصمیم روزهای بیشتری برای شاد بودن و لذت بردن از سلامتی‌تان خواهید داشت.

۴. شادی مداوم و طولانی‌مدت به توانایی شما برای توجه به جزئیات بستگی دارد؛ از همین الان می‌توانید این توانایی‌تان را به کار بگیرید.
حتی وقتی همه چیزهایی که می‌خواهید را به دست بیاورید، باز دستخوش بالا و پایین‌های زندگی خواهید شد. اگر یاد نگیرید از خوشی‌های کوچک لذت ببرید، سلامت شما وابسته به وضعیت زندگی‌تان خواهد شد. آنوقت هر زمان که اتفاق ناخوشایندی برایتان بیفتد، شدیداً احساس ناخوشنودی خواهید کرد.

به چیزهایی فکر کنید که شما را سرشار از لذت می‌کنند - وقت گذراندن با حیوان خانگی‌تان، گوش دادن به صدای باران، دویدن در ساحل و … همین الان روی این کارها متمرکز شوید و بگذارید همین خوشی‌های کوچک روزتان را روشن و درخشان کنند. به این روش، با وجود تغییراتی که در زندگی‌تان پیش می‌آیند، انواع و اقسام لذت‌های کوچک و ساده‌ای خواهید داشت که کمکتان می‌کنند شادتر باشید.

۵. هر روز فرصتی تازه است که بهتر از دیروز باشد؛ این کار اعتمادبه‌نفس شما و در نتیجه شادی‌تان را بالا می‌برد.
من همه زندگی‌ام درگیر این بودم که کامل و ایدآل باشم. اگر در چیزی نمی‌توانستم بهترین باشم، شب خوابم نمی‌برد. اما عالی بودن هیچوقت به اندازه خیال آن برایم احساس لذت نداشت چون همیشه جایی برای بهتر شدن وجود داشت. همیشه ناراضی بودم و از خودم دلسرد و ناامید می‌شدم.

الان به مسائل بعنوان فرصت‌هایی برای بهتر شدن از یک روز به روز بعد نگاه می‌کنم. همیشه راضی شدن از هدف‌های کوچک و قابل‌دسترس‌تر خیلی راحت‌تر است.

با تمرکز بر پیشرفت‌ها یا هدف‌های کوچک، خودتان را به تدریج به سمت هدف‌های بزرگترتان می‌کشانید. 

۶. همین الان می‌توانید همان کسی باشید که می‌خواهید، هیچ ارتباطی هم با موقعیتتان ندارد.
ممکن است تصور کنید برای اینکه کسی باشید که همیشه می‌خواسته‌اید، زندگی‌تان باید تغییر بزرگی کند. مثلاً اینکه تا وقتی پول زیادی نداشته باشید نمی‌توانید آدم بخشنده‌ای شوید. یا اینکه تا وقتی خانه‌تان را نفروشید نمی‌توانید به فردی ماجراجو تبدیل شوید. واقعیت این است که در هر مقطعی از زمان دقیقاً می‌توانید همه اینها باشید.

پولی برای بخشش ندارید؟ با محبتتان بخشندگی کنید. همین که به حرف‌ها و مشکلات دوستان گوش کنید تا برایتان درد‌ودل کنند، بخشندگی کرده‌اید. خانه‌تان به فروش نمی‌رود و این باعث شده در یکجا بمانید؟ با امتحان کردن چیزهای جدید و آشنا شدن با آدم‌های جدید در زندگی روزمره‌تان ماجرا ایجاد کنید.

نمی‌دانید کی لحظه‌هایتان تمام می‌شود، پس از خودتان بپرسید، «چطور می‌توانم آدمی باشم که در همین لحظه می‌خواهم باشم؟»

۷. پیدا کردن لذت و خوشی در زمان حال، حتی اگر بسیار سخت به نظر برسد، در زندگی‌ دیگران هم تاثیر مثبت خواهد داشت.
بااینکه همه ما اهداف و رویاهای متفاوتی داریم، این یکی از مهمترین آنها برای بیشتر ما است: اینکه زندگی پرمفهوم و خوبی داشته باشیم که در زندگی دیگران نیز تغییری مثبت ایجاد کند.

شادی و خوشبختی یک تصمیم لحظه به لحظه است، تصمیمی که گرفتن آن برای خیلی‌ها سخت است. اگر این تصمیم را بگیرید، بقیه متوجه آن خواهند شد. با اینکار آنها را هم تشویق به گرفتن این تصمیم می‌کنید. همانطور که تحقیقی که در بالا به آن اشاره کردیم نشان می‌دهد، این انگیزه تاثیر بسیار مهمی بر سلامت و خوشبختی آنها در آینده خواهد داشت. 

شاید این مقاله دلایل عادی که معمولاً برای شاد بودن می‌شنوید را عنوان نکرده باشد. برعکس بقیه مطالب با تشخیص و شمردن نعمت‌هایی که خداوند به شما داده نه شروع شده و نه تمام می‌شود. وارد روابط یا شانس خوبتان هم نشده است. که البته همه اینها هم دلایلی داشته است.

تصور من این نیست که خوشبختی به چیزهایی که دارید بستگی ندارد. داشته‌های ما آدمها به مرور زمان تغییر می‌کند؛ نعمت‌های زندگی‌تان هم همینطور! شادی و خوشبختی به تفسیر شما از چیزی که در لحظه روبرویتان است بستگی دارد. اینکه چقدر به سبک زندگی‌تان افتخار می‌کنید. اینکه چقدر به لذت بردن از لذت‌ها و خوشی‌های ساده زندگی تمایل داشته باشید، حتی اگر وضعیت زندگی‌تان، شرایط مطلوب و مساعدی نداشته باشد.

حتی اگر هیچوقت اینکار را نکرده‌اید، همین امروز تصمیم بگیرید که روی خوبی‌ها متمرکز شوید -- هم خوبی‌های دنیا و هم خوبی‌های خودتان - تا بتوانید همین الان و در همین لحظه شاد باشید. 

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 226 سه شنبه 02 دی 1393 نظرات (0)


آقایان متاهل,خراب‌کاری‌های آقایان,مردهای امروزی

خانم‌ها ۳ ساعت در هفته مشغول درست کردن خراب‌کاری‌های آقایان هستند! اگر می‌خواهید کاری درست انجام شود، خودتان انجامش دهید.
این جمله برای میلیون‌ها زن در سراسر جهان جمله‌ای بسیار پرمفهوم است!

یک تحقیق جدید نشان داده است که زنان به طور متوسط سه ساعت در هفته به انجام دوباره کارهایی صرف می‌کنند که تصور می‌کنند همسرشان درست انجام نداده است.

خانم‌ها همیشه شکایت می‌کنند که شوهرشان فقط وسط فرش را جارو می‌کند و زیر مبل‌ها را تمیز نمی‌کند و بعد تازه با کفش‌های کثیف روی همان راه می‌رود!

شستشوی لباس‌ها، جارو کشیدن و شستن ظرف‌ها کارهای اصلی هستند که مردها نمی‌توانند با انجام آن رضایت همسرشان را جلب کنند.

درست مرتب نکردن کوسن‌های روی مبل، بد صاف کردن روتختی و تمیز کردن روی کابینت‌ها هم کارهایی است که مردها قادر به انجام درست آن نیستند.

محقق این تحقیق که بر روی ۲۰۰۰ زن انجام گرفته‌ بود می‌گوید، «مردهای امروزی خیلی بیشتر از گذشته در کارهای خانه مشارکت می‌کنند و تقریباً نیمی از زوج‌ها امروزه کارهای  خانه را بین خود تقسیم کرده‌اند. بااینکه برای خانم‌ها غیرممکن است که همه کارها را خودشان انجام دهند اما هنوز هم ایدآل‌گرا هستند. و اگر کارها با استاندارد مطلوب آنها توسط شوهرانشان انجام نشود، احساس خواهند کرد که خودشان بهتر این کار را تمام می‌کنند.»

این تحقیق دریافته است که تقریباً نیمی از زنان اظهار داشتند که شوهرانشان خیلی وقت‌ها در شستن ظرف‌ها کمک می‌کنند اما کارشان را با تمیز کردن کناره سینک و کابینت‌ها تمام نمی‌کنند.

خانمها ادعا می‌کنند که شوهرانشان کارهای خانه را سرسری انجام می‌دهند و آنها مجبور می‌شوند آن کارها را از اول انجام دهند.

یک سوم این زنان عنوان کردند که شوهرانشان هیچوقت کوسن‌های به هم ریخته روی مبل را مرتب نمی‌کنند و ۳۲ درصد از زنان هم ادعا کردند که شوهرانشان هیچوقت تختخواب را مرتب نمی‌کنند.

۲۸ درصد از زنان اظهار داشتند که شوهرشان با رضایت خاطر شب‌ها شام درست می‌کند اما بعد آشپزخانه را در وضعیتی رها می‌کنند که تمام آن پر از ظرف کثیف می‌شود.

اما باوجود این یافته‌ها، دو سوم این زنان قبول کردند که همسرانشان صادقانه دوست دارند که در کارها کمک کنند و ۴ زوج از هر ۱۰ زوج امروزه کارهای خانه را بین خود تقسیم کرده‌اند.

این تحقیق همچنین دریافته است که یک پنجم مردها حتی از این واقعیت که کارهای خانه را بد انجام می‌دهند آگاه نیستند -- و نیمی از زنان می گویند که اصلاً حوصله بحث کردن در این رابطه را با شوهرانشان ندارند!

لباسهای کثیف‌ هم مشکلات زیادی ایجاد می‌کند - چون مردها لباس‌ها را بعد از شستن روی‌هم‌روی‌هم روی رخت‌آویز آویزان می‌کنند و به همین دلیل لباس‌ها خشک نمی‌شوند و به ندرت لباس‌های تیره و روشن را از هم جدا می‌کنند.

درمورد شستن ظرف‌ها هم مردها ترجیح می‌دهند ظرف‌ها را بعد از شستن روی هم تلنبار کنند و یا اگر از ماشین ظرفشویی استفاده می‌کنند، آنقدر ظرف در آن می‌چینند که هیچکدام درست تمیز نمی‌شود.

حتی جاروبرقی کشیدن آنها هم خانم‌ها را راضی نمی‌کند زیرا خانم‌ها اعتقاد دارند که شوهرانشان فقط وسط فرش را جارو می‌زنند و هیچ نگاهی به زیر مبل‌ها و گوشه‌های اتاق نمی‌اندازند و بعد از آن هم با کفش‌های کثیف روی فرش راه می‌روند.

محقق این تحقیق می‌گوید، «دو سوم خانم‌ها از اینکه شوهرانشان در کارهای خانه مشارکت می‌کند بسیار خرسند هستند و از اینکه مجبور نیستند به تنهایی کارهای خانه را انجام دهند راضی‌اند. اما بااینحال نمی‌توانند دست از انتقاد از تلاش‌های آنها بردارند.

احتمالاً به این دلیل است که مردان به اندازه خانم‌ها توجه ندارند و نمی‌دانند که تمیز کردن و تمیز نگه داشتن خانه چقدر سخت است.»

و باوجود اینکه به طور متوسط تقریباً یک هفته کامل در سال را به انجام دوباره کارهایی که شوهرانشان انجام داده‌اند می‌گذرانند، اما باینحال از مشارکت آنها راضی‌اند.

۲۰ کاری که آقایان متاهل قادر نیستند درست انجام دهند
۱. دستمال کشیدن کابینت‌های کناره سینک بعد از شستن ظرف‌ها
۲. مرتب کردن کوسن‌های روی مبل
۳. مرتب کردن روتختی
۴. تمیز کردن اجاق گاز
۵. مرتب کردن بالشت‌های روی تخت
۶. صاف کردن ملحفه روی تخت
۷. مرتب قرار دادن وسایل در کمد
۸. گذاشتن وسایل سر جای اولیه خود
۹. با فاصله پهن کردن لباس‌های شسته شده روی رخت‌آویز
۱۰. جمع کردن ظرف‌های شسته‌شده
۱۱. جاروبرقی کشیدن - فقط وسط اتاق را جارو می‌کشند و نه گوشه‌های آن را
۱۲. شستن ظرف‌ها - لیوان‌های کثیف را فراموش می‌کنند
۱۳. جدا کردن لباس‌های تیره و روشن موقع شستن لباس‌های کثیف
۱۴. جفت کردن جوراب‌ها بعد از شستن آنها
۱۵. کفش پوشیدن در خانه بعد از جارو کشیدن
۱۶. تلنبار کردن ظرف‌های کثیف روی کابینت‌ها
۱۷. نتکاندن لباس‌های شسته‌شده موقع پهن کردن آنها
۱۸. تا کردن درست لباس‌های شسته‌شده
۱۹. مرتب چیدن کوسن‌های روی تخت بعد از مرتب کردن آن
۲۰. بیش از اندازه پر کردن ماشین ظرفشویی

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3642
  • کل نظرات : 119
  • افراد آنلاین : 25
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 415
  • آی پی دیروز : 609
  • بازدید امروز : 861
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 6,670
  • بازدید ماه : 6,670
  • بازدید سال : 155,327
  • بازدید کلی : 2,228,478