loading...
فروشگاه اینترنتی 5040
فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 166 پنجشنبه 08 مرداد 1394 نظرات (0)


تصاویر جدید ساندرا بولاک,عکس های ساندرا بولاک

ساندرا آنت بولاک زادهٔ ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۴

 

نام اصلی: ساندرا آنِت بولاک
زمینه فعالیت: سینما
تولد: ۲۶ ژوئیهٔ ۱۹۶۴ ‏(۵۰ سال) - آرلینگتون، ویرجینیا
والدین: هلگا میر - جان دبلیو بولِک
ملیت: ایالات متحده آمریکا
پیشه: بازیگر، تهیه کننده
سال‌های فعالیت: ۱۹۸۶ - اکنون
شریک(های) زندگی: جسی جی. جیمز (۲۰۰۵–۲۰۱۰)
فرزندان: لوییس باردو بولک

ساندرا آنِت بولاک (به انگلیسی: Sandra Annette Bullock) (زادهٔ ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۴) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است.

سال‌های اولیه زندگی ساندرا آنت بولاک
بولاک در شهرستان آرلینگتون، ویرجینیا به دنیا آمد. او دختر «هلگا میر»، یک خوانندهٔ آلمانی اپرا و معلم آواز نیمه‌وقت، و «جان دبلیو بولاک»، یک پیمان‌کار پنتاگون و معلم آواز و مدیرعاملی از آلاباما، بود. پدربزرگ مادری بولِک یک دانشمند باهوش از نورنبرگ آلمان بود. او به دفعات به همراه مادرش با تورهای اپرای او شرکت می‌کرد و بسیاری از سال‌های بچگی خود را در آلمان و سایر نقاط اروپا زندگی کرد. او زبان آلمانی را به روانی صحبت می‌کند و از طریق ملیت سابق مادرش دارای تابعیت آلمانی نیز هست. بولاک در بچگی باله و هنرهای آوازی را مطالعه کرد و در تولیدهای اپرای مادرش نقش کوچکی را نیز ایفا می‌کرد.

بولاک در دبیرستان واشینگتن-لی درس خواند؛ جایی که او یک چیرلیدر بود و در برنامه‌های تئاتر آن‌جا شرکت می‌کرد و با یک بازیکن فوتبال آشنا شد. او در سال ۱۹۸۲ فارغ‌التحصیل شد و در دانشگاه کارولینای شرقی در گرین‌ویل کارولینای شمالی ثبت‌نام کرد. در این زمان او به عنوان پیش‌خدمت در یک رستوران کار می‌کرد. او بعداً تحصیل را در سال پایانی (بهار ۱۹۸۶) را برای ادامه‌دادن حرفهٔ بازیگری ترک کرد؛ درحالی که تنها سه واحد باقی‌مانده برای فارغ‌التحصیلی فاصله داشت. او به منظور ادامهٔ تست‌های بازیگری به منهتن رفت و شغل‌های گوناگون عجیبی را نیز برگزید (متصدی بار، پیش‌خدمت مهمانی، کنترل‌کنندهٔ کت)


ساندرا بولاک بعدها دانشگاه خود را نیز تمام کرد و از دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی، درجهٔ کارشناسی را نیز دریافت کرد. اصغر فرهادی جایزه اسکار در سال ۲۰۱۲ را از دستان ساندرا بولاک دریافت کرد.

تصاویر جدید ساندرا بولاک,عکس های ساندرا بولاک

  ساندرا بولاک اهل ایالات متحده آمریکا است

 
زندگی هنری ساندرا بولاک
ساندرا بولاک پس از اجرای نقش‌های موفقی در دههٔ ۱۹۹۰ میلادی هم‌چون سرعت و وقتی تو در خوابی به شهرت رسید. پس از آن او حرفه‌اش را به عنوان یک بازیگر هالیوودی نقش اول مشهور با فیلم‌هایی مانند خانم موافقت و تصادف که تحسین منتقدان را دریافت کردند، آغاز کرد. در سال ۲۰۰۷ او با داشتن سرمایهٔ ۸۵ میلیون‌دلاری در ردهٔ ۱۴ ثروتمندترین اشخاص نامدار زن قرار گرفت. ساندرا بولاک در سال ۲۰۱۰ 'پردرآمدترین' بازیگر زن هالیوود نام گرفت بین ژوئن ۲۰۰۹ تا یک سال بعد حدود ۵۸ میلیون دلار بابت فیلم‌های پیشنهاد و نقطه کور دریافت کرده‌است.

بولاک برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و گوی طلایی به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن بخاطر بازی در فیلم نقطه کور در سال ۲۰۰۹ است. ساندرا بولاک با ۱۰ میلیون دلار دستمزد بیشترین دستمزد را در بین بازیگرهای زن هالیوود را داراست. 

ساندرا بولاک,بیوگرافی ساندرا بولاک

ساندرا بولاک بولاک در شهرستان آرلینگتون، ویرجینیا به دنیا آمد


نکاتی که احتمالا درباره سندرا بولاک نمی دانید :
ساندرا بولاک یکی از افرادی هست که همیشه در فعالیت های خیرخواهانه شرکت می کند. بولاک در جریان حادثه یازده سپتامبر، یک میلیون دلار به صلیب سرخ کمک کرد. در سال 2004 نیز برای فاجعه تسونامی، یک میلیون دلار به صلیب سرخ اهدا کرد و همچنین یک میلیون دلار به پزشکان بدون مرز که بعد از زلزله هاییتی به این منطقه اعزام شده بودند کمک کرده است.

هم از پدر و هم از مادر، رگی آلمانی دارد و زبان آلمانی را هم به راحتی صحبت می کند.

یک جای زخم در سرش دارد که به خاطر افتادن در یک برکه و اصابت سرش به صخره است.

همسر سابقش " جسی جیمز " نام داشت که در سال 2010 از هم جدا شدند.

مادر ساندرا بولاک در سال 2000 در آرلینگتونِ آمریکا چشم از جهان فرو بست.

 ساندرا بولاک,بیوگرافی ساندرا بولاک

ساندرا بولاک زبان آلمانی را به راحتی صحبت می کند

 
در زمان کودکی یکبار خواهرش با آرنج، بینی او را شکسته است!

  
جایگزین " دِمی مور " در فیلم « وقتی شما خواب هستید » شد


شخصا شعر « بهشت داره در میزنه » را برای فیلم « چیزهایی که عشق صدایش می کنند » نوشت و اجرا کرد.

 

در جریان فیلمبرداری فیلم « Two If by Sea » مشخص شد که ساندرا بولاک به اسبها آلرژی دارد!

 

برای بازی در فیلم « عروس فراری » پیشنهاد شده بود.


سندرا بولاک کسی بود که اسکار خارجی بهترین فیلم خارجی را به اصغر فرهادی اهدا کرد.

از مشاغلی که پیش از بازیگری تجربه کرده می توان به پیشخدمتی و دربانی اشاره کرد.

ساندرا بولاک برای کاهش وزنش از روش طب سنتی چینی استفاده می کند.


ساندرا بولاک,بیوگرافی ساندرا بولاک  ساندرا بولاک با ۱۰ میلیون دلار دستمزد بیشترین دستمزد را در بین بازیگرهای زن هالیوود را داراست

  
ساندرا بولاک یکی از چهار بازیگر زنی است که تا به امروز هم توانسته اسکار بهترین بازیگر را بگیرد هم تمشک طلایی بدترین بازیگر زن! بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای فیلم « نقطه کور » و بدترین بازیگر نقش اصلی زن برای فیلم « همه چیز درباره استیو »

از همسرش جسی جیمز زمانی جدا شد که متوجه شد وی به مدت 11 ماه با مدل معروف انبوه از خالکوبی به نام میشل مگی رابطه داشته است.


پدرش از سال 1996 مدیر برنامه هایش است.

 

ساندرا بولاک از 8 سالگی پیانو می نوازد.

از بازی در فیلم « عزیز میلیون دلاری » به کارگردانی کلینت ایستووود انصراف داده بود که نقش به هیلاری سوانک رسید و وی هم توانست اسکاری برای ایفای همین نقش بدست بیاورد. 

ساندرا بولاک,بیوگرافی ساندرا بولاک

ساندرا بولاک همیشه در فعالیت های خیرخواهانه شرکت می کند

 

مهمترین فیلمهای سندرا بولاک :
Speed
While You Were Sleeping
Two If by Sea
In Love and War
Forces of Nature
28 Days
Miss Congeniality
Two Weeks Notice
Crash
Infamous
The Proposal
The Blind Side
Extremely Loud & Incredibly Close
The Heat

Gravity

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 244 یکشنبه 04 مرداد 1394 نظرات (0)

بیوگرافی “جنیفر لوپز” + عکس


جنیفر لوپز

بیوگرافی جنیفر لین لوپز Jennifer Lynn Lopez با نام مستعار جِی لو خواننده ، بازیگر ، آمریکایی را در نمناک ببینید.

بازدید : 103 نفر

بیوگرافی جنیفر لوپز Jennifer Lynn Lopez

نام: جنیفر لین لوپز

نام مستعار: جی لو 

تاریخ تولد: 24 ژوئیهٔ 1969 ‏

محل تولد: لس آنجلس، کالیفرنیا 

سبک (ها): موسیقی پاپ و ریتم اند بلوز

سال های فعالیت: 1986؛ 1991-تاکنون

-------------------------------------------------------

جنیفر لین لوپز Jennifer Lynn Lopez متولد 24 ژوئیه 1969 خواننده، بازیگر، رقصنده، تهیه کننده موسیقی، تهیه کننده تلویزیونی، نویسنده و طراح مد آمریکایی میباشد.
 کودکی جنیفر لین لوپز ، بیوگرافی جنیفر لوپز ، عکسهای جنیفر لوپز
جنیفر نقش کوچکی در فیلم دختر کوچکم (محصول 1986)، با توجه به مخالفت شدید والدینش، تصمیم گرفت که فعالیت در دنیای هنری را به شکل حرفه ای دنبال کند.
 
اولین نقش اساسی وی در فیلم در رنگ های زنده (محصول 1991) رقم خورد و چندی بعد نیز اولین فیلم نقش اولی اش با نام سلنا روانه سینماها شد. این فیلم در خصوص هنرمند آمریکایی، سلنا، ساخته شده بود. فیلم بعدی اش که بر شهرت وی افزود، خارج از دید بود که بابت بازی در آن دستمزدی معادل یک میلیون دلار دریافت کرد. جنیفر لوپز با این درآمد یک میلیون دلاری تبدیل به اولین بازیگر زن لاتین تبار تاریخ سینما شد که تا آن سال چنین دستمزد بالایی را برای بازیگری دریافت کرده بود. وی در سال 1999 فعالیت در دنیای موسیقی را شروع کرده و اولین آلبوم خود را با نام آن د سیکس روانه بازار کرد.
جنیفر لین لوپز ، عکسهای جنیفر لوپز ، خواننده زن آمریکایی
 
عرضه آلبوم دوم لوپز (جی. لو همزمان بود با اکران فیلم طراح مراسم ازدواج. هردوی این آثار در زمره برترین ها قرار گرفته و جنیفر لوپز را تبدیل به اولین شخص در تاریخ نمود که همزمان فیلم و آلبومی پرفروش از وی عرضه شده و در بالاترین رتبه قرار گرفته اند. نسخه ریمیکس آلبوم دوم جنیفر لوپز نیز در سال 2002 عرضه شد و جزء برترین های بیلبورد 200 در آمریکا قرار گرفت. فروش 55 میلیون دلاری آلبوم ها و 2 میلیارد دلاری فیلم های جنیفر لوپز تاکنون، باعث شده وی در زمره برترین هنرمندان آمریکا قرار گرفته و پردرآمدترین هنرمند لاتین تبار قلمداد شود.
 
 تا ماه مارس 2014 دارایی خالص وی، 250 میلیون دلار تخمین زده شده است. از آخرین آثار وی نیز می توان به آهنگ ما یکی هستیم (اوله اولاً) اشاره نمود که در آن به همراه پیت بول و کلودیا لیت اجرای قسمتی از آهنگ را بر عهده داشت. این آهنگ به عنوان آهنگ رسمی جام جهانی فوتبال 2014 برزیل انتخاب شده بود.
 
در کنار فعالیت در دنیای هنری، جنیفر لوپز از فعالان تجاری موفق نیز قلمداد می شود. وی از نام و شهرت جهانی اش در جهت ساخت امپراطوری تجاری خویش استفاده نمود. لوپز در زمینه تولید پوشاک، لوازم زینتی، عطر و ادکلن و همچنین تولید برنامه های تلویزیونی فعالیت گسترده ای دارد.
  

کودکی و نوجوانی
جنیفر لوپز در 24 ژوئیه 1969 در محله کسل هیل شهر نیویورک و از پدرمادری اهل پورتوریکویی به نام دیوید و گوآدالوپ به دنیا آمد. خواهر کوچک ترش لیندا لوپز به شغل خبرنگاری مشغول است یک خواهر بزرگ تر به نام لسلی نیز دارد. پدرش، دیوید، ابتدا در یک شرکت بیمه به نام گاردین در شیف شب کار می کرد که بعدها به عنوان یک متخصص رایانه در شرکت استخدام می شود. زمانی که جنیفر به دنیا می آید خانوادهٔ آنها در یک آپارتمان کوچک زندگی می کردند که مدتی بعد با پس انداز کردن پول، موفق به خرید خانه ای بزرگ تر و دو طبقه می شوند که یک گام بزرگ برای خانواده ای با وضع مالی ضعیف بود. وی در سن پنج سالگی شروع به شرکت در کلاس های خوانندگی و رقص می کند.
 خانه جنیفر لین لوپز ، خواننده زن آمریکایی ، بازیگر زن هالیوود
محله کسل هیل، جایی که جنیفر لوپز در آن متولد شد.
 
 دو سال بعد و در سن هفت سالگی از طرف مدرسه در یک سفر به نیویورک شرکت می کند. پدر و مادر جنیفر لوپز تاکید بسیاری بر اخلاق مداری در کار داشته و همواره فرزندانشان را به یادگیری زبان انگلیسی تشویق می کردند. همچنین برای اینکه فرزندانشان در زمینه های کاری خود دچار مشکلی نشوند، با تشویق آنها به اجرای خوانندگی و رقص در مقابل یکدیگر، به تمرین و افزایش مهارت آنها کمک شایان توجه کردند. جنیفر تحصیلات دبیرستان خود را در یک مدرسه مذهبی کاتولیک به پایان رسانیده - جایی که در تیم های ژیمناستیک و سافتبال عضویت داشت. جنیفر در سال 1984 و در سن 15 سالگی وارد رابطه ای با دیوید کروز می شود.
 
در سال آخر دبیرستان بود که در خصوص اینکه یک فیلم درحال ساخت، به دنیال بازیگران دختر نوجوان است، خبرهای می شوند. در نهایت موفق می شود نقش کوتاهی در فیلم بگیرد. این فیلم که دختر کوچکم نام داشت ساخته سال 1986 بوده و یکی از فیلم های درجه پایین، با بودجه کم است. بعد از پایان فیلم برداری بود که جنیفر لوپز تصمیم می گیرد تبدیل به یک ستاره در سینما شود. برای قانع کرده والدینش، با اینکه در به تازگی در کالج باروک ثبت نام کرده بود، ولی بعد از تنها گذشت یک ترم تصمیم به انصراف از تحصیل می گیرد. پدر و مادر جنیفر به شدت با بازیگری وی مخالف بوده و این تصمیمش را احمقانه می دانستند. به اعتقاد آنها، هیچ لاتین تباری این کار را نمی کند. 
 جنیفر لوپز ، بازیگر زن هالیوود ، بازیگر زن آمریکایی
تفاوت شدید دیدگاه های جنیفر با خانواده اش منجر به این می شود که وی از خانه خانوادگی خارج شده و به آپارتمان خودش در محله منهتن نقل مکان کند. در این مرحله از زندگیش است که روی به اجرای موسیقی در برخی مکان های محلی می آورد. چندی بعد به عنوان یکی از اعضای یک گروه کر وی را استخدام می کنند؛ با همین گروه بود که یک سفر پنج ماهه به اروپا نیز می رود، اما همیشه از نقشش در گروه ناراضی بود، زیرا او تنها عضو گروه بود که اجازه تک خوانی نداشت. بعدها در یک اجرای دیگر در کشور ژاپن موفق به یافتن موقعیت شغلی جدیدی تحت عنوان رقاص، خواننده و طراح می شود.
 

حرفه
 
1991 تا 1996 (ورود به صنعت سینما)
جنیفر لوپز ، بازیگر زن آمریکایی ، عکسهای خوانندگان زن آمریکایی
 ستاره ی جنیفر لوپز در پیاده روی مشاهیر هالیوود
 
لوپز در سال 1991 در گروهی به نام نیو کیدز آن د بلاک به عنوان یک رقصنده کمکی مشغول به کار می شود. به همراه همین گروه بود که در هشتمین مراسم جایزه موسیقی آمریکا روی صحنه به اجرا می پردازد؛ چندی بعد نیز در یک برنامه تلویزیونی به نام این لیوینگ کالر مشغول به کار می شود. زمانی جنیفر تصمیم به کار در این برنامه می گیرد که یکی از اعضای این گروه دیگر قادر به ادامه همکاری نبوده و داوطلبان بسیاری تقاضای همکاری با آنها را داشتند؛ در میان 2٫000 درخواست همکاری که در این مورد ارسال شده بود، تنها با همکاری جنیفر لوپز موافقت شده و این شد که وی در آنجا مشغول به کار شد.
 
اولین نقش حرفه ای جنیفر لوپز با بازی در فیلم گمشده در جنگل محصول سال 1993 رقم می خورد. از دیگر بازیگران این فیلم می توان به لیندسی واگنر و رابرت لاگیا اشاره نمود. در اواخر همان سال بود طی قرارداد همکاری ای با شبکه سی بی اس، وی را برای بازیگری در مجموعه ایی تلویزیونی به نام دومین شانس ها استخدام می کنند؛ اما بعد از انتشار تنها شش قسمت، پروژه کنسل می شود. علت کنسل شدن این سریال، تخریب صحنه فیلم برداری بخاطر زمین لرزه نورت ریج عنوان شد. سپس شروع به ساخت سریال مرتبطی با دومین شانس ها می کنند اما به دلیل بازخود بد منتقدین و بینندگان، به سرنوشت سریال اول دچار شده و تنها بعد از ساخت چند قسمت، پروژه متوقف می شود. 
 
در فیلم قطار پول بازی کرد که در آن با وسلی اسنایپس و وودی هارلسون هم بازی بود. عمده دیدگاه منتقدها در خصوص این فیلم منفی بوده و در عرصه فروش نیز نتوانست مبلغ قابل توجهی را کسب کند، به طوری که با بودجه 68 میلیون دلاری که صرف ساخت فیلم شد، در باکس آفیس تنها موفق به کسب 77 میلیون دلار (در سرتاسر جهان) شد. در اوت سال 1996 جنیفر لوپز در فیلم کمدی جک ظاهر می شود. فیلم جک با بودجهٔ ساخت 45 میلیون دلاری، موفق به کسب 59 میلیون دلار در داخل آمریکا می شود. نظر منتقدین به این فیلم نیز منفی بود.

1997 تا 2000 (به شهرت رسیدن)

جنیفر لوپز ، عکسهای خوانندگان زن آمریکایی ، عکسهای جدید جنیفر لوپز

در فوریه 1997 جنیفر لوپز همگام با بازیگرانی چون جک نیکلسون و استیفن درف در فیلم خون و شراب به ایفای نقش می پردازد. از منظر اقتصادی، فیلم یک شکست به تمام معنا بود، اگرچه که دیدگاه منتقدین به آن مثبت بود. فیلم بعدی جنیفر، سلنا نام داشت. اگرچه که وی و کارگردان فیلم سلنا، پیش تر و در فیلم خانواده من با هم همکاری داشتند، اما برای بازی در سلنا، جنیفر لوپز مجبور شد در آزمون بازیگری آغازین شرکت نماید؛ در نهایت با بودجه 20 میلیون دلاری این فیلم ساخته شد. فیلم سلنا به شکل داخلی، موفق به کسب 35 میلیون دلار شد.
 
 کنت توران در روزنامه لس آنجلس تایمز نوشت که حتی بازی جنیفر در فیلم های فراموش شده قدیمی اش همچون قطار پول و جک باعث شده که تا ستاره شدن ظاهراً تنها یک گام فاصله داشته باشد، اما با نقش آفرینی اش در فیلم سلنا، درواقع جنیفر از فرصت بدست آمده بخوبی استفاده کرده است، بخصوص در صحنه های مربوط به موسیقی در این فیلم. وی اینطور مطلبش را به پایان می رساند که این فیلم نه تنها جشن بزرگی برای سلنا (شخصی که فیلم را برایش ساختند) بلکه برای بازیگری است که نقش سلنا را بازی کرده است.
 
 بعد از اتمام فیلم برداری فیلم سلنا بود که جنیفر لوپز اظهار می کند که ریشه لاتینی اش را واقعاً حس می کند و یک آهنگ اسپانیایی اجرا می کند. نام آهنگ را Vivir Sin Ti (به معنای: زندگی بدون تو) گذاشته و مدیر برنامه های وی، آهنگ را برای سونی میوزیک می برد. در سونی میوزیک، دیدگاه ها نسبت به خوانندگی جنیفر لوپز مثبت بوده به طوری که یکی از مدیران شرکت مزبور به جنیفر توصیه می کند آهنگ را یک بار دیگر، ولی اینبار به انگلیسی اجرا کند.
 
در ماه آوریل بود که جنیفر لوپز در فیلم ترسناک آناکوندا به ایفای نقش می پردازد. در این فیلم جنیفر با آیس کیوب و جان ویت هم بازی بود. فروش 137 میلیون دلاری این فیلم، موفقیت عظیمی برای عوامل آن قلمداد می شد. فیلم بعدی وی نیز دور برگردان نام داشت که در آن بازیگرانی چون شان پن و بیلی باب تورنتون نیز حضور داشتند. این فیلم بر اساس یک رمان ساخته شده بود و دیدگاه های مثبت منتقدین را دریافت کرد. فیلم بعدی وی، حاصل همکاری اش با کارگردان هالیوود، استیون سودربرگ بود. 
 
نام این فیلم خارج از دید بود که در آن جورج کلونی نیز حضور داشت. بازی جنیفر لوپز در این فیلم بسیار مورد توجه منتقدین قرار گرفت و وی را به عنوان تنها بازیگر لاتین جهان قرار داد که بیش از یک میلیون دلار برای نقشش دریافت کرده است. بودجه ساخت این فیلم حدود 48 میلیون دلار بود و د زمینه فروش توانست به شکل جهانی مبلغی حدود 78 میلیون دلار را کسب کند که درآمدی متوسط می باشد. چندی بعد و در ماه اکتبر، جنیفر قدم در عرصه گویندگی گذاشت و بجای یکی از شخصیت های انیمیشن مورچه ای به نام زی صداگذاری نمود.
 
تک خوانی جنیفر لوپز در سال 1999 و با آهنگ اگه تو عشق من باشی شروع شد و بعد از آن خود را برای انتشار اولین آلبومش آماده کرد. جنیفر لوپز اولین خواننده جهان بعد از بریتنی اسپیرز است که توانست با نخستین آهنگش وارد بیلبورد 100 آهنگ برتر شود (چهار ماه قبل تر بریتنی اسپیرز با آهنگ عزیزم یک بار دیگر... توانسته بود به این جایگاه دست یابد). در زمان تهیه نخستین آلبومش، آن د سیکس بود که همگان در شگفت بودند که چرا وی وارد دنیای موسیقی شده است.
 
جنیفر لوپز ، عکسهای جدید جنیفر لوپز ، ازدواج جنیفر لوپز 
در این خصوص گفته شده بود: «اگر این آلبوم بد باشد، نه تنها خود لوپز از آن ناراحت خواهد شد، بلکه به کل به پیشینه حرفه ایی وی صدمه خواهد زد». آهنگ در انتظار امشب که درواقع سومین آهنگ آلبوم جنیفر لوپز بود، بهترین آهنگش شناخته می شد. در نهایت و بعد از انتشار آلبوم، موفقیت بالایش موجب تعجب همگان شد و این بازیگر محبوب را، محبوب تر کرد. تا پایان سال 1999 بود که جنیفر لوپز خود را از ستاره ای در سینما، به ستاره ای در خوانندگی تبدیل کرد. درواقع بعد از مارتیکا و ونسا ال. ویلیامز، این جنیفر لوپز بود که موفق به انجام این کار شده بود.
 
در 22 فوریه سال 2000 جنیفر که واد رابطه ای با شان کامز شده بود، با لباسی منحصر به فرد در چهل ودومین مراسم سالانه جوایز گرمی ظاهر شد. لباس جنیفر توجه رسانه های بسیاری را به خود جلب کرد و مورد توجه بسیاری از مردم نیز قرار گرفت، به شکلی که تصاویر وی را روی فرش قرمز این مراسم، از وب گاه جوایز گرمی در عرض تنها 24 ساعت، حدود نیم میلیون بار دانلود کردند. جنیفر لوپز از این همه توجه رسانه ها تعجب کرده و اظهار می کند که نمی دانسته که لباسش تبدیل به مسئلهٔ به این بزرگی خواهد شد.
 
 چند ماه بعد، جنیفر لوپز با فیلم سلول مجدداً روی پرده سینماها ظاهر می شود. این فیلم در ژانر علمی-تخیلی، با بودجه 33 میلیون دلاری، موفق به فروش حدود 104 میلیون دلاری می شود. دیدگاه های منتقدین در این خصوص متفاوت بوده و عده ای شروع به انتقاد و عده ای نیز شروع به بروز دیدگاه های مثبت خویش کردند.

2001 تا 2003 (افزوده شدن شهرت و دریافت لقب)
جنیفر لوپز در حال کار روی آلبوم دومش بود که تصمیم می گیرد تصویرش در بین مخاطبین را بهبود بخشیده و خود را جذاب تر کند. در همین راستا بود که علاوه بر تغییراتی در ظاهر، لقب جی لو (J Lo) را که پیش تر توسط یکی از طرفدارانش به او داده شده بود را برای خودش انتخاب می کند. در ادامه، اسم آلبوم خودش را نیز جی. لو می گذارد و این آلبوم در 22 ژانویه 2001 منتشر می شود. آلبوم جی. لو به یکی از آلبوم های بسیار موفق تبدیل می شود تاجایی که در رده اول بیلبورد 200 آمریکا جای می گیرد. 
 
تقریباً در همین زمان بود که فیلم رمانتیکش، طراح مراسم ازدواج نیز منتشر می شود و این فیلمش نیز در صدر پرفروش ترین فیلم های باکس آفیس قرار می گیرد. با این حساب جنیفر لوپز از اولین اشخاصی می باشد که بطور همزمان، یک فیلم و یک آلبوم در صدر پرفروش ترین ها داشته است. در آوریل سال 2001 جنیفر نماد تجاری اش که در زمینه تولید پوشاک و لوازم تزئینی برای بانوان فعال است را تحت عنوان جی.لو بای جنیفر لوپز راه اندازی می کند. حدوداً یک ماه بعد، فیلم چشم فرشته ای با بازی جنیفر راهی سینماها می شود که البته آنچنان موفق نبوده و دیدگاه منتقدان نیز نسبت به آن مثبت نبوده است. 
 
بعدها یکی از آهنگ های وی به نام من واقعی هستم به شکل ریمیکس شده راهی بازار می شود که در لیست برترین آهنگ ها قرار می گیرد. در ادامه و در پی حملات 11 سپتامبر به برج های تجارت جهانی، جنیفر لوپز به همراه بسیاری دیگر از هنرمندان شروع به فعالیت های خیرانه و بشردوستانه به افرادی که متاثر از این واقعه شده بودند می کند.
 
 جنیفر لوپز ، ازدواج جنیفر لوپز ، جنیفر لوپز در جام جهانی
برای افزودن به شهرت جنیفر لوپز، تصمیم می گیرند آلبوم جی. لو را به شکل ریمیکس نیز منتشر کنند. در این راستا توزیع و تبلیغ جی. لو منوقف شد و در 5 فوریه 2002 نسخه ریمیکس آلبوم منتشر شد. در نسخه ریمیکس شده، آهنگ مسخرس نه؟ پیشتاز سایر آهنگ های آلبوم بود تاجایی که در صدر اهنگ های پرفروش آمریکا قرار گرفت. نسخه ریمیکس جی. لو با فروش بالای یک ونیم میلیونی در آمریکا، موفق به کسب رتبه سوم بیشترین فروش آلبوم های ریمیکس در تاریخ شد.
 
آلبوم سوم جنیفر لوپز تحت عنوان این منم... خوب حالا در زمانی منتشر شد که وی وارد مرحله نامزدی با بن افلک شده بود و درواقع این آلبوم را به او تقدیم کرده است. فروش آلبوم در سرتاسر جهان بسیار بالا بود. این آلبوم که دارای آهنگ های عاشقانه بسیاری است، تنها در آمریکا حدود دو و نیم میلیون کپی از آن به فروش رسید. در دسامبر 2002 جنیفر لوپز در مقابل رالف فاینس در فیلم کمدی-رمانتیک خدمتکاری در منهتن به روی صحنه رفت. 
 

روابط خصوصی  
در مورد روابط خصوصی جنیفر لوپز با مردان، رسانه ها تمرکز خاصی دارند. او تاکنون روابط نسبتاً گرمی با شان کامز، کریس جود، بن افلک و مارک آنتونی داشته است. در سال 1984 در سن 15 سالگی (دوران دبیرستان) و هنگامی که کم کم داشت به یک ستاره تبدیل می شد، او با دیوید کروز روابط دوستانه داشت. در سال 1994 جنیفر لوپز پس از 10 سال رابطه تنگاتنگ با دیوید کروز، به روابط دوستانه اش پایان داد. جنیفر لوپز در سال 2004 گفت:
 دیوید کروز دوستی است که احتمالاً مرا بهتر از هر کس دیگری می شناسد.
 
اولین ازدواج لوپز با اوجانی نوآ در 22 فوریه 1997 بود. لوپز نوآ را اولین بار هنگامی که نوآ به عنوان خدمتکار در رستورانی در میامی کار می کرد ملاقات کرد. این دو در ژانویه 1998 از هم طلاق گرفتند. بعداً لوپز نوآ را به عنوان مدیر رستورانش در آوریل 2002 استخدام کرد. اما نوآ در اکتبر همان سال اخراج شد. بعد از آن نوآ از جنیفر به دادگاه شکایت کرد اما این دو به طور محرمانه با هم سازش کردند. در آوریل 2006، لوپز از نوآ شکایت کرد تا مانع انتشار کتابی شود که نوآ در آن جزئیات ازدواج و زندگی خصوصی اش با جنیفر را نوشته بود.
 مارک آنتونی و جنیفر لوپز ، جنیفر لوپز در جام جهانی ، jennifer lynn lopez
مارک آنتونی و جنیفر لوپز

لوپز حدود دو سال و نیم با خواننده هیپ-هاپ، شان کامز رابطه داشت. در 27 دسامبر 1999، لوپز و کامز در نایت کلابی در منهتن بودند که بین همراهان کامز و گروهی دیگر درگیری پیش آمد و یک نفر شلیک کرد. لوپز و کامز با ماشین از آنجا دور شدند ولی توسط پلیس متوقف شدند و یک اسلحه روی صندلی ماشین آن ها پیدا شد. کامز متهم به حمل اسلحه شد؛ در همین حال علاوه بر استرس پیش از محاکمه پی گیری موضوع توسط مطبوعات مشکل را دوچندان می کرد، و لوپز یک سال بعد به جریاناتش با کامز پایان داد، در طی یک دادخواست در 2008 وکیل مدافع گفت که لوپز در این پرونده هیچ نقشی نداشته است.
 
دومین ازدواج او با یکی از رقصنده هایش به نام کریس جود بود. جنیفر اولین بار با جود هنگام فیلمبرداری موزیک ویدئو "Love Don't Cost a Thing" آشنا شد. این دو در 29 سپتامبر 2001 در خانه ای در حومه لوس آنجلس ازدواج کردند. جنیفر و جود در ژوئن 2002 به رابطه شان پایان دادند و سرانجام با ورود بن افلک در ژانویه 2003 به طور رسمی از هم طلاق گرفتند.
 
رابطهٔ او با بن افلک بازیگر سرشناس هالیوودی مورد توجه رسانه ها قرار گرفت به طوری که پاپارازی ها این زوج را بنیفر می نامیدند. جنیفر خبر نامزدی اش با بن را در نوامبر 2002 اعلام کرد. بن افلک حلقه ای 1٫2 میلیون دلاری به جنیفر داد. جنیفر در یک مصاحبه قول داد که به زودی با بن افلک ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد. این دو تاریخ ازدواجشان را 14 سپتامبر 2003 در سانتا باربارا اعلام کردند. اما چند ساعت قبل از برگزاری مراسم خبر به هم خوردن نامزدی جنیفر و بن منتشر شد و این مراسم به هم خورد. این دو سرانجام در ژانویه 2004 از هم جدا شدند. جنیفر و بن در چند فیلم در کنار هم بازی کردند از جمله: Gigli، Jersey Girl. بن در موزیک ویدئو جنیفر به نام "Jenny from the Block" نیز ظاهر شد.
 جنیفر لوپز با خواننده هیپ هاپ، شان کامز ، jennifer lynn lopez ، نمناک
جنیفر لوپز با خواننده هیپ-هاپ، شان کامز
 
کمتر از دو ماه بعد از جدایی جنیفر و بن، جنیفر با مارک آنتونی آشنا شد. البته جنیفر و مارک در دهه 90دوستی کوتاهی داشتند (قبل از اینکه جنیفر ازدواج کند). این دو در اوایل 2004 آهنگی را برای فیلم "Shall We Dance?" که جنیفر در آن بازی کرده بود، با هم ضبط کردند. در اکتبر 2003، مارک آنتونی از دختر شایسته جهان، دایانارا تورس طلاق گرفت (برای دومین بار). آنها 2 فرزند نیز داشتند. جنیفر و مارک در ژوئن 2004 در مراسم کاملاً خصوصی ازدواج کردند. 
 
دختر مارک آنتونی، آرایانا در آخر موزیک ویدئو "Get Right" به عنوان خواهر کوچکتر جنیفر ظاهر شد. در نوامبر 2007، هنگامی که جنیفر برای آخرین بار در تور "En Concierto" روی صحنه رفت اعلام کرد که باردار است. البته پدر جنیفر بعداً اصلاح کرد که جنیفر قرار است صاحب دوقلو شود؛ و جنیفر در 22 فوریه 2008 صاحب یک دختر و یک پسر شد. لوپز با دریافت مبلغ 6 میلیون دلار اجازه داد تا عکس او و دوقلوهایش در مجله پیپل چاپ شود. سرانجام در 15 ژوئیه 2011 بعد از 7سال زندگی مشترک، جنیفر و مارک آنتونی از هم جدا شدند. جنیفر لوپز از جدایی از مارک دوستی باپسری از رقصنده هایش به کاسپر اسمارت را شروع کرده است. دوستان جنیفر درباره این پسر به او هشدار داده اند.
 

جنجال ها
 لوپز در جشن تولد قربانقلی بردی محمدف رییس جمهور وقت ترکمنستان به اجرای آهنگ پرداخت٬این رویداد اعتراض سازمان های حقوق بشر جهانی را سبب شد.
 
پس از این اعتراضات جنیفر لوپز مجبور به عذرخواهی شد به طوری که وکیل لوپز در 9 تیر 1392بیانیه ای را از قول لوپز منتشر کرد که لوپز به خاطر خواندن آواز در مراسم عذرخواهی کرده و گفته اگر از سوابق حقوق بشری ترکمنستان مطلع بود هرگز به این کنسرت پا نمی گذاشت. چندی بعد خود لوپز اعلام کرد که اگر از اتهامات وارده به این کشور مطلع بود هرگز در این کنسرت حاضر نمی شد.
 
افتتاحیه جام جهانی 2014 برزیل 

جنیفر لوپز  ، نمناک ، namnak 

جنیفر لوپز به همراه پیت بول و کلودیا لیت خواننده برزیلی در افتتاحیه جام جهانی 2014 برزیل ترانه ما یکی هستیم (اوله اولاً) را سرودند

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 253 شنبه 03 مرداد 1394 نظرات (0)

شقایق دهقان و محراب قاسم خانی به همراه پسرشان در یکی از بزرگ ترین و رؤیایی ترین خانه های تهران زندگی می کنند. اما فکر نکنید که این زوج هنرمند از آن دسته افراد مایه دار و ثروتمند سینما و تلویزیون هستند، نه! آنها یکی از زوج ها خوش ذوق و سلیقه ای هستند که برای خود یک خانه ی رؤیایی ساخته اند.

یک خانه قدیمی خاص حوالی قیطریه. اینجا جایی است که مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان خانه رؤیاهایشان را ساخته اند و در مورد جزئیات آن توضیح می دهند.

«من در این چیزها دقیق نیستم. فکر کنم حدود 250 متر است. یک زیرزمین 120 متری هم دارد که حالا دفتر کارم شده. اینجا را سه ساله رهن کرده ایم. حالا به هرکس می گوییم اینجا اجاره ای است باورش نمی شود! می گوید شما یک چیزی تان می شود که توی خانه اجاره ای این همه خرج کرده اید.» یک زیرزمین 40 متری، یک زیرزمین 110 متری، یک خانه با همین متراژ در همسایگی خانه پدری شقایق دهقان و حالا اینجا. این سیر تغییر خانه هایی است که خانواده قاسم خانی در این سال ها تجربه اش کرده اند.

یک خانه 35-30 ساله در منطقه قیطریه که زمانی لوکیشن فیلم برداری یکی از کارهای سروش صحت بوده، حالا خانه رؤیایی مهراب قاسم خانی، شقایق دهقان و پسرشان نویان است. «دور تا دور خانه قبلی مان را برج ساخته بودند. نه نور داشتیم، نه تلویزیون چیزی می گرفت و نه موبایل آنتن می داد. یک پاسیوی دو در دو داشتیم که نصفش را ماشین لباسشویی گرفته بود. من ته یک سبد رخت چرک را بریده بودم و با میخ به دیوار زده بودمش و سبد بسکتبال شده بود.

 خانه محراب قاسم خانی ، خانه ی بازیگران ایرانی ، دکوراسیون خانه رویایی

 پسرم می رفت در پاسیو بسکتبال بازی می کرد و به آنجا حیاط می گفت؛ به یک پاسیوی چهار متری که دور تا دورش 20 متر دیوار داشت!» و شقایق دهقان پشت حرف های همسرش را می گیرد: «هرکسی سبک زندگی خودش را دارد. خیلی ها ممکن است کاری که ما کردیم را درک نکنند. بگویند این درست نیست که آدم خانه خودش را بفروشد و با پولش برای خانه ای که رهن کرده این همه خرج کند.

 

من هم به اندازه آنها نگران آینده هستم به خصوص نگران آینده بچه ام. برای همین فکر می کنم می ارزد که آدم این کار را انجام دهد، در عوض بچه اش بتواند در حیاط بازی کند، نور آفتاب بخورد، نفس بکشد!» می گویند یک مدت به سرشان زده بوده که بروند حوالی جاجرود، زمینی چیزی بخرند و آنجا برای خودشان خانه ای بسازند اما چون نویان مدرسه می رفت عملا نمی شد که هر روز او را تا تهران بیاورند و برگردانند. «بزرگ ترین آرزوی زندگی من این است که یک روزی خودم یک خانه بسازم؛ آن طوری که دلم می خواهد.» این را مهراب می گوید و بعد نگاهی به دیوار آجری روبه روی هال می اندازد، نفس عمیقی می کشد و با رضایت فوتش می کند بیرون: «من همیشه همین طوری زندگی کردم.

 دکوراسیون داخلی خانه بازیگران ، دکوراسیون خانه رویایی ، دکوراسیون داخلی منزل

خیلی نگران آینده نیستم. با خودم فکر می کنم الان که چهل و یکی، دو ساله هستم اگر آن طوری که دوست دارم زندگی نکنم، دیگر کی این کار را می توانم انجام دهم.» آن روبه رو، روی دیوار آجری که مهراب خودش درست کرده، عکس شقایق را قاب گرفته اند. او هم به اندازه آقای همسر ماجراجوست: «من سال های اول زندگی ام را شمال زندگی کردم. تا هفت سالگی اصلا کفش پا نمی کردم بس که پابرهنه روی چمن ها می دویدم. حالا دلم نمی آید بچه ام توی آپارتمان همه اش پای تلویزیون بنشیند. اگر کار اجازه می داد اصلا از تهران می رفتیم اما حالا که نمی شود این کار را کرد، حداقل سعی کردیم خانه مان را جوری درست کنیم که بشود تویش نفس کشید.»

 

خانم و آقای قاسم خانی می گویند به سه سال دیگر فکر نمی کنند. به وقتی که قرارداد رهن این خانه تمام می شود؛ همان طوری که به هزینه های خانه جدید فکر نکرده اند. آنها از آن آدم هایی نیستند که آرامش زندگی را با ماشین حساب، محاسبه کنند.

 

اینجا را چه جوری پیدا کردیم؟

 اینجا لوکیشین آخرین کار سروش صحت بود. مدیر تولید آن کار حدود دو سال پیش اینجا را اجاره کرده بود. من طراح صحنه کار بودم. خانه واقعا وضعیت بدی داشت و من برای سریال تغییراتی در آن دادم. آن موقع هنوز برنامه نداشتیم خانه مان را عوض کنیم. فیلمبرداری که تمام شد ما تا مدتی از اینجا به عنوان دفتر استفاده می کردیم. یک روز دیدم یک آقایی آمده و خانه را به مشتری نشان می دهد. پرس وجو کردم دیدم صاحبخانه است. مشتری آورده بود که خانه را بفروشد. همانجا نگذاشتیم این کار را انجام دهد. خلاصه راضی شد که خانه را به ما رهن دهد و بعد هم رفت کانادا.

 دکوراسیون خانه ، دکوراسیون داخلی منزل ، خانه های بزرگ وشیک

اولش چه شکلی بود؟

 واقعا داغون! خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنید خرابه بود. حیاط که عملا نداشت  فقط خاک بود. وقتی برای طراحی صحنه کار را تحویل گرفتم چند تا دیوار را با آجر بازسازی کردم. کف نیم طبقه بالا را سرامیک کردم و یک شومینه صوری آن گوشه ساختم. آن موقع نمی دانستم قرار است اینجا را اجاره کنم وگرنه متریال بهتری انتخاب می کردم. (می خندد)

 

ایده تغییرات از کجا آمد؟

 من چون کار طراحی صحنه زیاد کرده ام کلی ایده برای بهتر کردن فضا داشتم. رشته دانشگاهی من نقاشی است و چیزهای خوبی درباره ترکیب رنگ می دانم. قبل از نویسندگی هم کار طراحی داخلی زیاد انجام می دادم. البته با چند تا آدم حرفه ای این کار هم مشورت کردم و در نهایت شد این چیزی که الان می بینید.

 

چقدر طول کشید؟

 اولش قرار بود 20 روز بیشتر طول نکشد اما وقتی رفتیم توی کار دو ماه از ما وقت گرفت. مجبور شدیم تاسیسات زیربنایی ساختمان را تغییرات اساسی دهیم. کل سیم کشی برق به خاطر پوسیدگی عوض شد. لوله ها هم چندجا ترکیدگی داشت. کلا خیلی اذیت شدیم چون به هوای 20روز کل اسباب مان را جمع کرده بودیم و وقتی کار این همه بیشتر طول کشید، مجبور بودیم با حداقل وسایل زندگی کنیم.

 دکوراسیون خانه هنرمندان ، خانه های بزرگ وشیک ، دکوراسیون شیک حیاط

 

چقدر خرج برداشت؟

 بیش از 50 میلیون. یک قسمت عمده این خرج به خاطر تعمیرات تاسیسات بود. یک دلیل دیگر هم این بود که پیمانکارها تا مرا می دیدند خیال می کردند خیلی پولدارم و قیمت های عجیب می دادند؛ مثلا کسی که قرار بود کف را سرامیک کند، روز اول به یکی از دوستانم که او را آورده بود 400 هزار تومان قیمت داده بود اما بعد که فهمید اینجا خانه ماست گفت چهار میلیون تومان! من از قیمت اولیه ای که داده بود خبر نداشتم و با هزار چک و چانه دو میلیون و هفتصد هزار تومان دادم.

 

بعدا فهمیدم که نرخش 400هزار تومان بوده است. ما تا آنجایی که می شد سعی کردیم ریخت و پاش نکنیم حتی رادیاتور ها و کابینت ها را از خانه قبلی مان باز کردیم و آوردیم اما کلا اگر برنامه ای برای تعمیر خانه دارید باید حواس تان باشد که هزینه ها معمولا بیشتر از چیزی که فکر می کنید درمی آید. درواقع اگر وضع تان خیلی خوب نباشد نمی توانید به سمت بهترین ها بروید. شما فقط می توانید متناسب با بودجه تان متریالی را انتخاب کنید که به پول تان می خورد.

 لوازم منزل ، دکوراسیون شیک حیاط ، نمناک

لوازم جدید چی خریدیم؟

تقریبا هیچی. همه چیز همان هایی است که در خانه قبلی داشتیم. فقط دو تکه فرش و میز تلویزیون برای اینجا خریدیم. کتابخانه را متناسب با دی وی دی هایی که داشتم و این عروسک ها ساختم. اینها عروسک کاراکترهای فیلم های مورد علاقه ام است. خیلی دوست شان دارم. چند سال پیش قیمت شان طوری بود که می شد خرید اما الان خیلی گران شده اند. فکر می کنم خودم شروع به ساختن شان کنم. کار مجسمه سازی زیاد انجام داده ام

شومینه و دکوراسیون داخلی ، نمناک ، namnak 

شومینه کار نمی کند. دکوری است. برای کار سروش صحت آن را ساختم. بعد که خودمان آمدیم اینجا خواستم خرابش کنم اما دیدم نظم خوبی به فضای پذیرایی داده است. این بود که آن را نگه داشتم.

 اینجا کاملا خرابه بود. وقتی می آمدی توی حیاط فقط خاک می دیدی. یک محوطه سازی کوچک انجام دادم. درخت ها از قبل بودند اما این چراغ ها را خودم کار گذاشتم.

 نمای طبقه اول و پایه ستون ها آجری شده است. گفتم که، هرجا من هستم، ردی از آجر هم می بینید. اینها مال زمان طراحی صحنه سریال است. آن موقع نمی دانستم خودم قرار است بیایم اینجا بنشینم وگرنه نمای طبقه بالا را هم آجر می زدم.

 برای دکور کردن اینجا هیچ وقت سراغ جنس لوکس و گران قیمت نرفتیم. این مبل جزء ارزان ترین مبل های بازار است.

 برای پرده ها واقعا پول زیادی دادیم. بدی خانه بزرگ همین است. اینجا پنجره زیاد دارد و خب، هزینه پرده ها هم می رود بالا. تازه ما پارچه های ارزانی انتخاب کردیم.

 دکوراسیون خانه شقایق دهقان ، namnak ، شقایق دهقان و محراب قاسم خانی

الان تنوع در بازار خیلی زیاد است؛ مثلا برای انتخاب سرامیک شما می توانید متناسب با هر بودجه ای یک کار قابل قبول ایرانی انتخاب کنید و هزینه تان را خیلی پایین تر بیاورید. آن اوایل که من کار دکوراسیون انجام می دادم این طوری نبود و باید برای استفاده از جنس مرغوب و شیک سراغ سرامیک های خارجی می رفتی که چندبرابر ایرانی ها قیمت داشتند.

 ما خیلی فرهنگ دیواری نداریم؛ یعنی نمی دانیم چه چیزی را باید بزنیم به دیوار. می رویم بیرون یک چیزی می خریم و فقط به این فکر می کنیم که رنگش به رنگ مبل و پرده بیاید. این عکس را دوست خوبم هومن نوبخت گرفته است.

شقایق دهقان و محراب قاسم خانی ، شقایق دهقان و محراب قاسم خانی ، خانه ی بازیگران ایرانی 

مربوط به فیلمبرداری شب های برره است، وقتی که شقایق در اتاق گریم آماده می شود. فکر کردیم اینجا روی این دیوار آجری ترکیب خوبی درست می کند. خیلی ها فکر می کنند حتما باید یک تابلو فرش قیمتی را به عنوان دکور، روی دیوار نصب کنند در حالی که می شود با قاب کردن یک عکس قدیمی یا پرینت گرفتن یک عکس خوب از توی اینترنت و چاپ کردنش روی شاسی، نتیجه خیلی بهتری گرفت.

 ما خیلی وقت ها از ماجراجویی در دکور کردن خانه می ترسیم. آجر کردن این دیوار از نقاشی کردنش ارازن تر درمی آید اما نتیجه کار خیلی شیک تر و متفاوت می شود. من کلا آجر دوست دارم. در هر کاری که دست من بوده حتما ردی از آجر پیدا می کنید.

 میز بیلیارد ، شقایق دهقان و محراب قاسم خانی ، خانه ی بازیگران ایرانی 

وقتی عکس میز بیلیارد را گذاشتم توی اینستاگرام همه آمدند کامنت گذاشتند که «بابا مایه دار!» در حالی که پول این میز قطعا از پول یک میز ناهارخوری شش نفره هم کمتر است. مهم این است که ما درست انتخاب کردیم.

 آشپزخانه یک پنجره کوچک به سالن داشت. از ایده اش خوشم آمد و آن را بزرگ تر کردم. به نظرم بامزه شده؛ هم دسترسی خوبی به آشپزخانه می دهد و هم کلا چیز متفاوتی است. این هم از ویژگی های خانه های غیر هم سطح است. در واقع چنین فضایی به شما اجازه می دهد کارهایی کنید که همه را در نگاه اول غافلگیر کند

 خانه ما سه تا سطح دارد. پایین اتاق ها هستند که به حیاط دسترسی دارند، وسط یک پاگرد کوچک و آشپزخانه است و بالا هال و پذیرایی. این تنوع سطح خیلی به دکور زدن کمک می کند. شما می توانید روی پله ها از چوب استفاده کنید یا کف یک قسمت را پارکت و کف قسمت دیگر را موکت کن

 مبلمان منزل ، شقایق دهقان و محراب قاسم خانی ، خانه ی بازیگران ایرانی

 

این مبل برای تان آشنا نیست؟ مبل مطب نیما در ساختمان پزشکان است. من طراح صحنه آن کار بودم و این مبل را برای ساختمان پزشکان خریدم. بعد که فیلمبرداری تمام شد یک پولی به تهیه کننده دادم و خودم آن را برداشتم. البته آخر کار تقریبا رویه هایش از بین رفته بود. رویه هایش را کلا عوض کردیم و اینی شد که الان می بینید

فرش ها و میز را از یافت آباد خریدیم. این فرشی که اینجا می بینید قیمت زیادی ندارد اما ایده خوبی در طراحی اش داشته است. در واقع آمده اند تکه های چند فرش کهنه را به هم دوخته اند. قیمتش هم از یک فرش شش متری ماشینی کمتر است. 

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 246 چهارشنبه 31 تیر 1394 نظرات (0)

عکسی خاطره انگیز از فاطیما بهارمست در کنار بهنام صفوی


فاطیما بهارمست

فاطیما بهارمست بازیگر سریال آخرین بازی که از دوره کودکی به برنامه های تلویزیون راه یافت عکس از خود و بهنام صفوی را در صفحه اجتماعی اش منتشر کرد.

بازدید : 3,122 نفر

فاطیما بهارمست مجری سابق برنامه کودک و بازیگر جوان سریال تلویزیونی عکس نوستالژیک از خود را درکنار بهنام صفوی منتشر کرد و نوشت:

سال ١٣٨٤ بود، که از من برای خوندن ِ یه آلبوم ِ موسیقی کودکانه به نام "عروسک چشم عسلی" دعوت شد.

اونجا و سر اون کار با کَسی آشنا شدم که یکی از بهترین آهنگسازای ایران بود، به شدت کاربلد و حرفه ای و مهربون، کسی که آهنگسازی تمام قطعه های آلبومم رو انجام داد و در تمام لحظات ِ انجام این کار، خیلی خیلی کمکم کرد و همراهم بود و قبل از خوندن ِ من همیشه با صدای قشنگ ِ خودش برام قطعه ها رو میخوند و ضبط می کرد تا منی که هیچی از خوانندگی نمی دونستم برم صداشو بشنوم و حداقل یکم بفهمم باید چه کنم و چجوری به خونم..

بهنام جون ِمهربون، یاد تمام اون روزای خوب به خیر، الان و این ساعت تنها خواسته ام سلامتی و لبخند توست. 

فاطیما بهارمست ، کودکی فاطیما بهارمست ، بیوگرافی فاطیما بهارمست
 
فاطیما بهارم است تنها فرزند خانواده  و متولد تیر 1382 در سن 6 سالگی در مسابقه تلفنی برنامه عمو پورنگ در شبکه 1 تلویزیون ایران شرکت کرد و سپس به طور اتفاقی استعدادش در عرضه اجرا کشف شد و به عنوان مجری برنامه های کودک فعالیت هنری خود را آغاز کرد. او با 6 سال سن، کوچک ترین مجری و گوینده ای بود که صداوسیما به خود دید. 
 
فاطیما بهارمست ، بیوگرافی فاطیما بهارمست ، عکس قدیمی بازیگران
 
سپس در یک تله تئاتر ویژه نوروز به همراه نیما فلاح نقش فصل بهار را ایفا کرد و در همان سال برنامه ای با نام «زنگ بچه ها» را در شبکه اول به تنهایی اجرا کرد که به صورت زنده پخش می شد.
او در سال 1385 لقب مشهورترین کودک ایران را گرفت. دیگر سوابق اجرای او در تلویزیون شامل برنامهٔ «رنگین کمان» در شبکه تهران، برنامه «من خوبم، تو خوبی» در شبکه جام جم به همراه فرزاد حسنی و برنامه "دوستان" در شبکه جام جم و برنامه" فرش سپید "در شبکه دو سیما می شود.
 
فاطیما بهارمست ، عکس قدیمی بازیگران ، عکس قدیمی فاطیما بهارمست
 
آخرین کار فاطیما بهارمست در عرصهٔ اجرا برنامه "دیده شو"شبکه دو در سال 1393 بوده است به تهیه کنندگی مسعود ساکت اُف، اجرای فاطیما بهارمست، کیوان ساکت اُف و اشکان خیل نژاد به صورت زنده به روی آنتن رفت.
فاطیما بهارمست در تابستان 1393 با عرصهٔ اجرا خداحافظی کرد تا تمرکزش را بر روی بازیگری بگذارد. 
 
فاطیما بهارمست ، عکس قدیمی فاطیما بهارمست ، سن فاطیما بهارمست

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 153 دوشنبه 29 تیر 1394 نظرات (0)

امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی یکی از زوج های جوان و بازیگر عرصه سینما و تلویزیون هستند. الیکا عبدالرزاقی در گفتگویی درباره ازدواجش و اینکه خیلی ها از ازدواج شان تعجب کردند صحبت کرده. در ادامه این گفتگو را میخوانید.

از ازدواج من و امین تعجب کردند 
وقتی خبر ازدواج من و امین زندگانی رسانه ای شد، خیلی ها از این که خبر ازدواج ما را شنیدند، تعجب کردند، شاید بخشی از موضوع به این خاطر بود که آنها فکر می کردند، من و امین به لحاظ فضای کاری از هم دور هستیم. نکته جالب اینجاست که خبر ازدواج ما درحالی رسانه ای شد که ما تازه نامزده کرده بودیم و قصد نداشتیم، این موضوع را به این زودی ها علنی کنیم و ترجیح می دادیم بدون حاشیه، این دوران را طی کنیم. مدت ها بعد از رسانه ای شدن ماجرا، در اسفند 92 ما با هم ازدواج کردیم.
 
امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی 
 
حکایت آشنایی من و امین
داستان آشنایی من و امین به یک تله فیلم، بر می گردد، در آن فیلم ما نقش زن و شوهر را بازی می کردیم. بعد از بازی در آن اثر، ارتباط خانوادگی بین ما به وجود آمد و این مراودات خانوادگی بیشتر شد، تا این که بعد از گذشت مدتی، متوجه شدیم لحظه به لحظه بیشتراز لحاظ حسی به هم نزدیک تریم و مسائلی بین ما وجود دارد که باعث نزدیک شدن و کنار هم قرار گرفتن ما می شود، به همین خاطر وقتی بحث نامزدی ما مطرح شد، اطرافیان ما چندان تعجب نکردند و انگار منتظر چنین اتفاقی بودند. خوشبختانه خانواده های ما از این تصمیم مان استقبال کردند.
 
فاصله من و امین از شمال تا جنوب است!!
من وامین در عین تفاهم زیادی که با یکدیگرداریم، بسیار هم متفاوت هستیم و فکر می کنم این تفاوت ها بوده که ما را به هم نزدیک کرده است! بخشی از این تفاوت هایی که من و امین داریم، از سبک زندگی متفاوت مان نشأت گرفته، من در یک خانواده شمالی بزرگ شدم و او در یک خانواده جنوبی، اما عشق و علاقه و تفاهمی که بین ما وجود دارد، باعث شده به یکدیگر فارغ از این فاصله ها نزدیک شویم.
 
  الیکا عبدالرزاقی
الیکا کدبانو می شود
 به نظرم زن در خانه به نوعی، منبع انرژی به شمار می رود و او به نوعی مدیر خانه است، که با عشق ورزی و محبتش همه اعضای خانواده را می تواند کنار هم قرار دهد. متاسفانه؛ در نسل جدید، بعضی از خانم ها نسبت به وظیفه مهمی که در خانه دارند بی اعتنا هستند و فکر می کنند، زن مدرن به معنای حذف وظایف مدیریت خانه اش است. در حالی که در دنیا، مادر و یک همسر باکنترل اوضاعی امور خانه، اعضای خانواده را کنار هم قرار می دهد. شاید همین دیدگاه باعث شده که همیشه سعی کنم، امورات خانه را با دقت و جدیت خاصی پیگیری کنم. هرچند که در این میان، همسرم هم به من کمک می کند. گاهی وقت ها وقتی به برخی از دوستانم می گویم، من دیشب فلان غذا را پختم تعجب می کنند، انگار انتظار ندارند، من آشپزی کنم و به امور خانه ام رسیدگی...
 فکر می کنند من باید دور این مسائل را خط بکشم. در حالی که داشتن چنین دیدگاهی، برای آینده خانواده اصلا خوب نیست.
 
کار با مدیری مثل بازگشت به خانه است
 همیشه از همکاری با مهران مدیری لذت برده ام و کارکردن با او مثل بازگشت به حریم خانه است. شاید بخشی از این موضوع به این خاطر است، که او در انتخاب عواملش بسیار هوشمند است و از افراد حرفه ای و کم حاشیه بهره می گیرد. به همین خاطر هروقت که در کارهایش حضور دارم، حس می کنم به خانه ام بازگشتم. در سریال جدید مهران مدیری به عنوان «اتاق عمل» هم حضور دارم. در این سریال از قسمت پانزدهم با یک نقش متفاوت به مجموعه اضافه شدم. امیدوارم ساخت این سریال با حل مشکلاتی که برایش رخ داده به زودی از سر گرفته شود. 

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 138 چهارشنبه 24 تیر 1394 نظرات (0)


مصاحبه خواندنی با فهیمه و رحمت سریال پایتخت

هومن حاجی عبداللهی بازیگر نقش رحمت گفت: اصلا این طوری نبوده که یک پولی بگیریم و با یک سری لودگی و استفاده از لهجه ها مخاطب را پای تلویزیون بنشانیم.

در یک عصر گرم، اما دلپذیر با هومن حاجی عبداللهی و نسرین نصرتی پشت ویلای اسکان گروه، گعده راه انداختیم و در مورد سیر تا پیاز پایتخت حرف زدیم. نصرتی که سال آخر دهه چهارم زندگی را پشت سر می گذارد، برای سومین سال پیاپی در مجموعه پایتخت نقش فهیمه، خواهر نقی را بازی می کند. حاجی عبداللهی هم که بمب انرژی است با پررنگ تر شدن نقش رحمت حسابی خوش درخشیده و تکیه کلام «بیارم ناپلئونی ره؟» دهان به دهان می چرخد و حتی استیکرهایش هم تولید شده.

خانم نصرتی هنوز هم خیلی ها باورشان نمی شود شما شمالی نیستید. فهیمه چطور به این اقوام رسید؟
نصرتی: من خودم شمالی نیستم، ولی تمرینات فشرده با مازندرانی ها و خود محسن تنابنده کمک زیادی به من کرد. ممکن است لهجه های ما خیلی شبیه به هم نشده باشد، ولی پذیرفته شده.

شخصیت همان روند سال های پیش را طی می کند؟
نصرتی: همان روند است با این تفاوت که شوهرش نیست و هم مستقل تر شده و هم تنهاتر که باعث شده دلهره هایش بیشتر شود. به نظرم فهیمه آدم سابق نیست. نگران شوهرش است و این بهانه ای که داستانش باز شده.

نبود مهران احمدی در سریال احساس می شود و مخاطب با نشان دادن عکسش در آفریقا قانع نمی شود که بهبود دیگر نیست و مدام منتظر حضورش هستند.
نصرتی: درست است، پروژه خیلی به آقای احمدی وفادار بوده و من همیشه حس می کنم روح بهبود در سریال هست. نه تنها فراموش نشده که همه مدام به من می گویند بهبود می آید.


حاجی عبداللهی: ما می توانیم سطح سلیقه مخاطب را تعیین کنیم. برای همین تیم تمام تلاشش را می کند تا کار را در حد سلیقه بالای مخاطب آماده پخش کند. من بچه تلویزیونم و تلویزیون همیشه به کار در دقیقه 90 عادت دارد. این اتفاق همیشه برای پایتخت هم وجود دارد. از آنجا که همه شخصیت ها و خط داستان های مختلف در ذهن محسن تنابنده هست، دست مان باز است که هرآنچه را می خواهیم، در هر فصلی اجرا کنیم. ما تعیین کردیم کار در ماه رمضان پخش شود.

یکی دو تا از دوستان با هدف نقدکردن سریال، ادعا کرده اند ما بدون حتی یک خط دیالوگ یا متن سر کار آمده ایم؛ اما اصلا چنین چیزی نیست. ما از یکم اردبیهشت که کلید زدیم، فیلمنامه هفت قسمت از کار در دست همه مان بود. اصلا این طوری نبوده که یک پولی بگیریم و با یک سری لودگی و استفاده از لهجه ها مخاطب را پای تلویزیون بنشانیم.

شما سه قسمت از آنتن جلو هستید و عملا نمی شود بدون در اختیار داشتن فیلمنامه کار را پیش برد.
حاجی عبداللهی: اصلا نمی شود که در این مدت کوتاه آن قدر قصه مستحکمی را به پخش برسانیم.

در فصل چهار سریال، شخصیت ها زیاد و پررنگ شده اند در صورتی که در سری اول محور اصلی فقط خانواده معمولی بود.
حاجی عبداللهی: در چند قسمت اول سری اول پایتخت کسی فکر نمی کرد که سریال این قدر مورد استقبال قرار بگیرد که سال های بعد هم ادامه اش را بسازند. برای سری دوم آقای احمدی و خانم نصرتی را به کار اضافه کردند یا من، در قسمت اول به عنوان یک خروس باز آوردند. به نظر من، محسن تنابنده آدم باهوش و زیرکی است که می داند چطور انتخاب کند. یک مهره اصلی، طراح کار و بازیگردان به نام محسن تنابنده، نخ تسبیحی به نام سیروس مقدم و یک سرپرست به نام خانم الهام غفوری بالای سر کار هستند و سعی می کنند سریال با بالاترین کیفیت روی آنتن برود.

نصرتی: ما اصلا بحثی ندارم که انتقاد به کارمان وارد است و بعضی ها یک جاهایی از کار را دوست ندارند، ولی انصاف داشته باشید 27 اسفند به ما اعلام می شود که باید پایتخت بسازید و همه بچه ها از اول اردیبهشت از خانواده های شان دور هستند و تمام تلاش شان را می کنند تا کار بهتر شود. واقعا باید یک خسته نباشید گفته شود.

خسته نباشید، ولی امکانش بود که سفارش کار را قبول نکنید و برای عید سال بعد با فراغ بال کار کنید.
حاجی عبداللهی: این را دیگر مدیران تلویزیون تعیین می کنند. ما فقط تشنه این بودیم که مردم یک دل سیر پایتخت ببینند و لذت ببرند. دنبال خودنمایی نبودیم که توجه ها را جلب کنیم و برویم دنبال یک سال کاری پرپول و پرکار. ما برای مردم احترام قائلیم و می توانید پشت صحنه های مان را ببینید که چطور با مردم ارتباط برقرار می کنیم.

سخت نیست در این فشار کاری، با همه علاقه مندانی که به پشت صحنه سریال می آیند، در کمال آرامش و مهربانی برخورد کنید؟
حاجی عبداللهی: این قسمتی از شغل من است. من وقتی وارد حرفه بازیگری شدم، قبول کردم اگر یک روزی معروف شدم، شاید زکات پولی که از این راه در می آورم، همین ارتباط با مردم است. در مقابل خوراک و انرژی ای که این مردم از طریق روحی به من می دهند، این برقرار کردن ارتباط صحیح کمترین کاری است که می توانم انجام بدهم و دینم را ادا کنم.

یک بخشی از انتقادها به این بر می گردد که پایتخت در سطح بالایی است و توقعات هم از آن بالا می رود، مثلا در فوتبال هم بیشترین انتقادات به گواردیولاست تا ماکسیمیلیانو الگری. مردم قبول کرده اند که پایتخت، بازیکن تاپ صدا و سیماست و توقع هست که همیشه یک برگ برنده جدید رو کند.
حاجی عبداللهی: ما اضافات مان را با آوردن محمدرضا علیمردانی انجام داده ایم یا پررنگ تر شدن شخصیت رحمت که می ترسیدند با او در ارتباط باشند. اینکه چنین آدم خروس بازی را به خانه شان راه داده اند، می تواند از نکات طنز و بامزه قصه باشد. می دانید چرا نوک پیکان همیشه به سمت پایتخت است، چون سریال های تلویزیونی ما ضعیف هستند. مردم کار ضعیف می بینند. چرا سالی یک بار باید پایتخت بیاید و یک اتفاقی بیفتد.

هرفصل و هرماه باید چنین کارهایی از تلویزیون پخش شود. رقابت اصلا تنگاتنگ نیست. رقابت کمک می کند ما هم ضعف هایمان را بفهمیم و کارمان را بهتر کنیم. عیبی ندارد که نوک پیکان ها به سمت ماست، فقط اینکه منتقدان انصاف داشته باشند. دوست عزیزی که هیچ جا دیده نمی شود و برای مطرح کردن خودش مدام در فضاهای مجازی سمپاشی می کند، هیچ سواد دراماتیکی ندارد که من بنشینم با او بحث کنم. تنها مردم هستند که بعد از عید فطر مشخص می کنند چه اتفاقی برای پایتخت افتاده است. برای ما میزان مردم هستند، چون سریال مردمی است.

فکر می کنیم تو یک بدجنسی هم کردی و قرار نبوده این قدر حضورت پررنگ باشد، ولی این قدر خوب بوده ای که مجبور شده اند نقشت را اضافه کنند (خنده جمع)
حاجی عبداللهی: لطف شما است، ولی این طور هم نیست. خودشان می خواستند این اتفاق بیفتد. بعد از یک قسمت فصل دوم، محسن به من گفت خوب بود خواست برای سه هم باشم. البته من تا یک جاهایی توانستم همراه گروه باشم. روز اول فیلمبرداری بچه ام به دنیا آمد و باید مدام رفت و آمد می کردم. 22 بار مسیر تهران شمال را رفتم و برگشتم، ولی بریدم. دوستان هم لطف کردند و از جایی به بعد شخصیت من را در سریال نیاورند تا اینکه در سری چهارم باز هم به گروه پیوستم.

چقدر در کار اجازه بداهه پردازی دارید؟
نصرتی: ما خط درست داستان و موقعیت های خوب را داریم و اگر چیزی به ذهن بازیگر برسد در تمرینات می گوید. برای خود من به ندرت پیش آمده است که در فیلمنامه اشکال ببینم، همه چیز ساخته و پرداخته شده است.

حاجی عبداللهی: ما فیلمنامه کامل داریم. در تمرین های دورخوانی هر نکته ای که به ذهن مان می رسد، می گوییم. اگر قبول شود ادامه می دهیم و سعی می کنیم بهترش کنیم. محسن تنابنده بسیار روی شخصیت ها شناخت دارد و نبض پایتخت دستش است. بارها پیش آمده که پیشنهادی داده ام که رد کرده و با تغییراتی به من برگردانده که خیلی بهتر از پیشنهاد اولیه بوده و من پذیرفته ام.

نصرتی: کارکردن با آقایان تنابنده و مقدم شرایطی را فراهم می کند که تو فقط بازی ات را بکنی، باید از این فرصت استفاده و بهترین کار را ارائه کرد.

ما در قاب دوربین بازی های زیادی می بینیم و در بک گراند کسی که دیالوگ می گوید هم باقی بازیگران کارشان را انجام می دهند. چطور در این فرصت کم به این هماهنگی رسیدید؟

نصرتی: ریتم پایتخت خیلی تند است و همه چیز خیلی سریع اتفاق می افتد که کار هرکسی نیست. پایتخت موجودات پایتختی می خواهد. نمی خواهم از خودم تعریف کنم، ولی من بازیگر یکبار دیگر در این کار بار آمدم و عوض شدم.

حاجی عبداللهی: یک گروه کاری دوست و رفیق هستیم که سال هاست یکدیگر را می شناسیم و وقتی دور هم جمع می شویم حرف هم را می فهمیم.

نصرتی: یک اتفاق جالب این است که آقای الوند دیالوگ ها را مازنی می نویسد.

مخاطب سریال را عام در نظر گرفته اید؟
حاجی عبداللهی: اصلا یک قراری داشتیم که ما لزوما برای مناطق یک تا پنج تهران سریال نمی سازیم. برای ما عامه مردم که خسته از سر کار می آیند و می خواهند کنار زن و بچه کیف کنند، مهم هستند. رسالت ما این است دل اینها را خوش کنیم.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 137 یکشنبه 21 تیر 1394 نظرات (0)

الناز شاکردوست بازیگر سینما برای ادامه تحصیل به  لندن سفر کرد ، او هنوز درباره سفرش چیزی در اینستاگرامش نوشته است.

الناز شاکردوست برای دو سال از ایران رفته تا ادامه تحصیل بدهد. گفته می شود او در هفته های گذشته مراسم فرش قرمز فیلم آتیش بازی را جلو انداخته تا به این سفر برسد.   

شاکردوست همیشه از مواجهه با رسانه ها گریزان بوده و اینستاگرام جزو معدود کانال های ارتباطی او با مخاطبانش است. او در اینستاگرامش که اخیرا زیاد فعال نیست چیزی درباره ادامه تحصیل در انگلیس ننوشته است.

الناز شاکردوست

الناز شاکردوست از سال 83 و با فیلم گل یخ به جمع بازیگران سینمای ایران پیوست و در 10 سال گذشته در بیش از سی فیلم و البته دو مجموعه مختلف برای شبکه رسانه های تصویری نقش آفرینی کرده است؛ رزومه ای که بیشتر شامل فیلم های تجاری است.
شاکردوست که فارغ التحصیل مقطع کارشناسی تئاتر از دانشگاه آزاد است بیشتر به عنوان بازیگر بفروش شناخته می شود؛ اگرچه کمتر فیلم پرفروشی در کارنامه اش دارد.

فروشگاه اینترنتی 5040 بازدید : 236 شنبه 20 تیر 1394 نظرات (0)

 شخصیت خاصی دارد و در همان نگاه اول می شود حدس زد با بقیه متفاوت است. زیاد اهل جار و جنجال نیست اما اگر پایش بیفتد شهر را به هم می ریزد. میرسعید معروف دوستان زیادی ندارد اما ما موفق شدیم با یکی از دوستان نزدیکش صحبت کنیم و او از زندگی اش به ما نکته هایی گفت که تا به حال کسی از آنها چیزی نمی دانست؛ پس اگر دوست دارید آقای خاص ورزش ایران را بشناسید با ما همراه باشید 

عاشق بارسلونا و پلی استیشن است 
 
بیشتر فوتبال خارجی تماشا می کند و از طرفداران پروپاقرص تیم فوتبال بارسلوناست. چون به بازی های رایانه ای هم علاقه دارد، بخشی از اوقات فراغتش را هم با بازی با کنسول های مختلف می گذراند. معمولا فوتبال بازی می کند و با بارسلونا حریفان را درهم می کوبد! البته اهل کتاب هم هست و بخش زیادی از اوقات فراغتش را هم به کتاب خواندن اختصاص می دهد.
 
سعید معروف 
 
پدرش دوست داشت دکترای فیزیک هسته ای بگیرد 
 
سعید به دلیل شرایطی که دارد برای ناهار و شام بیشتر سراغ رستوران می رود. البته خودش عاشق قورمه سبزی و آش رشته ای است که مادرش درست می کند. دایی های سعید کمک ویژه ای به والیبالیست شدن او کرده اند. درواقع دایی کوچکش که بازیکن فولاد ارومیه بود، باعث شد تا او بتواند در والیبال بهتر پیشرفت کند. معروف در کل به دایی های خود ارادت ویژه ای دارد. خودش می گوید، مادرش خیلی درباره والیبال و نحوه بازی اش با او بحث نمی کند اما اگر سرویس خراب کند، مادر او را سرزنش خواهد کرد. اما سعید با شنیدن صدای مادر پای تلفن حسابی شارژ می شود. اگرچه پدرش دوست داشته که پسر دکترای فیزیک هسته ای بگیرد، اما از اینکه سعید اکنون بهترین بازیکنان دنیا شده، خیلی خوشحال است. 
 
سفر فیلیپین را هرگز فراموش نمی کند 
 
بدترین خاطرات ورزشی سعید معروف مصدومیت شدید از ناحیه مچ پا در بازی های جوانان جهان و 24 ساعت تب 40 درجه در مسابقات جام باشگاه های آسیا با تیم پیکان است. الگوی خاصی در ورزش ندارد ولی همواره علی دایی را به عنوان یک ورزشکار تحسین می کند. در بین سفر هایی که به کشور های خارجی داشته است، سفر به فیلیپین را 
هیچ گاه فراموش نمی کند! چرا که در آن سفر یک بیماری و حتی قایق سواری را نیز تجربه کرده است. او تلاش می کند وارد هر کاری که می شود بهترین باشد. 
 
آرزویش رفتن به خانه خداست 
 
اوقات فراغت کمی دارد اما اگر وقت کند به استخر می رود و شنا می کند. خیلی اهل سینما رفتن نیست ولی برنامه های تلویزیونی و به طور ویژه برنامه های ورزشی را نگاه می کند. یکی از آرزوهایش زیارت خانه خدا است. دوپینگ سعید معروف در ورزش توکل به خداوند است؛ البته به بیان خودش تلاش می کند همواره قبل از مسابقه، اگر شده حتی چند ثانیه با مادرش صحبت کند تا انرژی بگیرد. به گفته خودش صدای مادرش به او آرامش و انرژی می دهد. یک خواهر مهربان و یک خواهر زاده کوچک هم دارد. خانواده دوست است و تلاش می کند بیشتر وقتش را با خانواده بگذراند. او اخلاق خیلی خاصی دارد. فوق العاده مغرور اما در مجموع با معرفت است. به موسیقی خیلی علاقه دارد و اگر بتواند می خواهد یک ساز ایرانی یاد بگیرد. فوتبال ایرانی را زیاد نگاه نمی کند اما فوتبال اروپایی ها را از دست نمی دهد و معتقد است تماشا کردن فوتبال جذاب تر از بقیه رشته های ورزشی است! 
 
سعید معروف
 
به مارک ساعتش خیلی اهمیت می دهد 
 
غذای بیرون از خانه زیاد می خورد. مشتری ثابت رستوران نزدیک خانه شان است. از تجملات بیزار است اما به ساعتش بسیار زیاد اهمیت می دهد و همواره می گوید مرد ها باید ساعت مچی شیک دستشان کنند. کفش های سعید معروف حتما باید اوریجینال باشند. در مجموع می توان گفت سعید معروف آدم مارک بازی است! دست فرمونش چندان خوب نیست! چند سال پیش یک تصادف بد داشت که صدایش زیاد در نیامد و کسی از آن مطلع نشد. 
 
 
 
افتخارات ملی سعید معروف
 
-   مدال طلای قهرمانی والیبال آسیا 2013
 
-   مدال نقره قهرمانی والیبال آسیا 2009
 
-   مدال نقره بازی های آسیایی 2010
 
-   مدال طلای جام کنفدراسیون والیبال آسیا 2010
 
-   مدال طلای جام کنفدراسیون والیبال آسیا 2008
 
-   مدال نقره مسابقات قهرمانی جوانان آسیا 2003
 
-   مدال برنز قهرمانی جوانان جهان 2003
 
افتخارات باشگاهی
 
-   قهرمانی باشگاه های آسیا 2014 با متین
 
-   قهرمانی باشگاه های آسیا 2008
 
-   قهرمانی لیگ برتر والیبال ایران 1392 با متین
 
-   قهرمانی لیگ برتر والیبال ایران 1390 با کاله
 
-   قهرمانی لیگ برتر والیبال ایران 1383 با صنام
 
-   قهرمانی لیگ اروپا و نایب قهرمانی لیگ روسیه همراه با زنیت کازان روسیه
 
 
 
افتخارات فردی
 
-   باارزش ترین بازیکن قهرمانی والیبال آسیا 2013
 
-   بهترین پاسور قهرمانی والیبال آسیا 2013
 
-   حضور در لیگ جهانی والیبال 2013
 
-   بهترین پاسور مسابقات انتخابی المپیک 2012
 
-   بهترین پاسور مسابقات والیبال کاپ آسیا 2010
 
-   محبوب ترین بازیکن قهرمانی والیبال آسیا 2009
 
-   بهترین پاسور مسابقات انتخابی المپیک
 
با سعید معروف از کوچه های محله عطایی ارومیه تا قله های شهرت
 
سعید معروف
 
رقص با تور والیبال
 
اگر دنیای والیبال تا دیروز به آلن فابیانی فرانسوی و رائول دیه گوی کوبایی می نازید، حالا در کنار رزنده برزیلی و بالاتر از او، این سعید معروف است که با پنجه های هنرمند خود خالق بهترین صحنه ها در لیگ جهانی می شود و سربزنگاه کارهایی می کند که عقل هیچ کس به آن قد نمی دهد! خوش رقصی سعید معروف روی تور جهانی دل همه را برد تا جایی که بلافاصله حرکت کاپیتان ارزشمند تیم ملی والیبال کشورمان در ست سوم بازی اول مقابل روسیه، با کسب 94 درصد آرا به عنوان بهترین صحنه هفته لیگ جهانی شناخته شد. 
 
 
 
معروف در تیم پرستاره ایران سوپر استار است
 
پاسور 29 ساله تیم ملی کشورمان این روزها در اوج پختگی قرار دارد و در تیم پرستاره ایران ستاره ترین است. سعید معروف، این روز ها به چهره اول ورزشی ایران تبدیل شده است؛ بازیکنی که در مقطعی کوتاه و همزمان با موفقیت های پیاپی تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی، جام جهانی و بازی های آسیایی و. . . به محبوبیتی شگفت انگیز دست پیدا کرد. پنجه طلای والیبال ایران و جهان در نظرسنجی معتبر سایت «والی وود» که در شبکه اجتماعی فیس بوک انجام شد، در رقابتی نزدیک و مهیج با 4 تن از بهترین والیبالیست های جهان موفق به کسب عنوان محبوب ترین و بهترین بازیکن از دید کاربران این سایت از سرتاسر جهان شد. او درباره اینکه چگونه به والیبال روی آورده، می گوید: «من از بچگی ورزش می کردم. شهرمان هم در والیبال پیشرفت زیادی دارد. از طرفی هم دایی هایم جهانگیر، نوبخت، خوشبخت و وحید سیدعباسی همه والیبالیست های خوبی بوده و هستند. حالا هم که مربی اند.»
 
وقتی معروف بسکتبالیست و هندبالیست بود 
 
سعید معروف در رشته های زیادی سرک کشیده و در برخی از آنها مقام هم آورده است. نفر سوم دوی صحرانوردی آذربایجان، قهرمانی بسکتبال و سومی در هندبال مدارس حاصل فعالیت وی در سایر رشته هاست. در ارومیه مردم عاشق والیبال هستند و باشگاه های بسیاری در زمینه والیبال فعالیت می کنند. 
 
مادر، حامی ورزش و پدر حامی تحصیل
 
کاپیتان درباره حمایت پدر و مادر از خود می گوید: «مادرم همیشه حامی من بوده و اجازه می داد همانطور که دلم می خواهد تصمیم بگیرم، اما پدرم خیلی دلش می خواست من درس بخوانم. مخالف ورزش بود اما خب من از آنجا که بچه حرف گوش کنی نیستم، والیبالیست شدم. من دیپلم ریاضی بودم و همیشه جزو شاگرد اول های مدرسه. پدرم دوست داشت من دکترای رشته فیزیک هسته ای بگیرم، اما نشد. از مدرسه نمی زدم اما وقتی پیش دانشگاهی بودم والیبال را جدی تر پیگیری می کردم، به همین خاطر معمولا کلاس ها را تعطیل کرده و می رفتم تمرین. همین مساله باعث شد درسم افت کند. اما بی خیال آن نشدم و در دانشگاه رشته تربیت بدنی خواندم.»
 
سعید معروف
 
به اجبار در پست پاسور ایستاد
 
سعید معروف در سال 1380 وارد تیم ملی نوجوانان و سال 1384 هم رسما عضو تیم ملی بزرگسالان شد. پس از دعوت نشدن علیرضا نادی توسط خولیو ولاسکو، سعید معروف کاپیتان تیم ملی والیبال ایران شد.
 
معروف درباره اینکه چرا پست پاسوری را برای خود انتخاب کرده است، می گوید: «اوایل که والیبال بازی می کردم، قدم کوتاه بود. به اجبار در پست پاسور می ایستادم تا اینکه کم کم پاسور شدم. البته والیبال و پاسور بودن جزئی از خانواده ماست و نمی دانم چه صیغه ای است که همه این راه را رفته ایم.»
 
پاسور، ریسک پذیرتر از بقیه
 
ما همه می دانیم که پاسوری، کاری سخت است؛ چراکه مغز تیم به حساب می آید. آرزوی هر مهاجمی در والیبال این است که یک توپ شسته و رفته تحویل بگیرد و امتیاز تحویل دهد. چنین چیزی را سعید معروف می تواند برای مهاجمان مهیا کند؛ یک پاس بی نقص که  چند ثانیه بعد تبدیل به یک امتیاز باارزش می شود. سعید درباره پستش می گوید: «پاسور قدرت ریسک بالاتری نسبت به بقیه بازیکنان در والیبال دارد و به اصطلاح ریسک پذیرتر از دیگر بازیکنان است. در والیبال در همه پست ها باید با هوش بالا کار کرد، ولی پاسور مقوله جدایی است.»
 
گاییچ، پایه گذار موفقیت های والیبال
 
نگاه ها به والیبال ایران در اولین دوره جام ملت های آسیا که با گاییچ حضور داشتیم عوض شد، بااینکه تیم ایران پنجم شد اما همان جا مربیان کره و چین اعلام کردند ایران زنگ خطر را برای شرق آسیا به صدا در آورده است که این قضیه در فیلیپین به اثبات رسید. 
 
سعید معروف درباره حضور گاییچ می گوید: «فکر می کنم او پایه گذار موفقیت های ما بود. همه ما به نوعی مدیون او هستیم. البته مرحوم حسین معدنی راه گاییچ را نزدیک تر کرد. او در شروع کار گفته بود چهار سال دیگر ایران جزء تیم های برتر آسیا می شود اما معدنی چهار سال را به دو سال رساند. تیم ما سه بار با کره جنوبی بازی کرد و برد و دو بار آن، معدنی سرمربی تیم بود.»
 
 
 
ولاسکو باعث و بانی تغییر ذهنیت  بازیکنان
 
ایران توانست با حسین معدنی به نایب قهرمانی آسیا برسد و پس از آن هم با ولاسکو درخشش تیم در سطح جهان آغاز شد. خیلی ها موفقیت های والیبال را مدیون ولاسکو می دانند. معروف درباره خولیو ولاسکو می گوید: «نقش ولاسکو خیلی زیاد بود آن هم به خاطر اینکه تجربه حضور در لیگ جهانی را داشت و برنامه ریزی هایی که برای تیم کرد بسیار خوب بود. سوای همه اینها ولاسکو باعث و بانی اصلی تغییر ذهنیت بازیکنان بود. او اختیار تام داشت و با تمام انرژی برای ایران کار کرد. کار کردن در روزهای اول با ولاسکو سخت بود اما خیلی زود او به شناخت لازم از همه ما رسید و از لحاظ روانشناسی بسیار خوب روی ایران کار کرد. »
 
ارتباط خوب کواچ باعث بالارفتن انگیزه بازیکنان شد
 
پس از رفتن ولاسکو باز هم موفقیت های ایران ادامه داشت و با آمدن کواچ حتی شرایط تیم بهتر هم شد. معروف در این باره می گوید: «کواچ ارتباط خوبی با بازیکنان- از نظر روانی و کاری-  برقرار کرد و این ارتباط باعث بالا رفتن انگیزه ملی پوشان شد. 
 
از طرفی بازیکنان انگیزه زیادی داشتند تا ثابت کنند موفقیت های تیم ملی فقط محصول عملکرد ولاسکو نبوده و آنها هم زحمت کشیده اند. اینکه ما وابسته به یک نفر باشیم اصلا صورت خوشی ندارد و خوب نیست. شکی نیست که ولاسکو زحمات زیادی در زمان حضورش برای والیبال ایران کشید ولی اگر با رفتن او به مشکل بر می خوردیم قطعا یک جای کارمان اشکال داشت. خوشبختانه بازیکنان ما آنقدر حرفه ای شده اند که در اتحاد تیمی می توانند خود را با دانش مربی هماهنگ کنند. »
 
سعید معروف
 
بهجام های انفرادی فکر نمی کند
 
او درباره انتخابش به عنوان باارزش ترین بازیکن می گوید: «خوشبختانه حسنی که تیم ما دارد این است که کسی به کاپ فکر نمی کند و کار گروهی برای ما اهمیت دارد. به همین دلیل کسی به فکر این کاپ یا آن کاپ نیست. چون هرقدر به آن فکر کنی اثر منفی بیشتری می گذارد، در تیمی که نتیجه می گیرد قطعا همه تلاش کرده اند. این دوره من کاپ گرفتم، دوره قبل شخص دیگری بود و در آینده هم کاپ به فرد دیگری خواهد رسید.»
 
پاسوری یک چیز ذاتی است
 
معروف درباره انتخابش به عنوان بهترین پاسور آسیا و ایران می گوید: «در ورزش های گروهی، روی افتخارشخصی نمی توان مانور داد اما چون این عنوان در آسیا حدود 15 سال دست کره، ژاپن و چین بود؛ اهمیت داشت. من خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد و بهترین پاسور آسیا و جهان از تیم ایران انتخاب شد. همه چیز نتیجه تمرین و پشتکار است ولی پاسوری یک چیز ذاتی است. اگر استعداد نداشته باشی، هرقدر کار کنی و تمرین داشته باشی، جواب نمی دهد. یک چیزهایی هم با تجربه و کار کردن به دست می آید تا پاسور خوبی بشوی. باید اشاره کنم که پاسور، قدرت ریسک بالاتری نسبت به بقیه بازیکنان در والیبال دارد.»
 
پیشنهاد یک میلیون یورویی 
 
اواخر سال 2014 میلادی بود که پیشنهاد خوب زنیت به سعید معروف رسید. سعید در باشگاه شهرداری ارومیه بازی می کرد و برای گرفتن رضایتنامه با مسوولان تیم مذاکراتی انجام داد و درنهایت توانست به پیشنهاد یک میلیون یورویی زنیت کازان پاسخ مثبت دهد. قرارداد معروف با اعلام مسوولان باشگاه زنیت کازان در روز 28 دسامبر 2014 نهایی شد و او به صورت رسمی به تیم والیبال زنیت کازان روسیه پیوست. 
 
 
 
تصمیمی گرفتیم که دوسر برد باشد
 
او درباره این تصمیمش می گوید: «این تصمیم برای هیچکس ساده نبود. ما باید تصمیمی می گرفتیم که دوسر برد باشد و کسی متضرر نشود. امسال سالی بود که باشگاه شهرداری برای جشن قهرمانی آماده می شد ولی شهردار درنهایت بسیار کمک کرد. نتیجه این شد که تیم بدون من هم به فینال رسید. باشگاه شهرداری و مردم ارومیه با درک شرایطم، کمک کردند تا به والیبال حرفه ای خود توسعه دهم و من جبران خواهم کرد.»
 
ریش جادویی 
 
شکل و شمایل سعید معروف باعث شد تا در روسیه طرفداران زنیت برای او لقبی مهیا کنند. هواداران به خاطر شباهت او به «ودایم خاموتسکیخ» پاسور و کاپیتان پیشین تیم ملی روسیه، سعید را «ریش جادویی» نامیده اند. معروف بلافاصله پس از حضور در تیم زنیت کازان و بازی برای این تیم، محبوبیت ویژه ای نزد هواداران پیدا کرد. کل شهر او را می شناسند و برای ستاره والیبال ایران احترام ویژه ای قائل هستند. 
 
پایان خوش در روسیه
 
او که سال قبل در پایان نیم فصل اول لیگ برتر با قرارداد وسوسه انگیز یک میلیون یورویی ساز رفتن کوک کرد، بالاخره بعداز کش و قوس های زیاد رفت؛ رفت تا در لیگ قهرمانان اروپا و روسیه به جای پاسور فرانسوی برای زنیتی ها بازی کند. هرچند روس ها با کاپیتان تیم ملی والیبال ایران برای دوفصل قرارداد بستند اما بعداز قهرمانی در لیگ اروپا، وقتی برای فصل 2015 -2016 با بازیکنان شان قرارداد می بستند اسمی از سعید معروف در لیست نبود. 
 
خیلی ها همان موقع دلیل بیرون ماندن معروف از لیست را به استفاده آنها از دو خارجی در لیگ روسیه ربط دادند و البته الکنو، سرمربی زنیت کازان، هم مت اندرسون آمریکایی را به معروف ترجیح داد. البته بعضی ها فرضیه باندبازی بازیکنان تیم روسی علیه معروف را مطرح کردند؛ آن هم به بهانه سرعت زیاد پاس هایش؛ درحالی که با یک حساب سرانگشتی این ادعا خیلی منطقی به نظر نمی رسد چراکه از بازیکنان حرفه ای بعید است قدرت انعطاف پذیری نداشته باشند، آن هم در تیم حرفه ای زنیت کازان. 
 
شاید هم آلکنو ترجیح داده بازیکنانی داشته باشد که تاکتیک ها را ماشینی اجرا کنند، طبق تاکتیک تعریف شده؛ درحالی که سبک بازی انتحاری سعید معروف کمی با سیستم روس ها متفاوت است. با این شرایط سعید معروف که می خواست دنیای حرفه ای ها را تجربه کند، خیلی زود برگشت. او البته دو قهرمانی را با زنیت کازان تجربه کرد؛ قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و قهرمانی لیگ روسیه. همین مساله باعث شد تا با گذاشتن عکسی که جام قهرمانی زنیت کازان را به دست دارد در اینستاگرامش بنویسد: «پایان خوش در روسیه با قهرمانی»

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3642
  • کل نظرات : 119
  • افراد آنلاین : 168
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 464
  • آی پی دیروز : 187
  • بازدید امروز : 2,500
  • باردید دیروز : 293
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 5,043
  • بازدید ماه : 18,978
  • بازدید سال : 142,064
  • بازدید کلی : 2,215,215