loading...
فروشگاه اینترنتی 5040
فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 206 چهارشنبه 17 دی 1393 نظرات (0)

مراسم عروسی کردها, فرهنگ زندگی

كردها، بذر افشانده شده تاریخند كه در دل هر دشت و مزرعه ای، در ستیغ هر كوهی، در زلالی هر جویباری، هم نفس صادق خاك خود و خاطره بوده است. كردهای خراسان نیز دیرینه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانسته‌اند فرهنگ نیاكان خود را به زیبایی بر دوش بكشند و در این جزیره دور از دیاری هم چنان به كرد بودن خود ببالند و افتخار کنند.

 

هر از چندی، صدای سورنا و دهل در كوه و دشت می‌پیچد، ضرب اهنگ قلبی با قلب دیگر هم نوا می‌شود. شور، شادمانی و عشق درهم تنیده است. بوی اسپند ، سرخی سیب و انار، لبخند بر لبها، نجابت اسب عروس، هلهله و شادی مرد و زن، پیر و جوان، دستهای به شوق بالا رفته تا در گرفتن انار از هم سبقت بگیرند، همه و همه یعنی باز عروسی كردها ست.


«عامل ماندگاری فرهنگ كردهای شمال خراسان وجود عروسیهای سنتی و موسیقی كردی است » علاوه بر حفظ زبان، برخی اصالت های فرهنگی نیز حفظ شده اند. و این اصالت كرد كه ریشه در دیرینگی و اشتراك باورها دارد در عروسی ها بیشتر نمایان است و اینجاست كه كردها عروسی را عزیز می‌دارند و حرمت می‌نهند و گاه عروسی های كردی سه شبانه روز به طول انجامیده است كه امروزه به 24 ساعت كاهش یافته است. در اینجا به اختصار به آداب و رسوم در مراسم شیرینی خوری و عروسی در بین كردهای خراسان اشاره می‌شود.


مراسم خواستگاری و شیرینی خوری
زندگی ایلی و قبیله ای، همراز كوه و رود بودن به كرد صمیمیتی شیرین بخشیده است و این عشق ایلیاتی را بی پیرایه كرده است. زندگی در دامان طبیعت باعث شده است كه دو جوان كرد همدیگر را عاشقانه دوست داشته باشند. ازدواج معمولا درون قبیله ای بوده است و جوان كرد بروز عشق را با زبان بی زبان گاه در باغ و مزرعه گاه در كنار زلالی چشمه ای گاه در پیچ و خم راه كوهستان، گاه در هنگام فرود آمدن ایل و برافراشته شدن چادر و یا در هنگام كوچیدن ایل، در قالب نگاه و لبخند به یارش رسانده است ولی حجب و حیای ایلیاتی اجازه خیره سری به او نداده است. آنگاه كه جوان زندگی را آغاز می‌كردعشق به یار را چون گرانمایه شعله ای در جان زنده و پر فروغ نگه می‌داشت. و به خاطر این یار دوستی است كه در بین كردهای خراسانی به كمتر ترانه، ضرب المثل و... برمی‌خوریم كه مفهوم طلاق را داشته باشد.


الف - خواستگاری
دختر و پسر قبلا یكدیگر را دیده اند، بی آنكه چیزی بگویند خاطرخواه هم شده اند یك عشق پاك و بی‌ریا دردل هر دو اخگری برافروخته است. شاید شعله برق یك نگاه و ترنم یك لبخند نوعی آری بوده است. پس خود جوان، یا از طریق دوستان و یا اعضای خانواده پیامش را می‌رسانده است. خانواده پس از گفتگو و مشورت زنها را به سمت خانه دختر مورد نظر روانه می‌كردند. زنها نزدیكان خواستگار بودند. اگر منش و خلق و خو و جمال و كمال دختر را پسندیدند با ایما و اشاره و كنایه خواسته شان را بیان می‌كنند.


خانواده دختر نیز پس از پرس و جو و مشورت، در صورت مساعد بودن نظر خانواده، موضوع را به اطلاع خواستگاران می‌رسانند. تاكنون زنها نقش آفرین بوده اند، زنها به راحتی می‌توانستند با فرزندانشان همكلام شوند. حالا مردها به عنوان تصمیم گیرنده نهایی وارد عرصه می‌شوند.
در خواستگاری رسمی‌خانواده دختر ترتیب شامی‌را می‌دهد برخی از نزدیكان دختر نیز دعوت می‌شوند. پدربزرگ، عمو، دایی و... در اولویت هستند پس از آن از طرف پسر نیز اقوام نزدیكش فرا خوانده می‌شوند و گفتگو بین طرفین آغاز می‌شود.


ابتدا بزرگان موضوع خواستگاری را مطرح می‌كنند و یكی از بزرگان طرف دختر هم جواب مثبت می‌دهد بعد به جزئیات پرداخته می‌شود. خرید جهیزیه و لوازم مورد نیاز از مواری است كه درباره آن بحث می‌شود. پس از تعیین وضعیت مهریه و تنظیم صورت جهیزیه دو طرف راهی شهر می‌شوند و در صورت عدم وجود ملا در روستا یا در بین ایل در شهر خطبه عقد خوانده می‌شود.
از سوی داماد معمولا برای نزدیكان عروس كه شامل برادر، دایی، خواهران می‌شود هدیه ای خریداری می‌شود این هدیه یك جفت كفش یا یك روسری و یا پارچه و پیراهن و... است.


ب - شیرینی خوری
با قطعی شدن موافقت دو طرف زمینه مراسم شیرینی خوری فراهم می‌شود باید این خبرخوش به گوش همه برسد هر چند به قول سهراب سپهری «غنچه‌ای می‌شكوفد اهل ده باخبرند». رساندن خبر به افراد سایر روستاها كه معمولا نسبتی هم دارند، با پیكی صورت می‌گیرد و در روستا یا میان ایل نیز در درون یك ظرف كه می‌تواند سینی یا كاسه پرشیرینی باشد پارچه ای قرمز رنگ بر رویش انداخته می‌شود.


با به صدا درآمدن در هر خانه ای، اعضا خانه برای شركت در مراسم شیرینی خوری دعوت می‌شوند. در مراسم شیرینی خوری معمولا میزبان اصلی خانواده دختر است ولی اقوام و نزدیكان نیز راهی خانه داماد می‌شوند. در آنجا نیز سرنا و دهل و شادمانی و شوق و رقص برپاست. پس از آنكه مهمانان طرف عروسی سر رسیدند و رقص زیبای كردها آغاز شد، خانواده داماد با اقوام راهی خانه عروس می‌شوند.


رقص در مسیر راه تا رسیدن به خانه عروس در پیشاپیش مردم با نوازندگی هنرمندان همراه می‌شود. خوانندگان محلی، كف‌زدن های ممتد، زنان لباس اصیل كردی بر تن كرده شكوه و زیبایی خاصی به عروسی می‌بخشند. زنان نیز خوانچه (مجمع) بزرگی را بر سر دارند. در درون خوانچه كله قند، برنج، فطیر نهاده می‌شود و خوانچه با پارچه ای قرمز و گاه سبز و نارنجی و زرد آراسته می‌شود. زنان در صفوفی زیبا و منظم به طرف خانه عروس حركت می‌كنند.


اقوام دختر هم به احترام مهمانان داماد به استقبالشان می‌آیند. گاه گوسفندی نیز در پیش پای مهمانان قربانی می‌شود و آنگاه همه به سمت خانه عروس حركت می‌كنند. بوی اسپند و زنی منقل برافروخته در دست گرفته كه آن را در درون یك سینی نهاده است جلوه خاصی به عروسی می‌بخشد.


 مهمانان با تبریك گفتن به پدر و مادر و خانواده عروس وارد منزل عروس می‌شوند. نوازندگان هم به احترام مهمانان داماد به استقبال شان می‌آیند و بلند كردن آوای دهل یعنی مهمانی وارد شد و انعامی‌از تازه وارد می‌گیرد. حالا همه در خانه عروس گرد آمده اند با چای و شیرینی پذیرایی می‌شوند. پس از آن شادمانی و رقص شروع می‌شود. زنان با لباسهای كردی گاه با مردان در یك دایره و گاه در دو دایره جداگانه می‌رقصند رقصی كه تنها حركت دست و پاهاست. بدون داشتن حركات دور از عفت.

 

مراسم عروسی کردها, فرهنگ زندگی

 

پ -  شیربها (قه‌له‌ند)
«قه‌له‌ند» یا شیربها، قبلا رایج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهی آن را مذموم می‌دانند ولی این رسم در فرهنگ از یك دیرینگی برخوردار است. (كریستین سن) این رسم را بسیار كهن دانسته و می‌نویسد:« (در زمان ساسانیان) جوانی كه می‌خواست ازدواج كند بایستی به والدین عروس مبلغی پول یا نقره یا چیز دیگری پیشكش نماید.»، ( در عین حال بحث دفاع از این رسم مطرح نیست بحث رایج بودن آن است) پولی كه به عنوان شیربها گرفته می‌شد صرف خرید جهیزیه عروس و لباس دامادی می‌شد.


بالاخره در شب شیرینی خوری ریش سفیدان و بزرگان، خوانچه ای كه پار چه ای قرمز رویش كشیده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابریشمی‌را می‌گشودند و پولی را كه به عنوان شیربها به طرف دختر داده می‌شد را می‌شمردند و بعد به پدر عروس تحویل می‌دادند. پدر عروس نیز مبلغی را برمی‌گرداند تا گذشتی در حق دامادش كرده باشد.


در سال 1358 خورشیدی بین كوچ نشینان خراسان مجموعه پولی كه برای ازدواج یك دختر از پسر مطالبه می‌شد مبلغ 450000 ریال بود كه علاوه بر آن، پسر باید چند راس دام هدیه می‌داد و هزینه های مربوط به ازدواج را نیز متقبل می‌شد.»


در ترانه های كردهای خراسان نیز به موضوع شیربها (قه‌له‌ند) پرداخته شده است.
سه‌ری مه‌یان ده‌كشینم
خه‌وئ له خوه ده‌گه‌رینم
قه‌له‌ندئ ته وه‌هه‌ڤ گینم
افسار شتران را می‌كشم / خواب را از چشمانم دور می‌کنم /  تا شیربهایت را فراهم كنم.
پس از شمارش شیربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالای مجلس می‌نشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا یكی از آنان كه دارای كبر سن و تجربه بیشتر بود، دو كله قند را در دست می‌گرفت و طوری دو كله قند را بر هم می‌زد كه سر دو كله قند می‌شكست و در فاصله مناسب و یكسانی جدا می‌شدند.


با شكسته شدن كل قند هلهله و شادمانی و كف زدن ادامه می‌یافت. نخستین كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه های بزرگ بین مهمانان تقسیم می‌شد و تكه اول به داماد داده می‌شد. نوك قندها را نیز به خانواده عروس و داماد می‌دادند تا آن را به یادگار نگهدارند و شیرینی و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل دیدگانشان باشد.


ت -  حنا بندان
یكی از جلوه های زیبای شیرینی خوری حنابندان است. در این زمان معمولا حنا در خانه داماد آماده می‌شود و به همراه هدایایی به خانه عروس آورده می‌شود. اقوام و جمعی از دوستان عروس و داماد گردشان حلقه می‌زنند. » در شب حنابندان جنب و جوش زیادی در خانه عروس به چشم می‌خورد. زنان و دختران شركت كننده در مراسم با دایره زدن و آواز خوانی جلوه ویژه ای به این شب می‌دهند. در این شب حنای فراوانی آماده می‌شود كه بخشی از آن را بر دست و پای عروس می‌كشند و بقیه را بین مهمانان تقسیم می‌كنند.»


بالاخره با اجازه بزرگ ترها، كار حنابندان دست عروس و داماد شروع می‌شود. معمولا خواهر گفته «(دسته خا) دستان عروس و برادر گفته (براكه) دستهای داماد را حنا می‌بندد.» در برخی مناطق پس از شروع حنابندان عروس دست راست خود را در حالی كه شال قرمز رنگی بر روی سرش انداخته شده بالای سر قرار می‌دهد و حاضران خصوصا زنان خانواده داماد هر یك هدیه ای در كف دست او قرار می‌دهند. قبلا بیشتر سكه های طلا و نقره بوده است.


در برخی مناطق نیز «عروس دو دستش را روی سرش می‌گذاشت و بعد مقداری حنا كه قبلا آن را خمیر كرده بودند در كف دستانش قرار می‌دادند و براكه» وظیفه داشت حنا را از دست عروس بكشد و به جای آن پول قرار دهد. این كار سه بار تكرار می‌شد. اگر براكه در كف دستان عروس پول نمی‌گذاشت عروس دستش را مشت می‌كرد و اجازه نمی‌داد كه براكه‌ی داماد حنا را بر دارد.»
در طول مدت حنابندان، گروهی از زنان مشغول آوازخوانی می‌شوند و در این ترانه خوانی‌ها، گاه برتری جویی از سوی طرفین عروس و داماد به كنایه بیان می‌شود. از آن پس عروس و داماد رسما نامزد یكدیگرند.


ث -  دوران نامزدی
حالا عروس و داماد بی‌دغدغه ایل و آبادی با هم صحبت می‌كنند. پس از آن طرف داماد خانواده عروس را دعوت می‌كنند. عروس به رسم احترام صورت خود را می‌پوشاند. چادری كه معمولا سفید رنگ است و داماد برایش خریده است را تا آنجا پایین می‌آورد كه صورتش دیده نشود. عروس حتی گاهی تا چند ماه با پدر و برادران داماد و حتی با مادر او حرف نمی‌زند و به ندرت با نزدیكان او سخن می‌گوید.


در قدیم هرگاه عروس، خانواده داماد را می‌دید سعی می‌كرد با آنان روبرو نشود و در صورتی كه سوالی از او پرسیده می‌شد سعی می‌كرد با ایما و اشاره به سوال پاسخ دهد. این رسم نوعی احترام تلقی می‌شد. حسن كار این بود كه تا مدتی ستیزه جویی لفظی، سخن چینی و ... به حداقل می‌رسید و عروس همچنان مورد احترام باقی می‌ماند.


اگر خانواده می‌خواستند كه عروس با آنان هم سخن شود و از آنان روی نپوشاند باید هدیه‌ای به عروس می‌دادند. این رسم امروز در برخی روستاها رایج است و عروس حتی پس از مراسم عروسی و خانه شوهر رفتن به پدر داماد كلامی‌نمی‌گوید و از او روی می‌پوشاند.


داماد نیز هرگاه بخواهد به نامزدی برود و باید خواهر داماد یا یكی از نزدیكان قبلا موضوع را به خانواده عروس خبر می‌داد و داماد سعی می‌كرد پس از گذشت پاسی از شب و به طوری كه با پدر و برادران عروس روبرو نشود در خانه‌ای كه قبلا برایشان فراهم شده است به نامزدی برود و در تاریكی شب قبل از سپیده صبح نیز باید خانه عروس را ترك كند. البته گاهی داماد كم تجربه یا خیلی جوان اگر در خواب می‌ماند برایش عیب و ایراد بود.


در ترانه های كرمانجی به زیبایی آمده است:
ئا  لا  لاوكی  ته‌ره  مه‌ره
ئورغان  ژه سه‌ر بسكان ته‌ره
رابو پیشین بوو هولئ هه‌ره
ای جوان بی قید و بند /  لحاف را روی سرت كنار رفته است /  بلند شو ( و برو) ظهر شده است.
عروس و داماد در طول دوران نامزدی حق نداشتند با هم جایی بروند و كمتر اتفاق می‌افتاد با هم به مهمانی، سفر و.. بروند. هر قدر كه عروسی طول می‌كشید داماد موظف بود در شب چله و عید برای عروس شب چله گی و عیدی برد كه معمولا پوشاك یا هدیه دیگری بود.

 

مراسم عروسی کردها, فرهنگ زندگی

 
مراسم عروسی
با سپری شدن دوران نامزدی، برداشت محصول، بازگشت ایل از قشلاق و گاهی ییلاق، معمولا بهترین زمان برای عروسی‌های كردی است. قبل از آغاز رسمی‌عروسی داماد جهیزیه را خریده است. خانواده دختر نیز با دوختن تشك و لحاف و جاجیم و قالی و... جهیزیه دخترشان را آماده كرده اند. تا آغاز عروسی چیزی نمانده است. در مراسمی‌مختصر و كوچك نزدیكان داماد جمع می‌شدند با ترتیب دادن شامی، تقسیم كار می‌شود و گروهی از جوانان فردای آن روز برای تهیه هیزم عروسی دست به كار می‌شوند.


گروهی كار خبررسانی را انجام می‌دهند و گروهی به دنبال هماهنگی عاشق ها، امكانات پخت وپز عروسی می‌روند. عروسی معمولا یك شبانه روز است از عصر شروع می‌شود و تا عصر روز بعد ادامه دارد این لیست حسنه باعث می‌شود شادمانی همچنان باشد. غمها رنگ ببازند. طولانی شدن عروسی به همراه نوازندگی هنرمندان چیره دست آبشار بلندی بود كه غبار حزن و اندوه را از لوح جانها می‌زدود، و سرزندگی كردهای دلداده‌ء ایل و كوه و قبیله شاید ریشه در این شادمانی های مداوم دارد.


حالا برنامه های عروسی به اختصار اشاره می‌شود.
الف - نوازندگی عاشق‌ها
آوای سرنا و دهل نسیم دل انگیزی است كه در پهند‌شت دل كردها وزیدن می‌گیرد. آوای سرنا و دهل با تپش قلبها همراه می‌شود. شادی، لبخند، شادمانی، یعنی یك عروسی دیگر در پیش است. با شنیدن صدای موسیقی زن و مرد، پیر و جوان جمع می‌شوند. مهمانان از راه های دور و نزدیك می‌رسند. میزبانان به استقبال می‌روند. نوازندگان هم مانند مراسم شیرینی خوری با دهل و سرنانوازی به پیشواز مهمانان می‌آیند. بوی اسپند در فضا می‌پیچد.

 

حالا مردم جمع شده اند، سر از پی سر افراشته شده است. زنان با لباس های رنگارنگ كه به بهار و خزان می‌مانند حضور دارند. پیرمردان با ترنم دلنشین رقص را آغاز می‌كنند. معمولاً پیران آهنگ «خانها را كه نوعی آهنگ سنگین است برای رقص مناسب می‌دانند. پس از آن میدان به جوانان سپرده می‌شود و رقص تند و تندتر می‌شود. سپس رقص زنها آغاز می‌شود. رقص زنها بر خلاف مردان بسیار سنگین است.

 

مراسم عروسی کردها, فرهنگ زندگی

 
حركات هماهنگ زنان ملبس به پوشش کوردی، وقار و متانت و ابهت شان كه به صورت دایره وار به رقص درآمده اند تماشایی است. گاه نیز زنان و مردان هم زمان دایره‌وار به رقص می‌پردازند. دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگی بر سر و صورت می‌افكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند.


ب - حضور داماد
داماد مهمان 'براكه' است. او پس از آراستگی سر و صورت لباس دامادی را برتن می‌كند. تعدادی از جوانان به سراغ داماد می‌روند. داماد و براكه در كنار هم در میان شادی جوانان به عروسی نزدیك می‌شوند. نوازندگان به پیشواز داماد می‌آیند، او نیز شاباشی به عنوان هدیه می‌دهد. حالا همه منتظر داماد هستند. داماد وارد صحن عروسی می‌شود. با مهمانان احوالپرسی و روبوسی می‌كند. پس از احوالپرسی داماد وارد معركه رقص می‌شود. دوستان و اطرافیان داماد هم رقص را آغاز می‌كنند. شاباش‌های پیایی داماد توسط اطرافیان در این شب به یاد ماندنی است.


معمولا در این شب پدر و مادر، خواهر و برادران داماد در حلقه خانوادگی می‌رقصند. در اینجاهدیه یا مبلغ شاباش از سوی مردان به مردان داده می‌شود و یا در جیب آنان گذاشته می‌شود،  ودر مورد زنان نیز در گوشه شال زنان یا چارقد آنان می‌بندند یا با سنجاق به لباس دختر و زنان شاباش را انجام می‌دهند.

 

پ -  توره‌های عروسی
حضور انبوه مردم در عروسی به نوعی باعث می‌شود عاشق‌ها(نوازندگان محلی) به اجرای دیگری در كنار موسیقی روی آورند. اجرای «توره» كه نوعی نمایش تئاتری طنزآمیز است که توسط عاشق‌ها اجرا می‌شود.
 

توره عروسی توسط عاشق ها اجرا می‌شد. عاشق ها، قدیمی‌ترین و اصیل ترین هنرمندان شمال خراسان هستند. متن نمایش توره حاوی طنز و انتقاد بود كه توام با موسیقی با شكل محاوره و گفتگو میان اجراكنندگان خوانده می‌شد و موسیقی نقش فضاسازی را در طول نمایش بر عهده داشت. به ندرت ممكن بود كه در توره آواز خوانده شود.


توره عروسی معمولا در عروسی‌های باشكوه اجرا می‌شد. زمان اجرای آن حدود نیمه شب (به عنوان تنفسی در پس رقص‌ها) یا در ظهر روزی كه عروس به خانه داماد برده می‌شد و قبل از صرف نهار بود. توره فاقد متن از پیش آماده شده بود و سرپرست گروه بنا به موقعیت مجلس و حال و هوای آن موضوعی را انتخاب و نقش هر یك از اعضا را مشخص می‌كرد.


نیش‌های نهفته در طنز‌های توره بیشتر متوجه بزرگان ایل و خوانینی بود كه ثروت زیاد داشتند اما خسیس بودند و به تهی‌دستان كمك نمی‌كردند. به مردم زور می‌گفتند و اخلاق خوب انسانی و اجتماعی را به درستی رعایت نمی‌كردند. (تنها كسی كه از گزند نیش عاشق‌ها در امان می‌ماند ایلخان بود اطرافیان عروس و داماد و مهمانان فراخور حال خود به اجراكنندگان توره شاباش پرداخت می‌كردند.


ت - بردن لباس‌های عروس
پس از حمام رفتن داماد، گروهی از اطرافیان داماد كه اكثرا زنان و دختران جوان هستند و خوانچه‌ای را بر سر می‌گذارند كه در درونش كله قند ، برنج و... قرار دارد و لباس های اهدایی داماد به عروس هم با روپوش قرمز رنگی بر رویش به خانه عروس می‌برند. در آنجا نیز مختصر مراسمی‌برگزار می‌شود. عروس معمولا در آن شب خواهر گفته را در كنار خود دارد. تا آمدن مهمانان داماد زمانی باقی مانده است. خانه آراسته شده است. همه منتظرند تا مهمانان پیدایشان شود. صدای ساز و آواز كه می‌آید مهمانان از راه می‌رسند. مراسم حنابندان عروس و داماد، در خانه عروس در پیش است.


ث - حنا بندان
علاوه بر شیرینی خوری در مراسم عروسی نیز دست عروس و داماد حنا بسته می‌شود. « این آیین در نیمه شب اجرا می‌گردد كه گروهی از جوانان و دوستان داماد، به همراه چند تن از زنان حنایی را كه قبلا آماده كرده اند برداشته به خانه عروس می‌روند تا آیین ویژه حنابندی را به جای آورند. در این مراسم دست داماد به وسیله براكه و دست و پای عروس به وسیله «دسته خا» حنابندی می‌شود و در پایان داماد بر سر عروسش نقل و شیرینی و سكه می‌پاشد.»در این شب نیز نزدیكان عروس و داماد با آواز و ساز تا پایان كار حنابندان، عروس و داماد را همراهی می‌كنند.

 

مراسم عروسی کردها, فرهنگ زندگی

 

ج - كشتی گرفتن
پس از برآمدن آفتاب در صبح بعد از آغاز عروسی و در شب، مردان در میدان روستا یا در نقطه ای نزدیك به محل عروسی گرد می‌آیند. پیشكسوتان همه جمعند. باز هم آوای دهل و سرنا و آغاز كشتی است. كشتی با چوخه دیری است كه در این منطقه اجرا می‌شود. در قدیم بندی كه بر پشت كشتی گیران بسته می‌شد كشنی نامیده می‌شد این بند سه رنگ داشت، نمودار سه شعار پر مغز و محتوای ایرانیان باستان «گفتار نیك، كردار نیك، و پندار نیك» كه یادگار حضرت زرتشت بوده است. قبل از صدور اسلام در منطقه دین کوردها زرتشتی بوده است.


جوانان در نهایت جوانمردی كشتی را آغاز می‌كنند، هدف برد و باخت نیست هدف تمرین زندگی است، تمرین غیرت و مردانگی و جوانمردی است و جوانان آبادی و پیران سپید موی این را خوب می‌دانند تا مراسم شیرین عروسی به صحنه كشاكش و لجاجت و برتری جویی تبدیل نشود. كسی كه نفر اول شود قند اول را به او می‌دهند. در این روز هدیه‌هایی كه می‌تواند ، قوچ ، قالی و... باشد به پهلوانان مراسم داده می‌شود. در زمان برگزاری مراسم كشتی زنان در حال رقص هستند.


چ -  آوردن عروس
زیباترین قسمت عروسی شاید، بخش آوردن عروس از خانه پدری به خانه داماد است. معمولا در نزدیك‌های ظهر و پس از رقص و كشتی به سراغ عروس می‌روند. داماد سوار بر اسب با تعدادی از جوانان به تاخت و تاز می‌پردازد. مردم به سمت خانه عروس راهی می‌شود. رقص زنان و مردان پیشاپیش مهمانان و جمعیت شیرینی خاصی به این مراسم می‌دهد. نوازندگان و خوانندگان خوش قریحه نیز در مسیر مشغول هنرنمایی هستند.


عروس آراسته است با لباس كردی برتن، با پارچه قرمز رنگی كه بر سرش افكنده‌اند و سنجاقش زده‌اند، عروس باید خانه پدری را با تمام خاطراتش ترك كند. معمولا در هنگام بردن عروس از خانه پدری رسم است كه یاران داماد شئی را از خانه عروس برمی‌دارند كه ممكن است لیوان، قاشق یا... باشد (این رسم در برخی نقاط ایران از جمله در بین مردم استان فارس نیز رایج است.)


قبل از بردن عروس معمولا پدر یا براكه دستمالی را كه در درون آن نان و پنیر نهاده شده است بر كمر عروس می‌بندد. عبدا...مستوفی در مورد این سنت می‌نویسد:«آقای علی اكبر دهخدا، در یكی از چرندو پرندهای صور اسرافیل این كار را (نان و پنیر به كمر عروس بستن) وظیفه پدرعروس نوشته‌اند ولی در طبقات بالاتر این كار را به پسر بچه‌ای محول می‌كردند... برای بستن نان و پنیر به كمر عروس چیزهایی از قبیل بردن خیر و بركت به خانه داماد ذكر می‌كردند.»


چون عروس تازه از راه رسیده و از سوراخ و سمبه های خانه خبری ندارد پس بهتر است كه این اول غذای داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكری هم از داماد به عمل آمده باشد.
علاوه بر موارد فوق در مورد فلسفه نان پنیر به كمر بستن می‌توان به این دو مورد اشاره كرد. نخست این كه خانواده عروس از سر نداری و فقر دخترشان را شوهر نداده‌اند و دوم این كه بیانگر این مفهوم باشد كه عروس از خانه پدری با یك لقمه نان ساده و پنیر راهی خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زیاده خواهی را از خود دور كند و زندگی در كام خود و داماد تلخ نكند.
قبل از بیرون بردن عروس از خانه پدری باید هدیه‌ای به دایی داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار می‌كنند. در جلوی عروس پسر بچه‌ای بر اسب سوار می‌شود.«آنان معتقدند با این كار نخستین فرزند عروس و داماد، پسر می‌شود سپس داماد با اسب، به پیشواز عروس می‌رود.»


مردم دست زنان و شادی كنان، همراه با آوای سرنا و دهل و كف‌های ممتد به طرف خانه داماد حركت می‌كنند. حالا عروس و داماد سوار بر دو اسبند. بالا بلندتر از همه پیش می‌روند، مردم بر گردشان حلقه زده اند. معمولاًٌ قبل از رسیدن به خانه داماد در محلی وسیع و هموار عروس سوار بر اسب می‌ماند. داماد از اسب به زیر می‌آید و سیب و انار و قندهایی كه در یك سینی چیده شده است را در دست می‌گیرد. داماد انار یا سیب اول را بر می‌دارد و در جیبش می‌گذارد تا به عروس تقدیم كند. براكه سینی پر از انار و سیب را در دست دارد. حالا داماد و براكه در كنار هم، عروس در میانه، با فاصله ای 20 تا 30 متری سوار بر اسب ایستاده است و همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سیب و انار و قندهای عروسی‌اند. شوق جوانان برای گرفتن سیب و انارهای عروسی تماشایی است.چون جوانان بر این باورند؛ آنان که انار را بگیرند زودتر داماد می‌شوند.


ح - رسیدن عروس به منزل داماد
حالا عروس به حیاط منزل داماد رسیده است. بوی اسپند، شادی مردم، دست زدن و شوق و هلهله، عروس از اسب پیاده نمی‌شود، باید ابتدا پدر داماد هدیه‌ای به او بدهد. این هدیه می‌تواند یك تكه زمین، یك باغ، چند راس گوسفند، گاو یا... باشد. « به محض اینكه عروس به در حیاط خانه داماد می‌رسید تشت بزرگی را محكم به زمین می‌كوبیدند و عروس باید از روی آن رد شود. پس از اینكه عروس وارد اتاق می‌شود پدر و مادرشوهر به او خوش آمد می‌گویند و هدیه‌ای بزرگ به او می‌بخشند.»(مردم نیز پس از فرود آمدن عروس در جایی می‌نشینند و قبل از صرف نهار هدیه‌هایی را در قالب پول نقد، طلا و غیرو به تازه داماد هدیه می‌دهند. در لیستی اسم افراد و مبلغ هدیه داده شده نوشته می‌شود (سیاهیهء عروسی) و این كار حداقل كمكی است كه مهمانان به دو جوان در آغاز زندگی مشتركشان می‌رسانند.


سر شب پس از عروسی، خانواده داماد از خانواده عروس دعوت می‌كردند و مهمانانی از طرف خانواده عروس و داماد گرد می‌آمدند و كفگیر را به دست عروس می‌دادند كه آن شب، به شب «كفگیر به دست» معروف است و عروس از فردای آن شب وارد امور خانه و خانه داری و جریان عادی زندگی می‌شود.


بدین سان كردهای خراسان، زندگی را در كامشان شیرین می‌كنند. تلخی ها در كام شان شهد می‌شود. كردها با رقص و شادمانی، با چوب بازی در عروسی، در عین شادمانی، چابكی و ورزیدگی را تمرین می‌كنند. طبیعت كتاب پر ورقی است كه كردها شاید بیشتر این كتاب را می‌شناسند و با آن خو کرده‌اند. این كتاب به آنان آموخته است و پیوندشان را با روشنایهای اخلاق، عاطفه و زندگی بیشتر كنند و كردها بدین گونه درایت دیروز و سنت های اصیل را بر دوش دارند که برای همیشه نامیرایند، هر چشمی‌بسته می‌شود دیده‌ای دیگر به زندگی سلام می‌دهد و اینجاست كه كردها در جغرافیایی بی كسی در تزایدند. می‌مانند تا عشق غریب نماند.
منبع:seemorgh.com

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 133 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (0)

فروهر,نشان فروهر،نماد فروهر

نشان فروهر متعلق به ایران باستان

 

نشان فروهر چیست؟

تقریبا همه ی ما نام "فروهر" به گوشمان خورده، حتی خیلی از ما نشان فروهر را به گردن انداخته، از تندیس و یا تصویر آن در منزل یا محل کار خود استفاده میکنیم، اما اطلاعات زیادی درباره ی تاریخچه ی فروهر نداشته و حتی نمیدانیم این نشان، نماد چیست. فقط همین اندازه میدانیم که این نشان، یک نشان ملی است، و متعلق به ایران باستان و زرتشتیان است.

 

چکیده ی تاریخچه ی فروهر

"فروهر" یا "نماد فرکیانی" و یا نام اصلی آن "فره وهر" (Farahvahar) در اصل نام آریایی "روح" در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که تقریبا تمام اقوام کره ی زمین سرگرم بت پرستی بودند و تمام وجود انسان را فقط و فقط همین کالبد خاکی و فانی میدانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان اعتقاد داشتند انسان غیر از کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه میدهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را "اختران" می نامیدند.

 

 

نامی که آریایی ها برای آنچه که ما امروز بدان روح میگوییم انتخاب کرده بودند "فره وهر" بود، و قدمت ساخت نشان "فروهر" به بیش از چهار هزار سال پیش بازمی گردد و جالب اینجاست که اعتقاد آریاییان به وجود "فروهر" (روح) به پیش از زایش زرتشت بزرگوار باز میگردد و این خود جای بس افتخار است.

 

سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد.

 

به عقیده ی زرتشتیان، "فروهرها" هر ساله در ماه فروردین به زمین آمده و برکات آسمانی با خود می آوردند، و روز سیزدهم فروردین دوباره به آسمان برمیگشتند، پس آریایی ها شب آخرین چهارشنبه ی سال را به بالای تپه ها رفته و با روشن کردن آتش مراسم باشکوهی را برگزار میکردند و به استقبال "فره وهرها" میرفتند (چهارشنبه سوری)، سپس در روز سیزدهم فروردین برای بدرقه ی فروهرها به دشتها رفته و جشن برپا میکردند (سیزده بدر).

 

اکنون که بطور خلاصه دانستیم "فروهر" چیست، به توضیحات اندکی در مورد مفهوم این نشان زرتشتی میپردازیم.

 

مفهوم نشان فروهر

نکته بسیار شگفت انگیز درباره ی این نشان ملی ما ایرانیان آن است که ذره ذره ی این نشان دارای مفهوم و دانشی نهفته است. اینک به تشریح آرم فروهر می پردازیم:

 

چهره ی پیرمرد

قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در آرم فروهر اشاره به شخص نیکوکار و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب و پسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند. بنابراین قرار دادن چهره ی یک پیرمرد به عنوان سر نگاره نشان از خرد و تجربه ی پیرمرد دارد.

 

دست راست پیرمرد در نشان فروهر

دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که اشاره به ستایش و پرستش "دادار هستی اهورا مزدا" خدای واحد ایرانیان دارد، که زرتشت در 4000 سال پیش آن را به جهان هدیه نمود، و عجیب آنجاست که پیش از زرتشت، آریاییان به وجود "فروهر" (روح) و "اهورا مزدا" (خدا) اعتقاد داشته اند.

 

حلقه ای که در دست چپ پیرمرد است

در دست چپ فروهر چنبره ای (حلقه ای) وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند.

 

مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره فروهر میدانند و آن را یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است. زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره (حلقه) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند.

 

بالهای نشان فروهر

بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اهورا مزدا دادار هستی خدای واحد ایرانیان است.

 

سه ردیف پر بر روی بالهای فروهر

سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد که بعدها به نشان اضافه شد که بی شک میتوان گفت تا میلیونها سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است.

 

این سه فرمان که روی بالهای نماد اهورامزدا نقش بسته شده همان کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک ایرانیان است. بالهای "فروهر" برای پرواز، پیشرفت و تعالی انسان به سوی اهورامزدا از این سه ردیف پر تشکیل شده و بالهای انسان تنها با حمایت این سه ردیف پر (کردارنیک، گفتارنیک، پندارنیک) توانایی پرواز و پیشرفت را دارد.

 

حلقه ای که کمر پیرمرد را دربرگرفته است

در میان کمر پیرمرد ایرانی در آرم فروهر یک چنبره (حلقه) بزرگ دیده می شود که اشاره به "دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد.

 

دو سر حلقه که به پایین آویزان گشته است

در نماد فروهر دو رشته از چنبره (حلقه) به راست (خیر) و چپ (شر) کشیده شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد. یکی سوی راست و دیگری سوی چپ. نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است.

 

انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد. پس اگر از کردار نیک، گفتار نیک، پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود.

 

قسمت دم که سه ردیف پر دارد

قسمت دم نشان فروهر نیز همانند قسمت بالها به سه ردیف پر تقسیم شده. انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک دارد.

 

پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید "اشو زرتشت" همین سه فرمان است که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است، برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 191 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (0)


سال 1394,لحظه تحويل سال 1394,آغاز سال 1394

لحظه تحويل سال 1394
لحظه تحويل سال 1394 هجري شمسي به ساعت رسمي جمهوري اسلامي ايران:
ساعت 2 و 15 دقيقه و 11 ثانيه ، روز شنبه 1 فروردین 1394 هجري شمسي مطابق 30 جمادی‌الاولي 1436 هجري قمري و 21 مارس 2015 ميلادي

 

------------------------------------------------

چگونگی محاسبه لحظه تحویل سال

معمولاً هنگامی که یک سال شمسی به روزهای پایانی خود می رسد، صحبت از ویژگی های سال آینده شروع می شود. از بین این بحث ها، یک بحث بیش از بقیه جلب توجه می کند و آن، «لحظه تحویل» سال آینده است. طبق سنت، در این لحظه همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و بنا بر رسوم باستانی خود، آغاز سال نو را جشن می گیرند. این لحظه ای است که خاطره آن همیشه در یادها می ماند اما آیا تاکنون از خود پرسیده اید که اصولاً این زمان بر چه مبنایی انتخاب و تعیین می شود؟ و در این لحظه چه اتفاقی می افتد که آن را با آغاز سال پیوند می دهند؟

 

نخستین روز فصل بهار به نقطه اعتدال بهاری موسوم است. برای این كه بتوانید بخوبی مفهوم اعتدال بهاری را متوجه شوید بهتر است بدانید كه در هر روزی از سال زمین نسبت به محور چرخش خود و خورشید در وضعیت متفاوتی قرار می‌گیرد و بر این اساس مقدار تابش نور خورشید در قسمت‌های مختلف این كره خاكی متفاوت بوده و فصول مختلفی از سال را در نقاط مختلف دنیا خواهیم داشت.

 

در دو نقطه اعتدالی یعنی در نخستین روز فصل بهار و نخستین روز فصل پاییز زمین نسبت به محور چرخش خود در وضعیتی قرار می‌گیرد كه موجب می شود امواج نور خورشید به‌طور مستقیم و عمود بر خط استوا بتابد و بر همین اساس تصور می‌شود كه باید در این روز طول روز و شب برابر با هم باشد و 12 ساعت به طول انجامد مگر این كه عوامل محدودكننده‌ای وجود داشته باشند كه وقوع چنین وضعیتی را امكان‌پذیر نسازند.

 

اگر چه معمولا تصور می‌شود كه یك سال 365 روز است اما حقیقت این است كه به دلیل تاثیر عوامل مختلف نظیر جاذبه طول سال نجومی در زمان‌های مختلف متفاوت خواهد بود. به همین علت لحظه تحویل سال نو و یا نقطه اعتدال بهاری و حتی نقطه اعتدال پاییزی برحسب عوامل مختلف تاثیرگذار برمدت زمان یك سال نجومی اغلب از نظر روز و زمان از سالی به سال دیگر متفاوت خواهد بود و بنابراین هر سال لحظه تحویل سال نو نسبت به سال قبل چندین ساعت تغییر می‌كند كه البته مدت زمان این تغییرات براساس تغییرات نجومی محاسبه می‌شود تا لحظه تحویل سال نو به طور دقیق مشخص شود.

 

سال 1394,لحظه تحويل سال 1394,آغاز سال 1394

 

همان طور كه می‌دانید زمین از محل خط استوا به دو نیمكره شمالی و جنوبی تقسیم شده است. خط استوا خطی فرضی است كه همانند كمربندی دور زمین را در محل اتصال این دونیمكره در برگرفته است. نیمكره شمالی در شمال خط استوا و نیمكره جنوبی در جنوب این خط فرضی قرار گرفته است.


نخستین روز فصل بهار در نیمكره شمالی، نخستین روز فصل پاییز در نیمكره جنوبی است. بر این اساس مبدا آغاز سال نو روزی است كه خورشید تا زمان عبور از نصف النهار به نقطه اعتدال بهاری رسیده باشد.یك ماه نجومی عبارت است از فاصله زمانی بین دو عبور متوالی ماه از مقابل یك ستاره ثابت و این در حالی است كه ماه هلالی فاصله زمانی بین دو مقارنه متوالی ماه و خورشید است كه به عنوان مبنای تقسیم‌بندی زمانی ماه‌های قمری استفاده می‌شود.

 

در گذشته‌های دور برای محاسبه طول دقیق سال شمسی و قمری كه مبنای آن مقارنه ماه و خورشید بود فاصله زمانی بین دو انقلاب متوالی و یا به عبارت دیگر نخستین روزهای فصول تابستان و زمستان و همچنین دواعتدال متوالی یا نخستین روزهای فصول بهار و پاییزمحاسبه می‌شد و براساس اندازه‌گیری متوسط فاصله زمانی محاسبه شده در طی چندین سال متفاوت، طول سال شمسی نزدیك به 365 روز محاسبه می‌شود. اما امروزه منجمان به ابزارهای دقیقی برای پیش‌بینی وقوع پدیده‌های نجومی كه در طول یك سال اتفاق می‌افتد دست یافته‌اند كه براساس اطلاعات و داده‌های به دست آمده از آن، تقویم‌ها را تنظیم می‌كنند.
منبع : jamejamonline.ir

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 406 سه شنبه 16 دی 1393 نظرات (0)

شعرهای عاشقانه, هما میر افشار

گلپونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد

من مانده ام تنهای تنها


من مانده ام تنها میان سیل غمها
گلپونه های وحشی دشت امیدم
وقت جدایی ها گذشته

باران اشکم روی گور دل چکیده


بر خاک سرد و تیره ای پیچیده شبنم
من دیده بر راه شما دادم که شاید
سر بر کشیده از خاکهای تیره ی غم

من مرغک افسرده بر شاخسارم

 

گلپونه ها گلپونه ها چشم انتظارم
می خواهم امشب تا سحرگاهان بخوانم
افسرده ام دیوانه ام آزرده جانم
گلپونه ها گلپونه ها غمها مرا کشت

 

گلپونه ها آزار آدمها مرا کشت
گلپونه ها نامهربانی آتشم زد
گلپونه ها بی هم زبانی آتشم زد
گلپونه ها در باده ها مستی نمانده

 

وز اشک غم در ساغر هستی نمانده
گلپونه ها دیگر خدا هم یاد من نیست
هم درد دل شبها به جز فریاد من نیست
گلپونه ها آن ساغر بشکسته ام من

 

گلپونه ها از زندگانی خسته ام من
دیگر بس است آخر جدایی ها خدا را
سر برکشید از خاکهای تیره ی غم
گلپونه ها گلپونه ها من بی قرارم

 

ای قصه گویان وفا چشم انتظارم
آه ای پرستوهای ره گم کرده ی دشت
سوی دیار آشنایی ها بکوچید
با من بمانید با من بخوانید

 

شاید که هستی را زسرگیریم دوباره
آن شور مستی را زسرگیریم دوباره

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3642
  • کل نظرات : 119
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 480
  • بازدید امروز : 176
  • باردید دیروز : 3,655
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 6,374
  • بازدید ماه : 20,309
  • بازدید سال : 143,395
  • بازدید کلی : 2,216,546